سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :75
بازدید دیروز :136
کل بازدید :210496
تعداد کل یاد داشت ها : 149
آخرین بازدید : 103/2/14    ساعت : 11:44 ص
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
ابر برچسب ها
آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سعادت میرقدیم ، ... ، .... ، پنج اصل مهم درباره دعا ، تفسیر سوره کهف بر اساسِ«اَلمیزان» ، آیت الله سعادت میرقدم لاهیجی ، قسمت پنجم ، قسمت دَهُم ، قسمت سوم ، قسمت ششم ، محمد(ص)پیامبررحمت ویاورستمدیدگان ، محکومیتِ اقدام برخی از مسؤلان جهاد دانشگاهی گیلان ، مرحوم شیخ جعفر انصاری شفتی رشتی گیلانی ، مسأله تناسخ و فرقه تَناسُخِیَّه ، مسؤلیت بزرگ حوزه های علمیه وعلماء ، مسجدامام زین العابدین ع درمنطقه چهارراه سجادیه قم ، معرفة النفس ( خود شناسی) - انسان یکی از پیچیده ترین موجودات عالَ ، من کیستم وحقیقت و واقعیتِ من چگونه است؟!! ، منظوراز(وَالْقَواعِدُمِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا ، منظورازکلمه خیر در دعای نماز میت چیست؟! ، مهریه باید مالیت داشته باشد (سؤال و جواب) ، ناپایداری دنیا و پایداری آخرت ، نامه آیت الله یزدی ، نصیحتِ حافظ (ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی) ، نقد وبررسی یک درسنامه(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی) ، نگاه و اهمّیت آن ، نیایشنامه سعادت(حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، نکات سیزدهگانه ، نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ,... ، هدف اصلی ازانقلاب اسلامی ، هُشدارواخطاردرباره سقوط ازمقام انسانیت ، هیچ می دانیدکه(مَثَلُ الْأَعْلی‏ )برای خداوندچیست ؟ ، یَومُ اللهِ 13 آبان (روز ملی مبارزه با استکبار جهانی) ، (اقسام تقابل ، آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی... ، آیت الله سید ، آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی و ... ، آیت الله سید اصغر سععیدفطر،عیدبازگشت به فطرت وجشن پاکی ازگناهان ، آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، تفسیرآیه 56ازسوره ذاریات ، تفسیرسوره کهف ، تفسیرسوره کهف براساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان ، تفسیرسوره کهف براساسِ«اَلمیزان ، تفسیرسوره کهف براساسِ«اَلمیزان» ، تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطب ، تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان» ، تفکر صحیح و موانع آن ، تفکّرواندیشیدن،نردبان کمالِ آدمی است ، توضیح حدیث امام جواد ع ، توضیح حدیث امام هادی ع ، چرا باید معصومین (علیهم السلام) معصوم باشند؟ ، چراپدردرقتل فرزندش قصاص نمیشود؟! ، حجاب و عفاف و راهکارهایی در جهت اجرایی کردن آن- ، حدیث ازعلی ع باتوضیح کوتاه ، حسین (علیه السلام) یعنی همه فضیلت هاو خوبی ها ، حضرت آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، حضرت آیت الله سیدابراهیم رئیسی کاندیدای محبوب ملت شریف ایران ، حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، حضوردرشبکه های اجتماعی بابرنامه وهدف درست ، حق چیست؟ ، حیات طیّبه چیست؟(حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، خدا دور نیست همین نزدیکی است ، دربحث های سیاسی و غیر سیاسی توهین ممنوع ، درس اصول ، درس هایی از کربلا وقیام امام حسین علیه السلام ، درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا) ، درمکتب شیطان جزدرس گمراهی و بدبختی نیست ، دروس استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی در سال تحصیلی 1400- 140 ، دعایکی ازنیازهای واقعی وفطری بشراست(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیج ، رابطه استاد و شاگردی ، رحلت آیت الله هاشمی ، رهایی از تفکرِ نادرست ، روزقدس روز خشم وفریاد... ، زود های ناپسند و مَذموم و ممنوع ، زود های ناپسند و مَذموم و ممنوع .... ، سایت سعادت میرقدیم ها ، سایت ها و وبلاگ های آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، سخنانی کوتاه ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، سخنانی کوتاه وپُرمحتوی ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم-46- جنس آ ، سرداد و نداد تن به ذِلّت و خواری ... ، سُرودسلام فرمانده یکی ازشیوه های مطلوب درباب انتظارظهور ، سلام بر حسین بن علی (عَلَیهِما السَّلامُ ) ، سلام برزیباترین غائب یعنی گل نرگس خاتون ومهدی فاطمه سلام الله عل ، سوره یونس آیات 24 و 25 ، سیاسیون و انقلابیون و مذهبیون باید صبر و متانت داشته باشند ، شاگردان سطح عالی کلاس حضرت آیت الله سعادت میرقدیم ، شماره 1 ، شناخت حق یک نعمت الهی است ، شهدا را یاد کنید تا حیات پیدا کنید ، صفا بخش دل و جان است قرآن ، علامه مصباح یزدی مطهری زمان ، عیدفطر،عیدبازگشت به فطرت وجشن پاکی ازگناهان ، غدیر روز تجلی امامت و ولایت-امامت همانند قلب که مرکز بدن است ، م ، غَزَلی از حافظ که باید با آب طَلا نوشت ، فائده های سیر وسفر ، فتنه شهریور1401ازماست که برماست ، فتنه هشتادوهشت( 88 )وسرانِ فتنه،خطِّ قرمز است ، فروغ وجدان- وجدان چیست؟ تعریف وجدان- اقسام وجدان ، قاعده مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ ، قبل ازمحکم کاری درکاری آن رافاش مکن ، قدرداشته هایمان را بدانیم و حسرت ناداشته هارانخوریم ، قرآن مایه حیات است- قرآن وعترت همیشه باهمند ، قرآن واهل بیت(ع)بایددررأس همه امورکشورباشد ، پنچ چیزاست که عزت آورد ، پیام آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، پیام آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی به مناسبت مولود نیمه شعبان ، پیام تبریک سال نو 99 ، پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم ، پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم بمناسبت شهادت دکترفخری زاده مَ ، پیام تسلیت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، پیام تسلیت به مناسبت شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی ، پیام تسلیت جهت رحلت مجاهد نستوه شجونی ، پیروز واقعی ملت شریف ، پیروزی جبهه مقاومت و شکست داعش ، تأثیرشعروادب فارسی درفرهنگ واخلاق مردم ، تاتوانی درس بخوان ای طلبه ، تبیین اقسام ثلاثه علم الهی:1-علم خداوند به ذاتش2-..3-.. آیت الله ، تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست ، تذکربرای متکبران و مغرورین ، تَذکِرَةُُ لِلمُتَکبِّرین وَالمَغرُورِین ، 13آبان روزاظهار خشم و انزجار دربرابر استکبارجهانی ، 3کتاب مقدس بی پایان( اَلنَّهجُ وَالقُرآنُ وَالصَّحیفَةُ) ، 96 ، آثاروبرکات راهپیمایی عظیم اربعین حسینی ، آدمی تا به خدا نرسد موجودی ناآرام است ، آیا ایمه (علیهم السلام) علم غیب به همه چیز دارند یا نه؟ ، آیا با دشمنان اسلام و دین می توان مذاکره نمود؟-ماجرای حضرت موسی ، آیا برخی اذکار و ذکرها سنگین و خطرساز هستند؟!!! ، آیا زن ها شرّ هستند ؟! الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا ف ، آیا شانس واقعیت دارد؟!! بَخت و اِقبال و صُدفه و اتفاق ، آیا شهید مجید قربانخانی را می شناسید؟!!! ، آیااستثاءدرآیه«وَ مَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ»متّصل است یامنف ، آیااینترنت وفضای مجازی ازابزارهای شیطانی است یانه؟!... ، آیابنی آدم اعضای یکدیگرنددرست است یابنی آدم اعضای یک پیکرند؟!! ، آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟ ، آیاغاراصحاب کهف به سمت قطب شمال بوده یاسمت قُطبِ جنوب؟! ، آیانخستین ماه سال ،مُحَرّم است یا ماه رمضان؟ ، آیاورودسپاه به مسائل اقتصادی وسیاسی برخلاف نظرامام خمینی نیست؟-آ ، آیاولی فقیه بایدمعصوم باشد؟ ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی... ، آیت الله شیخ محمدجوادفاضل لنکرانی ، ادله اِعتِبارِابزارِجدیدمثل تلسکوب دررُؤیتِ هِلالِ ماهِ قمری ، ارزش و اهمیت نوروز در اسلام ، ارواح (قلوب و دل ها) سه دسته هستند ، از ماست که بر ماست ، ازکارخیردلسردمشو ، استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، استادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، استادقرائتی ، اصول پانزده گانه در بحث های سیاسی و ..-آیت الله سید اصغر سعادت ، اعتباروارزش انسان هادرآخرت به اعمال است ، اقسام ادراکات انسان ، اَلأِنسانُ ، اَعنِی : اَلکامِلَ ، اَصلُُ «فِی عالَمِ الخَلقَةِ» ، امام خمینی باآثارواندیشه های بلندخودهمیشه زنده است ، انتخاب دکتر حسن روحانی مبارک ، انسان کامل ، اهل سیاست است بایداهل دیانت نیز باشد ، اهمّیت دلسوزی و خیرخواهی برای مسلمانان ، اهمیتِ وحدت اسلامی بین مسلمین ، اهمیتِ وحدت اسلامی بین مسلمین... ، اهمیت کتاب و کتابخوانی(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی) ، اوضاع سیاسی اجتماعی عصرامام حسن(ع) ، ایران پر از محسن حججی است ، این غَزَل رو حفظ کنید ، با اصلاحات و اضافات و توض ، باآیت الله زین العابدین قربانی گیلانی چگونه رفتارکنیم؟ ، باریک بینی های مضروتفرقه افکنانه و وحدت شکن ، بانوی کرامت حضرت معصومه (سَلامُ اللهِ عَلَیها)... ، بدهکاری های دیگران را که توانایی ندارند به عُهده بگیرید ، برخی ازجاهل ها و نادان هاهرگز بیدارنمی شوند ، بررسی اجمالی معانی حق ، بررسی کلمه(جَور)درخطبه 22 نهج البلاغه فیض الاسلام ، برهان صِدّیقین ، بستن دربهای حرمهای شریف به جهت کُرونا کار غلط و نسنجیده است ، بسیجی رنگی جزرنگ الهی ندارد...(هفته بسیج گرامی باد) ، به « آدابُ المُتَعَلِّمین» اهمیت بدهیم ، به بهانه فوت مهساامینی سنندجی سَقِّزی ، به چه کسی می توان آیت الله گفت؟ ، به نظرحضرتعالی رسالت اصلی حوزه های علمیه چیست؟ ، پرسش و پاسخ ، پرسش و پاسخ(حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، پرهیز از تقابل و دشمنی ، پرهیز از خشونت و بد زبانی وبدرفتاری... ،

***نسیم معرفت***


به نام خدا

سخنانی کوتاه و پُرمحتوی ازحضرت آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  

1-  بیناییِ حقیقی به بصیرت است نه به بَصَر . آن که دو چشم سر دارد دامنه دیدش محدود است و آن که چشم دلش باز است نگاه او به وسعت همه هستی است .

2- دلی که در آن عشق نباشد تاریک خانه است .

3- آدمی هم می تواند پرواز کند لکن با بال عشق .

4- انسان شاه بیت آفرینش است .

