سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :96
بازدید دیروز :136
کل بازدید :210517
تعداد کل یاد داشت ها : 149
آخرین بازدید : 103/2/14    ساعت : 3:34 ع
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
امکانات دیگر
ابر برچسب ها
آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سعادت میرقدیم ، ... ، .... ، پنج اصل مهم درباره دعا ، تفسیر سوره کهف بر اساسِ«اَلمیزان» ، آیت الله سعادت میرقدم لاهیجی ، قسمت پنجم ، قسمت دَهُم ، قسمت سوم ، قسمت ششم ، محمد(ص)پیامبررحمت ویاورستمدیدگان ، محکومیتِ اقدام برخی از مسؤلان جهاد دانشگاهی گیلان ، مرحوم شیخ جعفر انصاری شفتی رشتی گیلانی ، مسأله تناسخ و فرقه تَناسُخِیَّه ، مسؤلیت بزرگ حوزه های علمیه وعلماء ، مسجدامام زین العابدین ع درمنطقه چهارراه سجادیه قم ، معرفة النفس ( خود شناسی) - انسان یکی از پیچیده ترین موجودات عالَ ، من کیستم وحقیقت و واقعیتِ من چگونه است؟!! ، منظوراز(وَالْقَواعِدُمِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا ، منظورازکلمه خیر در دعای نماز میت چیست؟! ، مهریه باید مالیت داشته باشد (سؤال و جواب) ، ناپایداری دنیا و پایداری آخرت ، نامه آیت الله یزدی ، نصیحتِ حافظ (ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی) ، نقد وبررسی یک درسنامه(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی) ، نگاه و اهمّیت آن ، نیایشنامه سعادت(حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، نکات سیزدهگانه ، نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ,... ، هدف اصلی ازانقلاب اسلامی ، هُشدارواخطاردرباره سقوط ازمقام انسانیت ، هیچ می دانیدکه(مَثَلُ الْأَعْلی‏ )برای خداوندچیست ؟ ، یَومُ اللهِ 13 آبان (روز ملی مبارزه با استکبار جهانی) ، (اقسام تقابل ، آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی... ، آیت الله سید ، آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی و ... ، آیت الله سید اصغر سععیدفطر،عیدبازگشت به فطرت وجشن پاکی ازگناهان ، آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، تفسیرآیه 56ازسوره ذاریات ، تفسیرسوره کهف ، تفسیرسوره کهف براساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان ، تفسیرسوره کهف براساسِ«اَلمیزان ، تفسیرسوره کهف براساسِ«اَلمیزان» ، تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطب ، تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان» ، تفکر صحیح و موانع آن ، تفکّرواندیشیدن،نردبان کمالِ آدمی است ، توضیح حدیث امام جواد ع ، توضیح حدیث امام هادی ع ، چرا باید معصومین (علیهم السلام) معصوم باشند؟ ، چراپدردرقتل فرزندش قصاص نمیشود؟! ، حجاب و عفاف و راهکارهایی در جهت اجرایی کردن آن- ، حدیث ازعلی ع باتوضیح کوتاه ، حسین (علیه السلام) یعنی همه فضیلت هاو خوبی ها ، حضرت آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، حضرت آیت الله سیدابراهیم رئیسی کاندیدای محبوب ملت شریف ایران ، حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، حضوردرشبکه های اجتماعی بابرنامه وهدف درست ، حق چیست؟ ، حیات طیّبه چیست؟(حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، خدا دور نیست همین نزدیکی است ، دربحث های سیاسی و غیر سیاسی توهین ممنوع ، درس اصول ، درس هایی از کربلا وقیام امام حسین علیه السلام ، درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا) ، درمکتب شیطان جزدرس گمراهی و بدبختی نیست ، دروس استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی در سال تحصیلی 1400- 140 ، دعایکی ازنیازهای واقعی وفطری بشراست(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیج ، رابطه استاد و شاگردی ، رحلت آیت الله هاشمی ، رهایی از تفکرِ نادرست ، روزقدس روز خشم وفریاد... ، زود های ناپسند و مَذموم و ممنوع ، زود های ناپسند و مَذموم و ممنوع .... ، سایت سعادت میرقدیم ها ، سایت ها و وبلاگ های آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، سخنانی کوتاه ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، سخنانی کوتاه وپُرمحتوی ازآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم-46- جنس آ ، سرداد و نداد تن به ذِلّت و خواری ... ، سُرودسلام فرمانده یکی ازشیوه های مطلوب درباب انتظارظهور ، سلام بر حسین بن علی (عَلَیهِما السَّلامُ ) ، سلام برزیباترین غائب یعنی گل نرگس خاتون ومهدی فاطمه سلام الله عل ، سوره یونس آیات 24 و 25 ، سیاسیون و انقلابیون و مذهبیون باید صبر و متانت داشته باشند ، شاگردان سطح عالی کلاس حضرت آیت الله سعادت میرقدیم ، شماره 1 ، شناخت حق یک نعمت الهی است ، شهدا را یاد کنید تا حیات پیدا کنید ، صفا بخش دل و جان است قرآن ، علامه مصباح یزدی مطهری زمان ، عیدفطر،عیدبازگشت به فطرت وجشن پاکی ازگناهان ، غدیر روز تجلی امامت و ولایت-امامت همانند قلب که مرکز بدن است ، م ، غَزَلی از حافظ که باید با آب طَلا نوشت ، فائده های سیر وسفر ، فتنه شهریور1401ازماست که برماست ، فتنه هشتادوهشت( 88 )وسرانِ فتنه،خطِّ قرمز است ، فروغ وجدان- وجدان چیست؟ تعریف وجدان- اقسام وجدان ، قاعده مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ ، قبل ازمحکم کاری درکاری آن رافاش مکن ، قدرداشته هایمان را بدانیم و حسرت ناداشته هارانخوریم ، قرآن مایه حیات است- قرآن وعترت همیشه باهمند ، قرآن واهل بیت(ع)بایددررأس همه امورکشورباشد ، پنچ چیزاست که عزت آورد ، پیام آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی ، پیام آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی به مناسبت مولود نیمه شعبان ، پیام تبریک سال نو 99 ، پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم ، پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم بمناسبت شهادت دکترفخری زاده مَ ، پیام تسلیت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، پیام تسلیت به مناسبت شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی ، پیام تسلیت جهت رحلت مجاهد نستوه شجونی ، پیروز واقعی ملت شریف ، پیروزی جبهه مقاومت و شکست داعش ، تأثیرشعروادب فارسی درفرهنگ واخلاق مردم ، تاتوانی درس بخوان ای طلبه ، تبیین اقسام ثلاثه علم الهی:1-علم خداوند به ذاتش2-..3-.. آیت الله ، تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست ، تذکربرای متکبران و مغرورین ، تَذکِرَةُُ لِلمُتَکبِّرین وَالمَغرُورِین ، 13آبان روزاظهار خشم و انزجار دربرابر استکبارجهانی ، 3کتاب مقدس بی پایان( اَلنَّهجُ وَالقُرآنُ وَالصَّحیفَةُ) ، 96 ، آثاروبرکات راهپیمایی عظیم اربعین حسینی ، آدمی تا به خدا نرسد موجودی ناآرام است ، آیا ایمه (علیهم السلام) علم غیب به همه چیز دارند یا نه؟ ، آیا با دشمنان اسلام و دین می توان مذاکره نمود؟-ماجرای حضرت موسی ، آیا برخی اذکار و ذکرها سنگین و خطرساز هستند؟!!! ، آیا زن ها شرّ هستند ؟! الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا ف ، آیا شانس واقعیت دارد؟!! بَخت و اِقبال و صُدفه و اتفاق ، آیا شهید مجید قربانخانی را می شناسید؟!!! ، آیااستثاءدرآیه«وَ مَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ»متّصل است یامنف ، آیااینترنت وفضای مجازی ازابزارهای شیطانی است یانه؟!... ، آیابنی آدم اعضای یکدیگرنددرست است یابنی آدم اعضای یک پیکرند؟!! ، آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟ ، آیاغاراصحاب کهف به سمت قطب شمال بوده یاسمت قُطبِ جنوب؟! ، آیانخستین ماه سال ،مُحَرّم است یا ماه رمضان؟ ، آیاورودسپاه به مسائل اقتصادی وسیاسی برخلاف نظرامام خمینی نیست؟-آ ، آیاولی فقیه بایدمعصوم باشد؟ ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی ، آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی... ، آیت الله شیخ محمدجوادفاضل لنکرانی ، ادله اِعتِبارِابزارِجدیدمثل تلسکوب دررُؤیتِ هِلالِ ماهِ قمری ، ارزش و اهمیت نوروز در اسلام ، ارواح (قلوب و دل ها) سه دسته هستند ، از ماست که بر ماست ، ازکارخیردلسردمشو ، استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی ، استادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ، استادقرائتی ، اصول پانزده گانه در بحث های سیاسی و ..-آیت الله سید اصغر سعادت ، اعتباروارزش انسان هادرآخرت به اعمال است ، اقسام ادراکات انسان ، اَلأِنسانُ ، اَعنِی : اَلکامِلَ ، اَصلُُ «فِی عالَمِ الخَلقَةِ» ، امام خمینی باآثارواندیشه های بلندخودهمیشه زنده است ، انتخاب دکتر حسن روحانی مبارک ، انسان کامل ، اهل سیاست است بایداهل دیانت نیز باشد ، اهمّیت دلسوزی و خیرخواهی برای مسلمانان ، اهمیتِ وحدت اسلامی بین مسلمین ، اهمیتِ وحدت اسلامی بین مسلمین... ، اهمیت کتاب و کتابخوانی(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی) ، اوضاع سیاسی اجتماعی عصرامام حسن(ع) ، ایران پر از محسن حججی است ، این غَزَل رو حفظ کنید ، با اصلاحات و اضافات و توض ، باآیت الله زین العابدین قربانی گیلانی چگونه رفتارکنیم؟ ، باریک بینی های مضروتفرقه افکنانه و وحدت شکن ، بانوی کرامت حضرت معصومه (سَلامُ اللهِ عَلَیها)... ، بدهکاری های دیگران را که توانایی ندارند به عُهده بگیرید ، برخی ازجاهل ها و نادان هاهرگز بیدارنمی شوند ، بررسی اجمالی معانی حق ، بررسی کلمه(جَور)درخطبه 22 نهج البلاغه فیض الاسلام ، برهان صِدّیقین ، بستن دربهای حرمهای شریف به جهت کُرونا کار غلط و نسنجیده است ، بسیجی رنگی جزرنگ الهی ندارد...(هفته بسیج گرامی باد) ، به « آدابُ المُتَعَلِّمین» اهمیت بدهیم ، به بهانه فوت مهساامینی سنندجی سَقِّزی ، به چه کسی می توان آیت الله گفت؟ ، به نظرحضرتعالی رسالت اصلی حوزه های علمیه چیست؟ ، پرسش و پاسخ ، پرسش و پاسخ(حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی) ، پرهیز از تقابل و دشمنی ، پرهیز از خشونت و بد زبانی وبدرفتاری... ،