5- دنیا نزد عارف لُنگ حمّام است که به ضرورت از آن مُتمتِّع می شود .

6- حسرت آن خُورَد که از عمر و زندگی بهره نَبَرد .

7- قرارگاه دل آدمی ذِکرُالله است . قَولُهُ تَعالَی : الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ( سوره رعد آیه 28)

8- خُرد شدن در کارهای خُرد از کم خِرَدی است .

9- در گلزارِ دل نغمه یار خوش است .

10- کسی که دل گنجشکی دارد قرار ندارد .

11- در آشفته بازار ریاکاری  دل بی ریا خریدارم .

12- از ابر خُشک توقُّعِ بارش نیست .

13- با نردبان پوسیده بالا مرو که سخت آسیب بینی .

14- اگر آدمی را صبر نباشد در آسیاب حوادث  خُرد می شود .

15- عقربه زندگی را به سوی خدا بچرخان تا زندگیت معنی پیدا کند .

16- بر صفحه دل باید نگاشت که : فقط خدا و بس .  قَولُهُ تَعالَی : حَسْبُنَااللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ ( آل عمران آیه 173)

17- دل آدمی آیینه جمال حضرت حق است  که به انوار الهی مُشعشَع می شود به شرطی  که به غُبار گناه و معصیت منکوس نگردد .

18- عمده تنازُعات بنی آدم بر سوء تفاهمات است که منشأ آن هم تسویلات شیطانی است .

19- هر بند و ریسمانی ممکن است گُسسته گردد مگر ریسمان الهی که ناگسستنی است . قَولُهُ تَعالَی :وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ  ( آل عمران  آیه 103 )

20- از استمرار غفلت برحَذَر باش که   موجب غلاف دل است و دلی که در غلاف باشد از درک حقیقت باز ماند و صاحب چنین دلی در دنیا و آخرت زیانکار است . قَولُهُ تَعالَی :وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ( سوره بقره آیه 88 )

21- در مکتب هوای نفس ، جز درس گمراهی حاصل نشود .

22- یکی از عجایب حال آدمی آن است که پندارد آنچه بجا آرد کیفر ندارد .

23- همه عوالِم هستی و وجود  (اعم از مادیّات و مجردات بغیر از وجود حضرت حق سبحانه وتعالی ) در پرتو نورانیت حقیقت محمدیَّه (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)   و ذوات مُقدّسه معصومین ( علیهم السلام ) قراردارند و اگر آنی از این نورانیت خارج گردند همه عوالِم هستی در تاریکی محض  و فنا فرو می روند .

24- طوفان هوای نفس اگر شدّت بگیرد از همه طوفان ها مخرّب تر است .

25- جوانان گل های خوشبو و بانشاط و طراوتی هستند که اگر از آنان مراقبت نشود پژمرده می شوند.

26- اُفُق اندیشه و فکر عارف  به وسعت همه هستی است .

27- غیر خدا را  در دل جا دادن جفای به دل است .

28- بر درب ورودی دل باید نوشته شود : غیر خدا ممنوع

29-  آدمی هم نیازمند تنظیم و تراز کردن و بالانس است بلکه تراز نمودن و بالانس آدمی ضروری تر است . اگر انسان تراز و بالانس نشود کجی او از هرچیزی خطرناک تر می باشد .

30- ضعف آدمی همین بس که در هر شبانه روز ویا کمی بیشتر  :  1- نمی تواند که نخورد و نیاشامد 2- نمی تواند که نخوابد 3- نمی تواند قضای حاجت نکند .

31- آدم خودبین در خود می سوزد  و نتیجه خود خواهیش به مُحاق رفتن خود است .

32- کِشتی هوای نفس جز غرق شدن و هلاکت نتیجه ای ندارد .

33- دنیا دانشگاه بزرگ درس و تربیت است . هرکس در این دانشگاه تربیت نشود در سرای آخرت زیانکار است .

34- بدترین انسداد ، انسداد باب دل است . قَولُهُ تَعالَی :  وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ ( سوره بقره آیه 88 ) .

35-  اگر می خواهی  دَور بگیری و رشد کنی باید دَور خیلی از چیزها را قلم بگیری .

36- شادی و لبخند  و محبت  ، هدیه های  الهی هستند  . با لبخند و محبت ، دل ها صید می گردد . دل ها ، عاشق و شیدای محبتند .

37- دنیا سرای عبور است نه غرور .  اهل غرور  ، نیز روزی   به  گور می رسند .

38- هر کس در بند آن است که خواهان آن است . در بند آنی که خواهان آنی .

39- هرکه با بدان نشیند  زیان بیند .

40- نیایش ، پیرایشِ روح از آلایش ها است .

41-  نماز واقعی ، بهشتِ نقد مؤمن است .

42- هرگاه گمان کنی که از دیگران بهتری  آغاز سرازیری تُست  و هرگاه خود را کوچکتر از دیگران بدانی  بدان که شروع سرافرازی تُست .

42- 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

یَا اَیُّهَا الفُضَلاءِ وَ الأَحِبّاءِ الکِرامِ

اَقُولُ لَکُم کَلاماََ جَیّدا فَخُذُوهُ جَیِّداََ

اَلأَرواحُ ثَلاثَة :

رُوحُُ یُبغِضُکَ شَدیداََ وَ رُوحُُ یُحِبُّکَ شَدیداََ وَ رُوحُُ مُتَوَسِّطُُ بَینَ الحالَتَینِ

مَن یُبغِضُکَ شَدیداََ تامّاََ عالِماََ وَ قاصِداََ لایُحِبُّکَ اَبداََ اِلاّ بِالأِعجازِ

وَ مَن یُحِبُّکَ شَدیداََ تامّاََ عامِداََ وَ عالِماََ لایُبغِضُکَ اَبَداََ

وَ مَن کانَ مُتَوَسِّطُ الحالَتَینِ فَهُوَ کَثیرُُ فَحالُهُ مُعَلّقُُ بِالأَحوالاتِ وَ الحَوادِثِ المُختَلِفَةِ

فَکُن کَیِّساََ فِی المُعاشَرَةِ بِالنِّسبَةِ اِلَی مُتَوَسِّطِ الحالِ وَ لاتَجعَل نَفسَکَ فِی مَوضِعِ العَداوَةِ

اَلسَّیِّد اَصغَر السَّعادت المیرقدیم الاهیجی

2 / 2 /  1394


ترجمه :

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

ای گروه فضلاء ودوستان بزرگوار.

کلام نیک ونغزی به شما عرض می نمایم پس به نیکی آن را دریافت کنید

ارواح (قلوب و دل ها) سه دسته هستند:

 روح وقلبی که شدیدا با تو دشمنی دارد و روح ودلی که شدیدا به تو عشق ومحبت دارد و روح وقلبی که بین این دو حالت قرار دارد.

 واما کسی که از روی قصد ونیت وآگاهانه  ، شدیدا  وبه نحو کامل با تو بغض ودشمنی  می کند هیچگاه تو را دوست نخواهد داشت مگر اینکه معجزه ای رخ دهد

وکسی که از روی قصد ونیت وعلم وآگاهی ، به شدت وبه نحو کامل به تو محبت می ورزد هرگز با تو بغض و دشمنی نمی نماید.

وکسی که حالش بین این دوحالت باشد پس چنین افرادی بسیارند و حال چنین کسانی معلّق ودر گرو حالات وحوادث مختلفه است.

پس نسبت به کسی که دوستی ودشمنی اش با تو معلوم نیست( متوسّط الحال است)  زیرکانه وهوشمندانه رفتار کن وخودت را در موضع دشمنی قرار نده.


43-  شخصیت آدمی وقتی به فراز آید وجان به تعالی واهتزاز آید که سلوک تواضع به اقتدار وعزت درپیش گیرد وجامه مذموم کبر برخود نگیرد وباد نخوت وغرور به غبغب نیندازد. آنکه جامه ننگین تکبر بپوشد نگون بخت است وبه وهم وخیال ، خویش را خوشبخت پندارد در حالی که جامه کبریایی فقط خداوند سبحان را سزاوار است وهرکس این جامه بپوشد رسوا شود وخدای از او بیزار است.  هرکه کبر خواهد سروری نیابد.

44- آدمی باید خویشتن را به کم حرفی بیاراید تا درونش صفا آید . کم گوی گزیده گوی چون دُرّ .

45-   شراره حقیقت هنگامی برشراشر وجوت مستولی می شود که تشنه حقیقت باشی و شراب حقیقت را با عشق تَجرُّع نمایی.

توضیح :

  (تَجَرُّع یعنی جُرعه جُرعه و به تدریج...)

برخی افراد به جهت ظرفیت بالایی که برخاسته از شناخت والا و درک عمیق  و عنایت الهی می باشد ، جام حقیقت را یک باره می نوشند  و به حق و حقیقت می رسند که اینان به غایت اندکند و برخی دیگر چاره ای جز تَجَرُّع ندارند  و کم کم  به حقیقت راه می یابند  که گروه اینان بسیارند و برخی نیز به یک باره از حقیقت اِعراض می کنند که تعدادشان قلیل است و برخی نیز به تدریج به مرحله  استنکاف و انکار  حقیقت می رسند که تعداد اینان نیز بسیارند . خوشا آنان که به یکباره و یا به تَجَرُّع به حق و حقیقت  راه می یابند .

45- قول خالی از اشکال وبرخوردار از سَداد در باب سخن گفتن ، همان اعتدال در سخن است درموضع خودش.گهی سخن کوتاه گویاتر وبه درایت نزدیکتر است وگاه سخن دراز که مفید فائده باشد ، ضرورت است .


46- جنس آدمی از همه اجناس عالم عجیب تر و شگفت آورتر است. هرجنسی را می توان شناخت جز جنس آدمی که به آسانی قابل شناخت نیست ...


47-[کسانی که عبد خالص پروردگارهستند بر دل ها حکومت می کنند]

48- هویّت آدمی در اُفُقِ اندیشه اوست . هرچه دامنه اندیشه بلند و وسیع باشد به همان اندازه از تنگ نظری فاصله پیدا می کنیم .



**حضرت آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی 

**********************************************

 
**سخنانی کوتاه از آیت الله سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ آیت الله قنبر مشفق لاهیجانی

**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم+نسیم ادب


**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+یادداشت های استاد سعادت میرقدیم

**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت


**سخنانی کوتاه  ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی

** سخنانی از آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهیجان

**سخنانی کوتاه ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+... وبلاگ ...







برچسب ها : ...  , سخنانی کوتاه ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  ,

      

نتیجه تصویری برای مرگ بر آمریکا

***نسیم معرفت***

سؤال :

آیا طبق آیات سوره طه و سوره قصص که ماجرای حضرت موسی ع و فرعون را بیان می کند می توان گفت که مذاکره با دشمنان اسلام و دین اشکالی ندارد ؟


اصل و اساس برنامه های انبیاء بویژه آینن و تعالیم اسلام و دین پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)   بر بینش و معرفت و شناخت  و روشنگری و دعوت به توحید است لذا همه انبیاء (علیهم السلام ) مردم را به معرفت پروردگار و تسلیم در برابر او فرا می خواندند و این اصل در همه حال از سوی انبیاء دنبال می شد چه آن زمانی که  قدرت و حکومتی نداشتند(که غالبا چنین بود و انبیاء قدرت و حکومت نداشتند) و چه آن زمان که قدرت و حاکمیتی داشتند که مواردش بسیار اندک بود . اینکه خداوند امر می کند که حضرت موسی  (عَلَیهِ السَّلامُ) با فرعون سخن بگوید این مساله را نمی توان به عنوان مذاکره با فرعون قلمداد نمود بلکه با توجه به قدرت و غلبه فرعون بر مردم بنی اسرائل و اینکه او ندای (أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی آیه 24 سوره نازعات ) سر می دهد  و طغیانگری را به حد اعلی رسانید و  مردم را به انحراف و بردگی و بندگی خود  کشانید ،  براین اساس  ، خداوند جهت شکستن سیطره و طغیانگری او و روشن شدن انحراف او نزد مردم ، به موسی  و  هارون (علیهما السلام)  می فرماید :اذْهَبا إِلی‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی  آیه 43 سوره طه.... * فَأْتِیاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَ السَّلامُ عَلی‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی آیه 47 سوره طه .*  قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ آیه 35 سوره قَصص . بسوی فرعون بروید که او طغیان کرده است 43 سوره طه  پس نزد او (فرعون) بروید و به او بگویید که ما دو فرستاده از جانب پروردگار تو هستیم ، بنی اسرائیل را با ما روانه کن و عذابشان مکن ، ما به تحقیق با معجزه ای از جانب پروردگارت آمده ایم و درود بر آنکس که ازهدایت پیروی کند .  آیه 47 سوره طه   * بزودی بازوان تو را بوسیله برادرت محکم ( و نیرومند ) می کنیم ، و برای شما سلطه و برتری قرار می دهیم و به برکت آیات ما ، بر شما دست نمی یابند شما و پیروانتان پیروزید . آیه 35 سوره قَصص .

در این آیات کاملا پیداست که حضرت موسی ع  و هارون ع  از طرف خداوند مأمور هستند که با حفظ و ملاحظه جوانب امور با فرعون احتجاج نمایند و با منطق و استدلال و ارائه اعجاز ، طغیانگری فرعون را کنترل کنند و در این برخورد نیز استقلال و حریت و عزت خود را به فرعون نشان دادند . پس  می توان برخورد موسی ع و هارون ع با فرعون را به عنوان یک  مناظره و احتجاج بارز تلقی نمود تا حقیقت بر مردم بنی اسرائیل و دیگران روشن گردد . به این نکته نیز باید توجه داشت که  با توجه به اینکه فرعون از یک قدرت و حاکمیت فوق العاده ای  برخوردار بوده  و طبعا برخوردهای موسی ع و هارون ع با فرعون در جامعه آن زمان بازتاب  می داشت لذا این محاجَه و احتجاج  با فرعون اثر گذار بوده و حضرت موسی در این باره نهایت استفاده را نمود و خیلی حقایق را برای مردم آن زمان و حتی خواص فرعون  و دیگران روشن نمود  تا جایی که سَحَره فرعون که در سحر بسیار ماهر بودند وقتی که اِعجاز حضرت موسی ع را دیدند با وجود همه تهدیدهایی که از سوی فرعون اعمال می شد به حضرت موسی ع ایمان آوردند و باکی از تهدید ها نداشتند .  از آیات 43 تا 73 سوره طه  و نیز از آیات 31 تا 41 سوره قَصص همین معنی( مناظره و احتجاج بارز جهت روشنگری برای مردم و کنترل طغیانگری فرعون و ... ) استفاده می شود .....

مذاکره با دشمنان اسلام و قرآن درصورتی که  مصلحت عمومی مسلمین اقتضاء نماید با حفظ عزت و کرامت  فقط در شرایط خاصی جایز شمرده می شود  و در غیر آن جایز نیست .


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

 





برچسب ها : آیا با دشمنان اسلام و دین می توان مذاکره نمود؟-ماجرای حضرت موسی  ,

      

نتیجه تصویری برای آدم متکبر و مغرور

***نسیم معرفت***

بِسمِ اللهِ القادِرِ المُتَعالِ العَزیزِ القَهّارِ

تَذکِرَةُُ لِلمُتَکَبِّرِینَ وَ المَغرُورِینَ

تَذکِرَةُُ لِلمُتَکبِّرین وَ المَغرُورِین

یا اَیُّهَا المَغرورُ والمُتکبِّرُ لِماذا غَرَّتْکَ الحیوةُ الدُّنیا والأَمانِیُّ و لِماذا تَغُرُّ و تَغتَرُّ و تَفتِنُ بِدارالغُرور و لِماذا تَتَکَبَّرُ و تَتَفاخَرُ بِمالِکَ و جَمالِکَ و عِلمِکَ و مَقامِکَ و ...  وَاعلَم و انتَبِه اَنَّ بَدأَ تَکَوُّنِکَ و وُجودِک بعدَ الطِّینِ و التُّراب ، یکونُ بالنُّطفَة و مِن مَنِیِِ یُمْنی . کما قال اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فی سورةِ القیامة :أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةًمِنْ مَنِیٍّ یُمْنی‏  و فی سورةِ النَّحل : خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ  و فی سورة الأنسان(اَلدَّهر): هَلْ أَتی‏ عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً  * إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً .  و هذه الکلمة (  النطفة) ذُکِرَت بِاکثرَ مِن عَشرةِ مَرّاتِِ فی القرآن الکریم (اِثنَتا عَشرَةَ مَرَّهََ)  و فی هذا الامر (ذِکر لَفظةِ النطفة فی مَوارِدَ عدیدةِِ من آیات الله الحکیم ) ، تَنَبُّهُُ و تَنبیهُُ و تَذکارُُ للأنسان المتکبِّرِ المغرورِ الغافل المفتونِ المُغتَرِّ بماله و جماله و علمه و مقامه و عنوانه و شُهرته و سیّارتِهِ و داره و ... و مَعنَی کلمةِ النُّطفة اِمّا : اَلماءُ الصّافی قلیلا او کثیرا کما ذُکِرَ فی کُتُب اللغة کالمفردات الراغب(فی اللغات القرآنیة) والصِّحاح و الأقرب و رُوِی عن الباقر (علیه السلام) :   اَلنُّطفَةُ تَکونُ بَیضاءَ مِثلَ النُّخامَةِ الغَلیظَةِ فَتَمکُثُ فِی الرَّحِمِ إذا صارَت فیهِ أربَعینَ یَوماً ، ثُمَّ تَصیرُ إلى عَلَقَةٍ ،  او معناها شَئُُ یُسَمّی بِأِسپِرماتُوزُیید فی الزوج والمَرءِ و جنسِ المذکر و الأُووُل فی الزوجة والمرئة و جنس المؤنّث و یُقال بها المَنِیّ  فی العُرف مسامحةََ  من باب تسمیةِ الکُل(اَلمَنِیّ) عَلَی الجزء (اَلنُّطفَة) و یُقالُ بِها الماءُ المَهین و ماءُُ دافِق و ... فی القرآن الکریم .
ونِعمَ ما قیل بالفارسیه :

آنکه شده ساخته ز آب منی
نیست سزاوار مقام منی
لاف منیت زکسی درخور است
کو صمد است و همه جایش پر است

وَ اعلَم اَنَّ آخِرکَ و انتِهائَکَ یَنتهِی بِالجِیفة النَّتنَی و نِعمَ ما قال مولانا امیرالمومنین
(عَلَیهِ السَّلامُ)  : مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ- أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ- وَلَا یَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا یَدْفَعُ حَتْفَهُ.
یا ایُّهَا المَغرورُ و المُتَکبِّرُ قُل ماذا فی جُمجُمَتِکَ و رَأسِکَ و مُخِّکَ؟!  اَجُمجِمَ لَکَ هذِهِ  المَطالب و الکلمات و الآیات المذکورة ؟!  کَلّا بَل اَنتَ تَجاهَلتَ .   اَتزعَمُ اَنتَ اَنتَ؟!  اَتَزعَمُ اَنَّکَ شَدیدُُ و قویمُُ و قویُُّ و جَسیمُُ و ذُومالِِ و مُکنةِِ و جَمالِِ و مَقامِِ و مَنصبِِ و شهرةِِ و عنوانِِ ...؟
هَبْ کُلَّ ما زَعَمتَهُ صَحیحُُ لکِنَّ  اَتَغتَرَّ و تَفتَخِرُ بهذه الأمور الفانیة .  واعلم اَنَّ کلها فتنةُُ و امتحانُُ و ابتلاءُُ لَکَ . قال الله الحکیم فی سورة الکهف :  إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً  و فی سورة الحَدید : اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ.

وفی سورة آل عمران : زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ @ قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ 

وَاعلَم اَنَّ کُلَّ اِنسانِِ عاقِلِِ مُکلَّفِِ ، لایَزال فی مَعرَضِ الأِمتحان و الأِبتلاء و التکلیف و ما یُترَکُ سُدیً. قال اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فی سوره القیامة : أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً.
یا اَیُّهَا الغافِل واللّاصِق بعالم المُلکِی و النّاسُوتِی و الحَیوانِیّ ما خَلَقَکَ اللهُ تَعالَی لِأَن تَکونَ لاعِباََ و
لاهِیاََ و لاغِیاََ و عابِثاََ  و غافِلاََ و مَغروراََ و مُتکبِّراََ و مُختالاََ و مُحتالاََ و عاکِفاََ فی حدودِ الحَیوانیّة و البَهیمِیّة و البَهائمِ. ولاتَکُن مصداقَ هذِهِ الآیات : ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (سورهُ الحجر الآیة 3)  ،  فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذی یُوعَدُونَ (سورة المعارج الآیة 42)
و نِعمَ ما قِیلَ بالفارسیة لوصف بعضِ الأَفرادِ المُنغَمِر فی الأکل و الشُّرب والأِلتِذاذ النَّفسانیّ و الحَیوانیّ :

 چو کرمی کو میان به نهان است
زمین وآسمان او همان است

وَ اعلَم وَ انتَبِه یا ایُّها المغرور و المتکبر بِأنَّکَ فی حینِِ مِنَ الأَحیانِ و یَوماَ من الأیام فی کَتمِ العَدَمِ و  لم تَکن شئا مذکوراَ  . قال الله الحکیم فی سورةِ الأنسان الآیة 1  : هَلْ أَتی‏ عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً  و کُنتَ یوما  من الأیِام فی بَطنِ اُمِّکَ فِی نهایةِ ضَعفِِ لم تَقدِر عَلَی شئِِ و ضَعفُکَ فی ذاک الحِینِ ، ضِعفُُ مُضَعَّفَةُُ  و اَنتَ اُقِمتَ هُناکَ فی ظُلُماتِِ مُختَلِفَة  کما قال الله الحکیم فی سورة الزُّمَر الآیة 6  ... یَخْلُقُکُمْ فی‏ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ .. . غَذاءُکَ و قُوتُکَ و قُوَّتُکَ فی الرَّحِمِ و فی ذاک الاحیان و الأَیام ، دَمُُ قَذِرَةُُ و نَجسَةُُ و قَدتَقَلَّبتَ و تَدَحرَجتَ و جَریتَ فی الغِشاء المایی والمَشیمة والرّحِم فی کل لیل و نهار و فی کل ایام الحمل حتی بَلغتَ فی بَطنِ اُمِّکَ بِتِسعَة اَشهُرِِ وَ نَیِّفِِ و بعد تَطَوُّراتِِ و تَحَوُّلاتِِِِ کما اشیر الیها فی سورة المومنون : ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی‏ قَرارٍ مَکینٍ @ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ  ،  صِرتَ مُنتقلا مِن عالَم الجَنینی  المُسَمَّی بِالعالمِ العَجیب  و مِن بَطنِ اُمِّکَ  بَعدَ حَملِها ایّاکَ  وَهناََ عَلَی وَهنِِ وَ ضَعفاََ عَلَی ضَعفِِ کما اُشیرَ الیه  فی سورة اللُّقمان : حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی‏ وَهْنٍ   ،  اِلَی دارِ غُرورِِ و اغترارِِ و مَحلِّ مُستَودَعِِ و مَجازِِ  و قال علی ع :   ...  أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ الآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ  فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ و قال (ع ) ایضا : اَلدُّنْیَا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ .    
و بعد سُقُوطِکَ و هُبُوطِکَ و انتِقالِکَ عَنِ الرَّحِمِ مِن ناحیةِ رَأسِکَ الی الدنیا و کنت فی ذاک الحال مَشحونا و مَحفوفا و مَصحوبا بالأَقذار المُهَوِّعَة ، و بعد الورود فی هذاالعالم المُسمّی بالدُّنیا والمَحفوفُ بالمرارةِ والحلاوةِ والضرّاءِ و السَّراء والحُزن و السرور والسُّقوط والصُّعود والوحشةِ والأُنسِ والحَرب والصُّلح والأِنفصال والاتصال والضِّحک والبُکاءِ والحُبِّ و البُغض والأِرتفاع و الحَضیض والحقِّ والباطلِ  والحَقُّ یَدمَغُ الباطِلَ ان شاءَ اللهُ و غیر ذلک ...  و بعد الأِنتقال الی الدنیا بأَوصافِها  ، بَداتَ فی سَیرِِ آخَرَ و سِرتَ سَیراََ تَطَوُّرِیّاََ مُتمایِزا مِن سَیر الجَنینِی و البَطنِی حَتّی بَلَغتَ بِحَدِّ الأَشُدِّ و البُلوغِ و الرُّشدِ والقُدرةِ  کما فی سورة الحج :  یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً

یا ایها المغرور و المتکبر ان کُنتَ عالما او جاهلا او غنیا او فقیرا او قویّا او ضعیفا او ذاجمالِِ و منصبِِ و مقامِِ و عنوانِِ فَاعلَم اَن لا مَفَرَّ لَکَ مِن مَخالِبِ المَنِیَّةِ و اَنَّ المَوتَ و القبر اَمامَکَ و نِعمَ ما قال تَبارَک و تَعالَی فی سورة النساء : أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ  و فی سورة آل عمران : کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ و فی سورة الرحمن : کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ * وَ یَبْقی‏ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ  و نِعمَ ما قالَ الشیخُ الأَجَلُّ السَّعدِی الشِّیرازی بِالفارِسیّةِ :
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند وبس
مکن تکیه برملک دنیا و پشت
که بسیار چون توپرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بروی خاک

 
و اَیضاََ  قال : هرچه نپاید دلبستگی نشاید


یا اَیُّهَا الأِنسانُ و یا اَیُّهَا المُتَکَبِّرُ و المَغرُورُ  أِقرَأ هذِهِ الآیاتِ تَدَبُّراََ :

** یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ ( سورة الأنفطار -الآیة 6)
**یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ. (سورة اللُّقمان-الآیة 33)

** یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (سورة النساء-الآیة 120)

** کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ. (سورة آل عمران-الآیة185)

و رُوِیَ اَنَّ امیر المُؤمنین(علیه السلام) لَمّا مَرَّ بِالمَدائِنِ وَ آثارِ الکَسرَی(اَنوشیروان و مُلوک السّاسانِی) قَرَءَ حِینَ مُشاهَدةِ هذِهِ الآثارِ ، هذه الآیات  : کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ *  وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَریمٍوَ نَعْمَةٍ کانُوا فیها فاکِهینَ * کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرینَ * فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ *

 
وَ فِی الخِتامِ : اِجعَل هذِهِ الآیةَ اَمامَ عَینَیکَ و تَدَبَّر فیها حِینَ تُصابُ بِالنِّعمةِ و النِّقمة والراحةِ والعاهَةِ و الحُزن والسُّرور ...:

لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ . (سورة الحدید- الآیة23)

و قال علی (علیه السلام)  :  رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ . (کتابِ اسفار اربعه  ج8، ص355.) و نعم ما قیل بالفارسیة :

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم

رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم

 
اَلرّاقِم للسُّطُور : السید اصغر سعادت المیرقدیم اللاهیجی

ترجمه :

به نام خداوند قادرِ متعال ، عزیز و قهار

تذکر و یادآوری برای متکبرین و مغرور ها

ای مغرور و  ای متکبر به چه جهت و برای چه  زندگی و امورات و آرزوهای دنیوی ترا  فریفته و  مغرور کرده است ؟ و به چه جهت مغرور و مفتون و فریفته این دار غرور (مظاهر فریبنده دنیا) شدی؟! و برای چه تکبّر و تفاخر به مال و جمال و علم و مقام و سایر امورات خود می کنی؟!  بدان و آگاه باش که آغاز پیدایش و وجود تو بعد از خاگ و گل ، نطفه و مَنیِّ جهنده می باشد چنانکه خداوندِ تَبارَکَ وَ تَعالَی در سوره قیامه آیه 37 می فرماید : أَلَمْ یَکُ نُطْفَةًمِنْ مَنِیٍّ یُمْنی : آیا او نطفه اى از مَنِىّ که در رَحِم ریخته مى شود نبود ؟ و نیز در سوره نحل آیه 4 می فرماید : خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ .خداوند انسان را  از نطفه ای ( ناچیز  ) بیافرید ، اما به ناگاه او ستیزه جویی آشکار است ( که بر ضد خالق خود مجادله و ستیزه جویی می کند)  و نیز در سوره اَلأِنسان(دهر) آیه1 و 2 می فرماید : هَلْ أَتی‏ عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً *  إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً . آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیز قابل ذکری نبود؟ * ما انسان را از نطفه مختلط و ممزوجی  آفریدیم  و او را مى آزمائیم (لذا) او را شنوا و بینا قرار دادیم . و این کلمه یعنی کلمه نطفه بیش از دَه بار یعنی در حدود دوازده بار در قرآن کریم ذکر شده است و در این امر و مطلب یعنی ذکر لفظ نطفه در موارد متعدد از آیات خداوند حکیم ، آگاهی و هشدار و تذکر و یادآوری است برای انسانِ متکبر و مغرور و غافل و فریفته  و مغرور و فریب خورده به مال و جمال و علم و مقام و عنوان و شهرت و ماشین و خانه و سایر امور خود .  و معنای کلمه نطفه یا عبارت است از آب صاف و زُلالی که ممکن است کم باشد یا زیاد ، چنانکه در کتاب های لغت از قبیل مفردات راغب اصفهانی که مختص به لغات و کلمات قرآنی است و نیز کتاب صِحاح اللُّغه جوهری و کتاب اَقربُ المَوارِد شَرتونی همین معنی ذکر شده است و از امام باقر ع نقل شده که در پاسخ به سؤال سائل یعنی محمد بن مسلم ، در باره کلمه نطفه چنین فرمود : اَلنُّطفَةُ تَکونُ بَیضاءَ مِثلَ النُّخامَةِ الغَلیظَةِ فَتَمکُثُ فِی الرَّحِمِ إذا صارَت فیهِ أربَعینَ یَوماً ، ثُمَّ تَصیرُ إلى عَلَقَةٍ یعنی نطفه همانند خَلطِ غلیظِ سینه ، سفید می باشد، پس مدّتی در رَحِم (زن) مى ‏مانَد تا اینکه مدّت زمانش به چهل روز برسد آنگاه  به عَلَقه تبدیل مى‏شود .  یا اینکه نطفه به اصطلاحِ علمی  عبارت است از چیزی که به آن أِسپِرماتُوزُیید (در مَردان) و  أُووُل (در زنان)  می گویند . و در  بین مردم  از باب تسامُح عرفی ، به نطفه ، مَنِیّ گفته می شود  و نام کُل که مَنِیّ است بر جزء آن که نطفه است اطلاق می گردد و در قرآن کریم  به نطفه ، ماء مَهین(أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ . سوره مرسلات آیه 20 ) و ماء دافِق(خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ . سوره طارق آیه 6 ) و غیره نیز گفته می شود .

و چه زیبا  به فارسی سروده شده است این شعر :

آنکه شده ساخته ز آب منی
نیست سزاوار مقام منی
لاف منیت زکسی درخور است
کو صمد است و همه جایش پر است

 ...............                 ادامه دارد ...........    ادامه دارد ..................

 اَلرّاقِم للسُّطُور : السید اصغر سعادت المیرقدیم اللاهیجی
نوسنده متن :    سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

** تَذکِرَةُُ لِلمُتَکبِّرین وَ المَغرُورِین+تذکر و یادآوری برای متکبرین و مغرور ها+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی+کلیک کنید


**جهت ادامه مطالعه  ..... +کلیک کنید


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی







برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , تَذکِرَةُُ لِلمُتَکبِّرین وَالمَغرُورِین  , تذکربرای متکبران و مغرورین  ,

      

نتیجه تصویری برای نام محمد ص متحرک

***نسیم معرفت***

به نام خدا

خداوند  (َمِثْل)  ندارد و در سوره شوری آیه 11 می فرماید :
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ

اما  (مَثَل) دارد و در سوره نحل آیه 60 چنین می فرماید :
و لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی‏

هیچ می دانید که (مَثَلُ الْأَعْلی‏ ) برای خداوند چیست ؟!

مَثَلُ الْأَعْلی‏  برای خداوند متعال  وجود نازنین حضرت خاتم الانبیاء  محمد مصطفی
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) است. پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) مَظهر اَتمِّ صفاتِ خداوند است  روی این جهت دین او نیز کامل ترین و جامع ترین دین الهی است و بعثتش نیز طبق دعای وارده در شب بعثت ، تجلی اعظم  معرفی شده است :اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی الْأَعْظَمِ .... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ


و نور الهی نیز در رسول الله (ص)  و آل الله(ع) مُتجلّی است:


اَللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ

سوره نور آیه 35 .

خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی ( پر فروغ ) باشد ، آن چراغ در حبابی قرار گیرد ، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان ، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی ( روغنش آن چنان صاف و خالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند ، و خداوند به هر چیزی داناست.

**  بر مُحمّد و آل مُحمَّد : صَلَوات 

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , هیچ می دانیدکه(مَثَلُ الْأَعْلی‏ )برای خداوندچیست ؟  ,

      

 

نتیجه تصویری برای لأغوینهم اجمعین الا

***نسیم معرفت***

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

** لَیسَ فِی مَکتَبِ الشَّیطانِ وَ الهَوَی اِلَّا دَرسُ الضَّلالَةِ وَ الشِّقاوَةِ  و ...  

یَهوِی و یَهبِطُ وَ یَسقُطُ الأنسانُ بِسَبَبِ العِصیانِ وَ الهَوَی النَّفسانِیَّةِ وَ التَّسویلاتِ الشَّیطانِیَّةِ ، اِلَی الدَّرَکاتِ الشَّقاوِیَّةِ وَ المَراتِبِ الرَّدِیَّةِ وَ الدَّنِیَّةِ وَ یَدخُلُ بِذلِکَ فِی تِیهِ الضَّلالَةِ وَ الحَیرانِیَّةِ وَ یِسقُطُ فِی قَعرِ الحَیوانِیَّةِ وَ الحَضیضِ البَهیمِیَّةِ. قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی :  وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ ( سورةُ الاأحزاب الآیة 179 ) .

اَلنّارُ النَّفسانِیَّةُ ، نارُُ مُشتَعِلَةُُ فِی ضَمیرِ الأِنسانِ بِسَبَبِِ مِنَ الأَسبابِ نَحوَ الکِبر و الحسد و الحِقد و البُخل و الحِرص و الطمع و غیر ذلک و یَبعُدُ الأنسانُ بهذه الصفاتِ الرذیلة عن الکمالات الأنسانیة و التقرب الألهیة و جوارِ رحمةِ ربِّ العالمین و مَتَی اشتَدَّت ناریَّةُ نفسانِیَّتِهِ زادت آثامُه و معاصیهِ و تَوَغَّلَ فی العصیان و الخَطأ و الضلالة و الغَوایة و مَآلُهُ و مَرجَعُهُ الی الخسران العظیم . قوله تعالی :  خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ .  ( سورةُ الحج الآیة 11) وَ رُبَما یَحرُمُ من کل خیر و کمال و یَرتَکِبُ کُلَّ فعلِِ قبیحِِ و شَرِِّ و یَصیرُ دائما قَرینَ شیطانِِ مَریدِِ و بِئس القَرین. قولُهُ تعالی :وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ ( سورة الزُّخرُف الآیة 36) و لَیسَ فِی مَکتَبِ الشَّیطانِ وَ الهَوَی اِلَّا دَرسُ الضَّلالَةِ وَ الشِّقاوَةِ و العداوةِ و البَغاضَةِ  و الشِّقاقِ و النِّفاق وَ الَّنزْغِ و الشَّنَئانِ و الحِقد و الکبر و الحسادة و سوء الظن و الخسرانِ .  و هذه الصفاتُ و الآثارُ المَشؤمةُ مُوجِبةُُ لسقوط الانسان و هلاکَتِهِ . 

وَاعلَم اَنَّ فلاحَ الأنسانِ اَلمُتَوَّجِ وَ المُکَرَّمِ  مِنَ اللهِ تَعالَی بِتاجِ الکَرامَةِ  ، فِی غَلَبةِ نورانِیَّتِهِ علی ناریَّةِ نفسانِیَّتِهِ و (قال رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم : اَشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ)   و سعادتُهُ الأبَدیّةُ فی اطاعَتِهِ لله العزیز الکریم و مِعراجِیَّتُهُ و عُروجُهُ الروحانیةُ و النورانیةُ فی جَنب عُبودِیَّتِهِ لله تعالی و رُوِی عَن الصّادق علیه السلام فی مِصباحِ الشریعة : ا اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ   و لِذلک جُعِلَتِ الصلوةُ مِعراجاََ للأنسان وَ اشتُهِرَ فِی الألسِنَةِ هذالکلام من رسول الله (ص) : اَلصَّلوةُ مِعراجُ المُؤمِنِ و جُعِلَتِ الصلوةُ قُرَّةَ عَینِِ لِلرَّسولِ المُکَرَّمِ  (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) .

وَ اعلَم اَنَّ اِبلیسَ اَقسَمَ بالله لِأِغواء النّاس و انحرافِهِم و شِقاوَتِهِم و قال الشیطانُ لعنةُ اللهِ علیه فی حال العصیان جرئةََ علی اللهِ : قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ ( سورة ص الآیة 82-83)  و رُوِیَ   : اَلنّاسُ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا العالِمُونَ وَ العالِمُونَ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا العامِلُونَ وَ العامِلُونَ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا المُخلِصُونَ وَ المُخلِصُونَ فِی (عَلَی) خَطَرِِ عَظیمِِ ( نُقِلَ هذا الکلام بأشکالِِ مُختلفة فی الکُتب کما فی مَجموعةِ الورّام عن النبی (ص) و  فی مصباح الشریعة عن الصادق (ع) و  نُقِلَ ایضا  فی جامع السعادات للمحقق النراقی ره ) . 

یَابنَ آدَمَ لاتَکُن مِمَّن وَطِئَتهُ سَنابِکُ الشَّیاطینِ و لاتَکُن مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ فَشَقِیَ وَ وَیلُُ لِمَن کان اِلهُهُ هَواهُ . قَولُهُ تَعالی : أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ( سورة الجاثیة الآیة 23)  واعلم ان مَنشأ الخُصومات و النزاعات و التنازعات و المشاجرات و الأنحرافات یکون فی نسیان ذکرالله تعالی و منشأه اِستحواذُ الشیطان  علی الأنسان و غلبةُ الهوی علیه و الأشتغالُ و الأتکالُ بغیر الله تعالی و کثیرامّا یقول استاذُنا المرحوم آیة الله العظمی الشیخ اسماعیل  الصالحی المازندرانی فی اَثناء الدرس الخارج للأصول و الفقه :

بِکَثرَةِ اشتِغالِنا بِکارِنا   لَیسَ لَنا کارُُ بِکَردِگارِنا

و  فی الختام یلزم للأنسان من جهة الأِنتِباه و التَّنَبُّه و الأتِّعاظ مرورُ هذه الآیات فی ایامِ الأُسبوعِ  :

** أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ( سورة الجاثیة الآیة 23)

** أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً ( سورة الفرقان الآیة 43)

** وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ( سورة الأعراف  الآیة 176)

** فَإِنْ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ .  ( سورة القصص   الآیة 50)

** اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .( سورة المجادله  الآیة 19)

** أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ .( سورة یس   الآیة 60)

** وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً . ( سورة الأسراء  الآیة 53)

** الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ .( سورة البقره   الآیة 268)

و نِعمَ ما قال العارفُ و الشاعر المعروف  الحافظ الشیرازی بالفارسیة :

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ورنه  آدم نبرد  صرفه ز شیطان رجیم

الرّاقمُ للسُّطور : السیداصغر سعادت میرقدیم اللاهیجی

ترجمه : 

در مکتب شیطان و هوای نفس جز درس گمراهی و بدبختی وجود ندارد ...

انسان به سبب نافرمانی و عصیان نسبت به خداوند و پیروی از هوای نفس و به واسطه تسویلات و تزیینات شیطانی ، به  پستی های شقاوت و بدبختی و مراتب پست و انحطاط حیوانی سقوط می کند و به سبب آن در چاه گمراهی و سرگردانی داخل می گردد و در قعر حیوانیت و حضیض بَهیمیّت سقوط می نماید . در سوره اعراف آیه 179 خداوند چنین می فرماید :  وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ . به یقین ، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دلها [ عقلها ] یی دارند که با آن ( اندیشه نمی کنند ، و ) نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهترند  اینان همان غافلانند ( چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت ، باز هم گمراهند ) !

آتش نفسانی ، آتشی است که  به سببی از اسباب مانند کبر و حسد و کینه و بخل و حرص و طمع و ... در درون انسان شعله ور است و بواسطه آن   آدمی از کمالات انسانی و تقرب و قرب الهی و از جوار رحمت الهی دور می گردد و هر اندازه آتش نفسانی شدت بگیرد و شعله ور تر گردد گناهان و معاصی انسان افزایش پیدا می کند و بیشتر در عصیان و معصیت و خطا و گمراهی و ...  فرو می رود  و عاقبت و سرانجام  و برگشت چنین انسانی به سوی خسران و زیان بزرگ است .
خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ . ( به این ترتیب ) هم دنیا را از دست داده اند ، و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است!( سوره حج آیه 11 )

و چه بسا آدمی بواسطه آتشفشان نفس و هوی و هوس های نفسانی و شیطانی از هر خیر و کمالی محروم گردد و مرتکب هر کار زشت و بد و شر شود و در نهایت دایما و پیوسته قرین و همدم شیطان رانده شده باشد که او بد همدمی خواهد بود . خداوند در آیه 36 از سوره زُخرُف چنین می فرماید :   وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ .و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!  و نیست در مکتب شیطان و هوی و هوس نفسانی مگر درس گمراهی و شقاوت و بدبختی و دشمنی و بغض و جدایی و اختلاف و نفاق و دورویی و  فتنه و فتنه انگیزی و خصومت و کینه و کبر و تکبر و حسادت و سوءظن و خسارت و زیان  و این صفات و آثار شوم موجب سقوط انسان و هلاکتش می گردد . 

بدان که فلاح و رستگاری انسان که از طرف خداوند به تاج کرامت مکرَّم است ، در غلبه نورانیت او بر نارِیّت نفسانیتش می باشد و پیامبر اکرم ص فرمود : شجاع ترین مردم کسی است که بر هوای نفسش غلبه نماید و بدان که  سعادت ابدی انسان در اطاعت و پیروی نسبت به خداوند عزیز و کریم می باشد و معراجیت و عروج روحانی و  نورانی آدمی در جَنب و کنار عبودیت خداوند متعال است  و در مصباح الشریعه از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود : الْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ . و روی این جهت نماز معراج انسان قرار داده شده است و در بین مردم مسلمان این کلام و سخن از رسولخدا  ص مشهور است که آن حضرت فرمود :   نماز معراج مؤمن می باشد و نیز نماز چشم روشنی و نور دیدگان پیامبر ص قرار گرفته است .  و بدان که ابلیس خبیث قسم خورده  به خدا که بنی آدم و مردم را به اغواء و گمراهی و انحراف  بکشاند و آن ملعون که لعنت خدا براو باد در حال عصیان با جسارت به خداوند چنین گفت : قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ . ( سورة ص الآیة 82-83) . گفت: «به عزّتت سوگند ، همه آنان( بنی آدم و انسان ها )  را گمراه خواهم کرد ، مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند. 

و در روایتی چنین آمده است : اَلنّاسُ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا العالِمُونَ وَ العالِمُونَ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا العامِلُونَ وَ العامِلُونَ کُلُّهُم هالِکُونَ اِلَّا المُخلِصُونَ وَ المُخلِصُونَ فِی ( عَلَی) خَطَرِِ عَظیمِِ  . : یعنی مردم همه  در هلاکتند مگر   عالمان و اهل علم  ، و علماء نیز در هلاکتند مگر آنها که‌ عامِل و اهل عمل هستند و عاملان نیز درهلاکتند مگر آنها که مُخلِص هستند  ، و مُخلِصان  نیز تازه در خطر عظیم وبزرگ می باشند  . ( این سخن به اشکال مختلفه نقل شده است چنانکه در مجموعه ورّام از پیامبر ص و در مصباح الشریعه از امام صادق نقل شده است و همچنین این کلام در جامع السعادات محقق نراقی نیز آمده است )  

ای فرزند آدم از کسانی مباش که  سُم های شیاطین او را پامال و خُرد کرده باشد و نیز از کسانی مباش که پیروی هوی و هوس خویش کرده و نگون بخت و نگونسار و بدبخت شده است. خداوند متعال در سوره جاثیه آیه 23 چنین فرمود : أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ( سورة الجاثیة الآیة 23) . پس آیا دیدى آن کسى را که معبود خویش را هواى خود قرار داده و با این که حق را شناخته است خدا او را در بیراهه گذارده و بر گوش و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده است ؟ با این وصف، پس از خدا چه کسى او را به راه خواهد آورد ؟ آیا درباره این گونه افراد نمى اندیشید تا پند گیرید ؟ و وای به حال کسی که اِله او هوی و هوسش باشد .  و بدان که سر منشأ خصومت ها و نزاع ها و تنازعات و مشاجرات و اختلافات و انحرافات در فراموش کردنِ ذکر و یاد خداوند متعال است و منشأ و ریشه این نسیان نیز تسلط شیطان و غلبه هوی و هوس بر انسان و اشتغال و اتّکال آدمی به غیر خدا است و بارها استاد ما مرحوم آیة الله العظمی  شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی در خلال درس خارج اصول و فقه   این شعر را  می خواند  :   بِکَثرَةِ اشتِغالِنا بِکارِنا  لَیسَ لَنا کارُُ بِکَردِگارِنا  یعنی
یعنی آنقدر با کارهای گوناگون مشغولیم که دیگر کاری به کردگار وآفریدگار مان  نداریم!!!

و در پایان لازم است که انسان در طول ایام هفته جهت  بیداری و تنبه و پندپذیری این آیات را مرور نماید :

** أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ( سورة الجاثیة الآیة 23)

پس آیا دیدى آن کسى را که معبود خویش را هواى خود قرار داده و با این که حق را شناخته است خدا او را در بیراهه گذارده و بر گوش و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده است ؟ با این وصف، پس از خدا چه کسى او را به راه خواهد آورد ؟ آیا درباره این گونه افراد نمى اندیشید تا پند گیرید ؟

** أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً ( سورة الفرقان الآیة 43)

** وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ( سورة الأعراف  الآیة 176)

** فَإِنْ لَمْ یَسْتَجیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ .  ( سورة القصص   الآیة 50)

** اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .( سورة المجادله  الآیة 19)

** أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ .( سورة یس   الآیة 60)

** وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً . ( سورة الأسراء  الآیة 53)

** الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ .( سورة البقره   الآیة 268)

وچه زیبا گفت عارف و شاعر شهیر و نامدار حافظ شیرازی :

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ورنه  آدم نبرد  صرفه ز شیطان رجیم

نویسنده متن : سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

الراقم للسطور : السیداصغر سعادت میرقدیم اللاهیجی

 





برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , درمکتب شیطان جزدرس گمراهی و بدبختی نیست  ,

      

نتیجه تصویری برای پرسش و پاسخ

***نسیم معرفت**


پرسش و پاسخ


با عرض سلام

 یک سوال

همان طوری که خداوند در قرآن کریم در سوره مائده آیه 51 می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ 51 .

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى ‏نماید (51)

*سوال اینجاست
وقتی دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 به گفتگو نشستن بعد سر یک سفره غذا خوردن آیا گروه 5+1 یهودی و نصارانی نبودن اگه بودن چرا بر خلاف قرآن عمل کردن اگر خلاف قرآن عمل نکردن پس اینها کی بودن لطفا توضیح بفرماید


و اما پاسخ


سلام واحترام

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»
 اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارى را ولّى(دوست و تکیه‏گاه) خود انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى از شما که با آنان دوستى کنند از آنها هستند، خداوند جمعیّت ستم‌کار را هدایت نمی‌کند.
سوره مایده آیه 51 .

آنچه که در آیه 51 سوره مائده  قابل توجه است همان کلمه (
أَوْلِیاء) می باشد که باید درست معنی شود. کلمه أَوْلِیاء جمع  وَلِیّ است و کلمه وَلِیّ معانی گوناگونی دارد که عبارتند از :
@سرپرست و قَیِّم
@هم پیمان
@هم عهد
@یاور
@مُتَوَلِّی
@دوست و همنشین و مُعاشِر و رفیق
@پیرو و تابع
@خویشاوند و فامیل
@داماد
@عبد مُؤمن و بنده پاک و مُقرّب الهی
@ ونیز به کسی که نزدیکی و قرب و اتصال  فوق العاده ای با شخصی داشته باشد ( وَلِیّ ) اطلاق می شود و به انسان و عبدی که قرب فوق العاده با خداوند داشته باشد  وَلِیُّ الله  می گویند.

بعد از توجه به معانی فوق الذکر که برای کلمه وَلِیّ ذکر شد باید بدانیم که  کلمه
أَوْلِیاء و  وَلِیّ  از ریشه ولایت است و ولایت هم معانی گوناگونی دارد که عبارتند از :
@ سلطنت و  تسلط و حکومت و فرمانروایی و ریاست و پادشاهی
@سرپرستی
@محبت
@یاری کردن
@دوست داشتن
@قرب و اتصال و نزدیکی
@ به منطقه و شهر و یا شهرستان و... هم ولایت گویند

به نظر بنده جامع همه این معانی ذکر شده برای کلمه  وَلِیّ و ولایت  همان معنای (اتصال و قرب) است .
در آیه 51 از سوره مائده به مسلمانان هشدار و اخطار می دهد که با یهودیان و مسیحیان که هم کیش شما و هم آیین تان نیستند  پیوند دوستی و هم پیمانی که نتیجه آن تسلط و سلطه آنها می باشد نداشته باشید زیرا که آنها یَدِ واحده در مقابل شما مسلمان ها هستند (
بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ) و مُترصِّد ضربه زدن به اساس و کیان اسلام و مسلمان ها هستند. و آیات دیگر از قرآن کریم نیز همین مطلب ذکر شده را بیان می کند که مسلمانان و مومنان در تعامل با کفار و اجانب باید هوشیار  و بصیر و... باشند و جایگاه و منزلت و عزت خود را  حفظ نمایند ( وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً .و هرگز خدا برای کافران راه تسلّطی ( در حجت و برهان ) بر مؤمنان قرار نخواهد داد. سوره نساء آیه 141) 

وظیفه مسلمان ها در تعامل با آنها ( مخصوصا زمانی که آنها دارای قدرت  و یا قدرت برتر باشند) حفظ جانب احتیاط است و اگر روزی نیاز شد که با کفاری مثل یهود و نصاری قراردادی داشته باشیم باید هوشیار و دقیق باشیم.
 توجه داشته باشیم که ما می توانیم با کفار معاشرت در حد لزوم  و مذاکرات و عقد قرار داد داشته باشیم اما منوط به این است که دلداده و تسلیم و مقهور آنها نباشیم و آنها را همراز و همدل خود ندانیم و جانب حزم و درایت و خردمندی و  هوشیاری و احتیاط را رعایت کنیم.   آیه 118 از سوره آل عمران  و نیز آیه 52 سوره مائده تایید و یا تاکید بر همین مطلب است که باید در تعامل و معاشرت و ... با اجانب حواسمون از همه جهات جمع باشد :

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی‏ صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ.

ای کسانی که ایمان آورده اید  مَحرم اَسراری از غیر خود ، انتخاب نکنید ، آنها از هر گونه شرّ و فسادی در باره شما ، کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. ( نشانه های ) دشمنی از دهان ( و کلام ) شان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند ، از آن مهمتر است. ما آیات ( و راه های پیشگیری از شرّ آنها ) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید .
سوره آل عمران آیه 118 .

فَتَرَی الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشی‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی‏ ما أَسَرُّوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ.
( ولی ) کسانی را که در دلهایشان بیماری است می بینی که در ( دوستی با آنان ) ، بر یکدیگر پیشی می گیرند ، و می گویند: «می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد ( و نیاز به کمک آنها داشته باشیم! ) » شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود ( به نفع مسلمانان ) پیش بیاورد و این دسته ، از آنچه در دل پنهان داشتند ، پشیمان گردند.
(سوره مائده آیه 52 )


واما در رابطه با مذاکرات هسته ای  عرض می کنم که اصل مذاکرات با حفظ و رعایت جهات احتیاط و درایت هیچ اشکالی نداشت و ندارد ولی متاسفانه به اخطارها و هشدارهای قرآنی و نیز به تذکرات و ارشادات حکیمانه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای( در رابطه با مذاکرات هسته ای )توجه شایسته نشده است و به ناچار دچار آسیب هایی که بعضاََ جبران ناپذیر است شدیم و به فرمایش رهبری عزیز : خسارت محض بود.  [...
کسانی که امید می بندند که بنشینیم با امریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم؛ از این غفلت می‌کنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوه‌های مختلف و تقلب و خدعه سر باز می‌زند و عمل نمی‌کند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل چشم خود می بینیم. یعنی خسارت محض.]

در پایان به یک حدیث از پیامبر اکرم ص و نیز به یک آیه از قرآن کریم اشاره می کنم و امید است که مسلمانان همیشه عزیز و سربلند باشند :
قال رسول الله
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) : اَلإسلامُ یَعْلوا وَ لایُعْلی عَلَیهِ . اسلام عُلوّ  و برتری دارد و چیزی بر آن برتری ندارد .

مَن لا یَحضُرُهُ الفَقیه، جلد چهارم، ص334 -  وسائل الشیعه باب موانع ارث


 و قال الله  تعالی: و کلمةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا .
و سخن خدا ( و آیین او ) ، بالا ( و پیروز ) است و خداوند عزیز و حکیم است .

سوره توبه آیه 40

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
21 فروردین1396

 

** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 






برچسب ها : پرسش و پاسخ  , آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی...  ,

      

نتیجه تصویری برای پرسش و پاسخ

***نسیم معرفت**


پرسش و پاسخ

سلام استاد
 لطفا جواب بدهید از ما خیلی سوال میپرسند طبق مبنای مرحوم امام خمینی ولی فقیه باید مبری از گناه صغیره و کبیره باشد و دوستان میگویند امام خامنه ای معصوم بوده و گناهی که موجب عزلش باشه نداریم و ایشان اصلا گناه ندارند ایا واقعا ندارند چه طور میشه اینو حل کرد با این شرایط و اوضاع فعلی که همه اوضاع بهم ریخته .



و اما پاسخ سوال

علیکم السلام

بنده چنین چیزی از امام خمینی ندیدم....

در ولی فقیه و رهبری شرایطی وجود دارد که با وجود آن شرایط لایق و شایسته رهبری هستند و یکی از آن شرایط عدالت است . عادل کسی است که دارای ملکه ای است که او را از گناهان کبیره و اصرار بر صغیره حفظ  و کنترل می کند و به عبارت دیگر نیروی کنترل کننده از گناه را ملکه عدالت گویند و رهبری باید در حد بالا از چنین ملکه ای برخوردار باشد ولی معنایش این نیست که رهبری حتما باید (معصوم اصطلاحی)باشد. آری رهبری  درجاتی از عصمت و پاکی از گناهان را باید دارا باشد... بحمدالله مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای از جمیع ویژگی هایی که یک رهبر باید داشته باشد در حد عالی برخوردار است و در فقاهت و دانایی و تدبیر و درایت و سیاست و کیاست و هوشمندی او  و ایمان سرشارش به خداوند متعال جای هیچ شک و رَیبی نیست و دوست و دشمن به فضل و کمالش گواهی می دهند و باید بدانیم که با وجود نیرنگ های رنگارنگ و فریبنده  دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب و سستی و کاهلی مسلمین و بی تعهدی و خیانت  بعضی از خواص  ، اوضاع و شرایط روزگار تا قبل از ظهور حضرت ولی عَصر امام زمان (عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَهُ الشَّریفَ) با فراز و نشیب هایی همراه است و از خداوند متعال مسئلت داریم که موانع سر راه اسلام و مسلمین را با ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج)  بردارد و عزت و سعادت و سرافرازی و رفاه را به  مسلمین  عالَم  و بشریت عطا بفرماید .

موفق باشید
 سیداصغرسعادت میرقدیم
 لاهیجی
21 فروردین 1396

 

** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


* آیا ولی فقیه از نظر شما معصوم است؟ - گنجینه پاسخ‌ها - اسلام کوئیست






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , آیاولی فقیه بایدمعصوم باشد؟  ,

      

نتیجه تصویری برای من عرف نفسه فقد عرف ربه

***نسیم معرفت***

 

اََعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ وَ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطینِ


وَ قالَ اللُه تَبارَکَ وَ تَعالَی : ... وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ

اَقُولُ تَنبیهاََ وَ أِخطاراََ

مَن دَلَجَتهُ وَ شَغَلتهُ اللَّغوِیّاتُ وَ اللَّهوِیّاتُ وَ النَّفسانِیَّاتُُ حَضَرَتهُ هَمَزاتُ الشَّیاطِینِ وَ زادَت عَلَیهِ تَسوِیلاتُ الشَّیطانِیَّةِ وَ اشتُبِهَت عَلَیهِ الحَقِیقَةُ أَوِالحَقائِقُ  وَ نَسِیَ رَبّهُ  فَأَنساهُ اللهُ نَفسَهُ وَ کانَ مِنَ الخاسِرینَ وَ الفاسِقِینَ  وَ اعلَم اَنَّ حَقیقَةَ وُجُودِ الأِنسانِ وَ ما فِیها ، مِنَ الحَقائِقِ العُظمَی فِی عالَمِ الکَونِ وَ مَن نَسِیَ نَفسَهُ نَسِیَ رَبَّهُ  وَ قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی :  وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ ... وَ قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی  : قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ .   


** هُشدار و اخطار درباره سقوط از مقام انسانیت


پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده و از وسوسه های شیطان ها .  و خداوند در سوره مؤمنون آیه 97 فرمود :  وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ  ... و بگو: پروردگارا از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم .

از باب هشدار و اخطار می گویم :

کسی که سرگرم لغویات و کارهای بیهوده و امور نفسانی شود وسوسه های شیطانی نزدش حاضر می گردد و تسویلات و تزیینات و آرایه های شیطانی بر او افزایش پیدا می کند و حقیقت و یا حقایق امور بر او مُشتبه می گردد   و پروردگارش را فراموش می کند و خداوند هم  او را از یادش می برد و او حقیقت و ارزش واقعی خود را فراموش می کند و از دست می دهد و در ردیف زیان کاران و فاسقان خواهد بود  و بدان که حقیقت وجود انسان و آنچه که در اوست یکی از حقایق بزرگ عالم آفرینش است و کسی که حقیقت و ارزش واقعی  وجود خویش را فراموش نماید خدا را فراموش کرده است  و خداوند تبارک و تعالی در سوره حَشر آیه 19 فرمودوَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ . ومانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد خودشان برد و ایشان همان فاسقانند و نیز در سوره زُمَر آیه 15 می فرماید : ... قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ . بگو: زیانکاران واقعی آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده اند! آگاه باشید زیان آشکار و بزرگ  همین است .

السید اصغر سعادت المیرقدیم اللاهیجی

20 فروردین 1396 .

 

** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی







برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , هُشدارواخطاردرباره سقوط ازمقام انسانیت  ,

      

نتیجه تصویری برای حق وباطل

***نسیم معرفت***

 
به نام خدا

شناخت حق یک نعمت الهی است

در بخشی از دعای افتتاح چنین آمده است

....اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ ..

... خدایا ما را به آنچه از حق به ما شناساندی وادار و ما را به آن مقدار از حق که به آن نرسیدیم برسان ...

برای کلمه حق در لغت  ،معانی گوناگونی ذکر شده که عبارتند از :  ثابت و استوار - موجود ثابت و پابرجا-  کمال - کمال مطلق - کار حتمی و قطعی و واقع شدنی-عَدل و عدالت-  سلطنت - قطع و یقین - تدبیر - نصیب وبهره و منفعت-  مال و دارایی . در کتاب لِسانُ العَرَب درباره معنای کلمه حق چنین آمده است : اَلحَقُّ نَقیضُ الباطِل . یعنی حق نقیض و ضد و مقابل باطل است.  البته به نظر می رسد که منظور از نقیض در اینجا به معنای عام و اعم است نه معنای اصطلاحی منطقی(نَقیضُ کُلِّ  شَئِِ رَفعُهُ ) که در منطق آمده است . مراد صاحبِ کتاب لِسانُ العَرَب از این عبارت : اَلحَقُّ نَقیضُ الباطِل ، نظر مصداقی و واقعیت خارجی و ظهور و بروز عینی حق است به  این معنا که حق پایدار است و باطل ناپایدار لذا حق وباطل نقیض و یا ضد هم هستند.  کلمه حق در علوم و اصطلاحات مختلف ( اصطلاح فقهی و حقوقی و کلامی و فلسفی و عرفانی و منطقی و لغوی و...)  بکار گرفته می شود و معناهای مختلفی دارند ولی نقطه مشترک همه آن ها همان معنای ثُبوت است لکن این ثبوت به اَشکال مختلف ظهور پیدا می کند .مثلا حق در اصطلاح فقه وحقوق  به معنای ثبوتِ اختصاص و سلطه و سلطنت و تسلُّط  نسبت به یک چیزی است. مثلا آقای زید نسبت به فلان شئ حق دارد یعنی این شئ مال اوست و اختصاص به او دارد  و او مالکیت و تسلط و سلطنت بر آن دارد و.... در منطق که بحث از قضایا می شود  به قضیه صادقه ، حق گفته می شود . یعنی این قضیه مطابِق با واقع و خارج بالمعنی الاعم ( ذهن و خارج از ذهن و نفس الأمر )  است به عبارت دیگر این قضیه ، ثبوت و واقعیت خارجی و نفس الأمری دارد و در مقابل به قضیه که مطابق با واقع نباشد قضیه کاذبه و غیر حَقَّه گویند .  در مباحث کلامی به عقیده درست و استوار که مُستظهَر به براهین مُتقنِ عقلی است حق گفته می شود و مقابل آن را باطل گویند  و در عرفان که از اوج بالای معرفتی و شهودی  برخوردار است به  وجودِ صِرف و  بَحت و محض ، حق گویند و به موجودی که که عینیت او  وجود و ثبوتِ محض باشد و هیچ نقصی وباطلی در آن راه نداشته باشد  حق می گویند و خداوند تبارک و تعالی عین حق است.  پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) در یک وقتی نیم مصرعی از  شعر معروف لَبید از شعرای عصرجاهلیت را خواند . لَبید بن اَبی رَبیعة بن مالِک شعر معروفی دارد که محتوایش آن است که هیج مؤثِّری در عالم هستی به غیر از الله نیست و هرچیزی به غیر از خدا فانی شدنی است . و این در واقع اشاره به یکی از مراتب توحید است که به نام  توحید افعالی در علم کلام و... ذکرشده است و کلمه لاحَولَ و لاقُوّه إلاَّ بِالله نیز ناظر به توحید افعالی می باشد.توحید مراتبی دارد که عبارتند از:1-توحید در ذات 2- توحید در صفات 3- توحید در افعال 4-توحید در عبادت که هرکدام از آنها در علم کلام مورد بحث قرار گرفته وتبیین شده است.
 پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  نیم مصرعِ اول (أَلَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَا خَلَا اللَّهَ بَاطِلٌ)  از شعر لَبید را خواند وبعد فرمود:
أَصْدَقُ‏ کَلِمَةٍ قَالَتْهَا الْعَرَبُ کَلِمَةُ لَبِیدٍ.  یعنی صادق ترین شعری  که عرب جاهلی  سروده است،   شعر وسخن لَبید است.

بیت کامل شعر لَبید چنین است:

أَلَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَا خَلَا اللَّهَ بَاطِلٌ ** وَ کُلُ‏ نَعِیمٍ‏ لَا مَحَالَةَ زَائِلٌ .  هر چیزی غیر از الله باطل است(یعنی غیر خدا مؤثر حقیقی و مستقل نیست) و هر نعمتی به ناچار از بین رفتنی و باطل  و فانی است. (بحارالانوار، العلامه المجلسی، ج67، ص295.)
عرفاء وحُکماء نیز اصطلاحی دارند مبنی براینکه : لامُؤثِّرَ فِی الوُجُودِ اِلاّللهُ یعنی هیج مؤثر حقیقی در عالم هستی به غیر از الله وجود ندارد.

پس  کلمه حق در اصطلاحات و علوم مختلف معانی مختلفی دارد که نقطه مشترک همه آن ها ثُبوت است . در بحث های فلسفی به چیزی حق گویند که وجود و عینیت خارجی بالمعنی الاعم ( ذهن و خارج از ذهن و نفس الأمر ) داشته باشد و به عبارت دیگر هرچیزی که دارای اثر باشد حق است و هر وجودی دارای اثر است حتی وجود ذهنی که از مباحث مهم فلسفی است آن هم دارای اثر خاص خودش می باشد . و به اصطلاح : وُجُودُ کُلِّ شَئِِ بِحَسَبِهِ  یعنی وجود هرچیزی به حَسَب خودش است .وجود در یک تقسیمی بر پنج قسم است : 1- وجود خارجی(خارج از ذهن)  ویا وجود عینی و حقیقی 2- وجود ذهنی 3- وجود کَتبی و نوشتاری « نوشتار هم وجودی دارد» 4- وجود لفظی « کلام و لفظ هم سهمی از وجود دارد»  5- وجود و تحقُّقِ نفس الأَمری . همه این اقسام وجود در حدِّخود دارای اثر خاص خود می باشد .
باز بعضی ها در تعریف حق گفته اند که حق  عبارت از چیزی که مطابِق با نَفسُ الأَمر باشد . حالا نَفسُ الأمر چیست و چطور شناخته می شود این خودش یک توضیح مفصل می طلبد که مجال تبیین آن در اینجا نیست .  با توجه به توضیحی که درباره حق داده شد  آنگاه وقتی که ما براساس آموزه های دینی و قرآنی و نیز براساس دعای عدیله می گوییم قرآن حق است ، نبوت و امامت حق است ، قیامت و حساب و کتاب حق است ، سؤال نَکیر و مُنکر حق است ، قبر و قیامت حق است ....  تا حدی معنی و مفهوم حق برای ما روشن می گردد .  برخی مفاهیم را ما می توانیم از راه تقابُل درک کنیم که می گویند : تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأضدادِها.  شب در مقابل روز  و صدق در برابر دروغ  و   روشنی در برابر تاریکی  و  وجود در برابر عدم و   حق در برابر باطل قرار دارد و می توان از راه تقابل به معنا و مفهوم و حقیقت هر یک رسید .   در امور دینی و قرآنی  با مسأله حق و باطل بسیار برخورد می کنیم .  فلان عقیده باطل است. فلان عقیده حق است . با توجه به توضیحات داده شده درباره مفهوم و معنای حق ، این مسأله نیز تاحدی برای ما روشن می گردد  که مراد از عقیده حق  و راه حق و ... چیست ؟ البته در رابطه با تعریف حق و اقسام حق و ماهیت و حقیقت حق بحث ها و مطالب گسترده ای می باشد که در این مجال نمی گنجد .
در بخشی از دعای افتتاح  به خداوند عرضه می داریم :...اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ .. خدایا آنچه از حق به ما شناساندی پس تحملش را به ما عنایت فرما و آنچه را که قصور داریم نسبت به حق ، ما را به آن ( مرتبه حق) برسان .
منظور از شناساندن حق در این فقره از دعای افتتاح صِرفا به معنای شناساندن مفهومی نیست بلکه مراد از آن رسیدن و ادارک و معرفت واقعی و وجدانی و  معرفت شهودی  به عینیت و واقعیت حق و تسلیم در برابر آن  است. شناخت و معرفت  حق یک نعمت و تحفه الهی است که باید بابت این نعمت سپاسگزار و شکرگزار حضرت حق باشیم و از خدا بخواهیم که ظرفیت درک حق و مراتب حق و تحمل آن را در ما زیاد فرماید.  در روایتی از علی علیه السلام  وارد شده است که حق ، در ظاهر ثقیل است  ولی در واقع گوارا   و باطل در ظاهر خفیف و سبک است و در واقع و در باطن وباآور و ویرانگر و نابود کننده ( ارزش های انسانی و دینی) می باشد  . [قَالَ علی علیه السلام : إِنَّ الْحَقَّ ثَقِیلٌ مَرِی ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِیفٌ وَبِئُُ . حقّ (در ظاهر) گران است و سنگین و (در باطن) گوارا، و باطل (در ظاهر) سبک است و آسان و (در باطن) و باء آورنده و نابود کننده می باشد ] .
هراندازه شناخت و معرفت علمی و شهودی به حق در ما بیشتر باشد ، ظرفیت و آمادگی بیشتری برای پذیرش حق خواهیم داشت و وگرنه قبول حق برای ما سنگین و ناگوار خواهد بود . انبیاء و چهارده معصوم علیهم السلام و نیز پیروان حقیقی آنها و  مجاهدان راه حق و حقیقت ، هیچگاه از پذیرش حق اکراه نداشتند و همیشه تسلیم حق و منادیان حق و حقیقت در جامعه بودند و در برابر متجاوزین و طغیانگران و پایمال کنندگان حقوق الهی و بشری مقاومت و ایستادگی می نمودند و در راه تحقق جامعه حقمدار  و حق محور ، متحمل سختی ها و شکنجه ها تا پای شهادت بودند .

اکثر مردم از نظر مفهومی ممکن است معنای حق وباطل را درک کنند ولی معرفت و تشخیص واقعیت حقیقی و واقعی و عینی حق و باطل کار سخت و گاه بسیار صعب و دشوار می باشد .  حق و باطل معمولا با آثارشان شناخته می شوند .
آثار حق عبارتند از کمال و رشد و معرفت و سعادت و  فلاح و رستگاری و اصلاح و  طاعت و بندگی  و عزت و پاکی و طهارت و برابری و راستی و صدق و صداقت و نورانیت و ....  و آثار باطل عبارتند از : ظلمت و تاریکی و فریب و نیرنگ  و خُدعَه و دروغ و دروغپردازی و جهل و شرک و گمراهی و ظلم و ستم و بی عدالتی و حق کُشی و چپاولگری  و خونریزی و طغیان و طغیانگری و ...
بالاترین مرتبه حق ، شناخت و معرفت وجودی و مصداقی و شهودی به پروردگار عالم و وظیفه شناسی نسبت به او و اطاعت از فرامین او و فرامین رسولان او بخصوص فرامین رسول مکرم اسلام  حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیتش(علیهم السلام) است . خداوند تبارک و تعالی حق مطلق و کمال مطلق  است  و هر حقی  به حق مطلق بر می گردد . یکی از اوصاف و یا نام های خداوند ، کلمه حق است ،
فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریمِ.(سوره مؤمنون آیه 116) . در کتاب کَشفُ الغُمَّه و اَمالی شیخ طوسی ، با سَنَدهای معتبر روایت شده که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله ) فرمود: هر کس هر روز صد مرتبه بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ ،  از فقر و وحشت قبر نجات می یابد و توانگری به او روی آورد. امام باقر (علیه السلام ) از پدرش ، از پدرانش روایت کرده که فرمودند: کسی که هر روز سی بار بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ (هیچ خدایی نیست جز خدای یکتای فرمانروا که وجودش ثابت و روشن و آشکار است )، به بی نیازی رو آورده و به فقر پشت کرده و درِ بهشت را کوبیده است . ثواب الاعمال ، ص 21.

یکی از معانی حق ، کمال است و چون خداوند کمال مطلق است پس او حق مطلق است .  در دعای عدیله  به بخشی از مصادیق حق اشاره شده است که اعتقاد والتزام به آن ها واجب و لازم است : ... وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ مُسَاءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْکِتَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیهَا وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ....
 باید بدانیم که خداوند و پیامبران بویژه پیامبراسلام
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و ایمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و قرآن و بزرگان دینی و علماء  و مجاهدان راه دین و قرآن و شهداء  و پدر و مادر و استاد  و محیط و جامعه و همسایه و .... بر ما حق دارند و حقشناسی و ادای حق آنها بر ما لازم است . معرفت به حق پیامبر ص و اهل بیت ع  در ردیف  معرفت به حق  خداوند است  و کسی که حق پیامبر و اهل بیت او را نشناسد حق خدا را نیز نشناخته است . همه مردم وظیفه دارند و مکلفند که حق را از باطل تشخیص دهند و در برابر حق تسلیم باشند و نسبت به صاحبان حق ،  حقشناسی عملی و رفتاری و قولی داشته باشند . پیامبر اسلام ص و  ایمه معصومین  ع  و قرآن کریم  و ترس از خداوند و توجه به حساب و کتاب قیامت و تهذیب نفس و صفای باطن  بخشی از معیار های شناخت حق از باطل است. در روایت است  که پیامبر ص فرمود : عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ . علی ع با حقّ است و حق با علی ع . هر کجا علی ع باشد، حق هم آن جاست و حق به دور علی ع می‌گردد و او محور حق است.
در روایتی در اصول کافی کتاب التوحید  امام باقر
(عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمودند :  بِنا عُبِدَالله. وَ بِنا عُرِفَ اللهُ. وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی. وَ مُحَّمَدٌ (ص) حِجابٌ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی  به وسیله ما خدا بندگی می شود و به وسیله ما خدا شناخته می شود و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می یابد. و حضرت محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) حجاب و واسطه خدای متعال است (که بوسیله او هر موحدی   به حد استعداد و ظرفیتش  به مقام توحید می رسد و بدون فیض محمدی ص باب توحید و معرفت به خداوند حتی نسبت به انبیاء پیشین مسدود است و حضرت علی ع که امام الموحدین است از فیض پیامبر اکرم ص  بطور کامل بهره مند شده است)
 و باز در اصول کافی( در کتاب الحجه) روایت دیگری حضرت صادق
 (عَلَیهِ السَّلامُ ) می فرماید :  الاَوصیاءُ هُم اَبوابُ اللهِ عَزَّوَجَّلَ الَّتی یُؤتی مِنها. وَلَولاهُم ما عُرِفَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ. وَ بِهِم احتَجَّ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلی خَلقِهِ
اوصیای پیامبر ص (یعنی اهل بیت ع) درها و باب های معرفت خداوند  می باشند. و اگر آنها نبودند، خدای عزوجل شناخته نمی شد، و خدای متعال به وسیله ایشان حجت را بر خلق خود تمام کرده است.  علی(علیه السلام) در آخرهای  خطبه 232 از نهج البلاغه فیض الاسلام ص765   معرفت حق اهل بیت(علیهم السلام) را در زمره  معرفت حق خدا و  رسولش (ص) می شمرد و باور داشتن و معرفت به حق خدا و رسول و اهل بیتش (علیهم السلام) را در ردیف شهادت در راه خدا معرفی می فرماید : فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‏ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَیفِهِ
 کسی از شما که در بستر خویش بمیرد، ولى به‌طور شایسته معرفت خدا و پیامبر و اهل بیتش را داشته باشد، «شهید» از دنیا رفته، و اجر و پاداشش بر خدا است و ثواب اعمال شایسته‏اى(مثل جنگ و جهاد در راه خدا و ...)  را که قصد انجام آن ها را داشته است، مى‏برد، و نیتش، جانشین ضربات شمشیرش قرار مى‏گیرد....

عموم انسان ها نسبت به درک شهودی  حق و حقشناسی نسبت به مصادیق حق ، کوتاهی و قصور و یا تقصیر دارند و اگر لطف و عنایت الهی نباشد رسیدن و معرفت  به حق و درک آن و حقشناسی ، مشکل و گاهی هم محال است..  از خداوند می خواهیم که درک واقعی و شهودی حق و تحمل پذیرش آن و  حق شناسی و ادای وظیفه نسبت به مراتب  و مصادیق حق  (مخصوصا حق خدا و پیامبران و حق چهارده معصوم ع و ...) را به همه ما عنایت فرماید

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ‏

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ‏

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏



(آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)


** در کتاب کَشفُ الغُمَّه و اَمالی شیخ طوسی ، با سَنَدهای معتبر روایت شده که حضرت رسول (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فرمود: هر کس هر روز صد مرتبه بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ ،  از فقر و وحشت قبر نجات می یابد و توانگری به او روی آورد. امام باقر (عَلَیهِ السَّلامُ ) از پدرش ، از پدرانش روایت کرده که فرمودند: کسی که هر روز سی بار بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ (هیچ خدایی نیست جز خدای یکتای فرمانروا که وجودش ثابت و روشن و آشکار است )، به بی نیازی رو آورده و به فقر پشت کرده و درِ بهشت را کوبیده است .

ثواب الاعمال ، ص 21.






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , شناخت حق یک نعمت الهی است  ,

      

نتیجه تصویری برای گل های بی نظیر

***نسیم معرفت***

فائده های  سیر وسفر

 

در شعری منسوب به امیر المؤمنین(ع) آمده که

تَغَرَّبْ عَن الأَوْطَانِ فی طَلَبِ الْعُلُى

وَسَافِرْ فَفِی الأَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ

تَفَرُّجُ هَمٍّ، وَاکْتِسابُ مَعِیشَه ٍ

وَعِلْمٌ، وَآدَابٌ، وَصُحْبَه ُ مَاجِدِِ

ترجمه : برای کسب مجد و عظمت از وطن خود دور شو و سفر کن که در مسافرت پنج فایده است : برطرف شدن اندوه ، به دست آوردن روزی و دانش و آداب زندگی و هم نشینی با بزرگواران .

منبع : مستدرک الوسائل، ج8، باب استحباب السفر.

مسافرت آثار بسیار مثبتی در زندگی و روح و روان و نگرش و دید انسان بوجود می آورد . در آیات و روایات به سیر وسیاحت توجه خاصی شده است . در شعری که منسوب به علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) است و در بالا ذکر شد آن حضرت می فرماید : در مسافرت پنج چیز نصیب شما می‌شود :

1-برطرف شدن اندوه 2- به دست آوردن روزی 3- دانش 4- آداب زندگی5- هم نشینی با بزرگواران .

عصر ما عصر اضطراب است، ساختمان های غیر اسلامی و غیر اصولی در محیط شهرها مخصوصا کلان شهرها انسان را کلافه و گیج و پریشان و مضطرب  می‌کند و روح و روان افراد را آزرده و رنجور می نماید و موجب عارضه و آسیب و بیماری می گردد ، اسلام می‌فرماید: مسافرت کنید تا سالم بمانید

{قال رسول الله : سافِروا تَصِحُّوا یعنی مسافرت کنید تا سالم بمانید. (کتاب اَلدَّعوات لِلرّاوَندی ،ص 76).

وقتی انسان یکسال در منطقه و مکانی خاص حضور داشته باشد و  مسافرت نکند، طبیعتا دچار مشکلات روحی می شود و از نشاط و روحیه سالم برخوردار نیست ؟ مسافرت هم دو بخش است، کوتاه مدت و بلند مدت، حضرت آیت الله بهجت فرمود: مسافرت بدن را تنظیم می‌کند، ایشان فرمود: شما مسافرت کنید حتی برای رفتن به یک امامزاده، یعنی مسافرت خیلی ارزش و اثر  دارد .

مسافرت اقسامی دارد :1-مسافرت برای تحصیل 2- مسافرت برای زاد و توشه آخرتی مثل مسافرت به مکه معظمه و کربلا، 3- مسافرت برای تأمین معاش 4- مسافرت برای معصیت و خلاف که حرام و ممنوع است 5- مسافرت برای حلال، یعنی تفرج و امور حلال....

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 








برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , فائده های سیر وسفر  ,

      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




+ سلام علیکم مختصری از زندگی نامه حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم دراول اردیبهشت سال 1345 در روستای سادات محله یکی از توابع شهرستان لاهیجان در یک خانواده متدین و مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد . در سال 1362 جهت تحصیلات علوم دینی وارد مدرسه علمیه لاهیجان شد و علوم مقدماتی و ادامه در وبلاگ...



+ گل های زیبا



+ سلام علیکم جمیعا







[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]