نتیجه تصویری برای تصویر آیت الله قربانی

نتیجه تصویری برای تصویر آیت الله قربانی

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا


** با آیت الله زین العابدین قربانی چگونه رفتار کنیم؟ +نسیم معرفت


....  شما و عزیزان انقلابی اگر بخواهید موفق شوید حتما باید عملا و در رفتار و نیز در گفتار حرمت علماء و عالمان منطقه خود و... را حفظ کنید و اگر اشکال واعتراضی هم دربرخی مسایل است محترمانه  و همراه با ادب اِلقاء  کنید و بدانید که در هر شهر و دیاری که مردم شان با بزرگان علمی و روحانیت مُعظَّم شان ارتباط صمیمانه داشتند بیشتر خیر وبرکت دیدند ( که وحدت قلوب و الفت دل ها  یکی از آن برکات است) و برعکس  هر شهر و دیاری که مردمشان با علماء و روحانیت شان  رفتار درستی نداشتند به عواقب شوم و نامیمونی دچار شدند .  گیلان ما  از قدیم الأیام تاکنون علماء و طلاب و فضلاء خوب و شایسته ای داشته و دارد ولی به نظر می رسد که قدرشان دانسته نشد . ما غبطه برخی  ازشهرها را می خوریم  که ارتباط بین مردم و روحانیت شان عالی است. کاشان یکی از شهرهای کوچکی است که به گواهی برخی دوستان موثق  صمیمت بین روحانیت و مردم در سطح خوب ویا عالی است. کاشان  از ایام قدیم  تاکنون علماء و شخصیت های بزرگی تحویل جامعه داده که با آثار و بیاناتشان و .... نور افشانی می کنند.  البته باز متذکر می شوم که مراد بنده از احترام به عالم به این معنی نیست که هرچه او بگوید صحیح است . هرگز .  منظورم آن است که با ادبیات درست و مؤدبانه با آنها مواجه شویم و گرنه  همه ضرر خواهیم کرد.  در گیلان ما  یکی از بحث های چالشی  مواضعِ حضرت آیت الله زین العابدین قربانی گیلانی لاهیجی  در برخی امور است که در نوع تعامل با این بزرگوار دیدگاه ها مختلف است . برخی از طلاب و انقلابیون به شدت بر او می تازند و برخی غلام حلقه به گوش او هستند و برخی نیز عاقل و باهوشند و هوشمندانه  (نه ریاکارانه و منافقانه ) با ایشان تعامل دارند و واقعا این یک عویصه و مشکله ای شده برای گیلان ما. بنده حتی در  ( گروه گیلان نشاط)  دیدم که یک آقایی  مطلبی تحقیر آمیز نسبت به ایشان ارسال کرده بود ولی اون برادر عزیز توجه ندارد که این کار -کار فرهنگی و انقلابی نیست بلکه کار ضد ارزشی است و دودش به چشم همه خواهد رفت . بنده معتقدم حتی نسبت به اینگونه از علماء ما می توانیم با حفظ حرمت و جایگاه آن عالم ، مؤدبانه اعتراض و اشکال و...  خود را مطرح کنیم.  امیدوارم که شهر و دیار ما  نیز پیوند بین علماء و روحانیت و مردم و انقلابیون روز به روز بیشتر باشد. ......  حرف های گفتی زیاد است  ... همین اندازه برای اهلش کفایت است  که گفته اند :  اَلعاقِلُ تَکفیهِ الأِشارَةُ

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , باآیت الله زین العابدین قربانی گیلانی چگونه رفتارکنیم؟  ,

      

 

 

به نظر حضرتعالی رسالت اصلی حوزه های علمیه چیست؟

 

رسالت حوزه های علمیه در سه بُعد است که عبارتند از: تعلیم  و  تهذیب و تربیت و سومی تبلیغ به معنای اعم خودش. این رسالت ماست. یعنی ما هر برنامه ای که تنظیم می کنیم باید در این راستا باشد. استاد در هر سه محور نقش دارد. استاد اگر فقط تعلیم دهد و یا اگر فقط به امور تربیتی بپردازد و یا فقط تبلیغ کند، ناقص است. هر سه رسالت حوزه های علمیه باید متناسب با هم پیش برود. اگر امتیاز دهی فقط بر اساس علم و دانش باشد، غلط است. گاهی متولیان امر در حوزه فقط به یک بخش توجه می کنند. من  وامثال بنده که در کلاس  درس ، بحث فقهی ویا اصولی و... داریم  باید  با نکات اخلاقی  به جنبه تهذببی هم بپردازیم. نتیجه این می شود که طلبه ای که این مسائل را از اساتید یاد گرفت می برد و در جامعه پراکنده می کند و نشر می دهد. ناپلئون بناپارت می گوید مادران با یک دست گهواره و با دست دیگر دنیا را تکان می دهند، نقش اساتید هم همینگونه است. همین طلبه ها که پیش اساتید درس می خوانند به جامعه می آیند و نقش هدایت گری دارند.

...         ...           ...             ...            ...           ...    ادامه دارد  ...   ...   ...


 

http://neshasteasatid.com/node/1382


** مصاحبه (نشست دوره ای اساتید )بااستادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی


** رجوع شود به :(مطالب گوناگون از استادسیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)


 

** مصاحبه (نشست دوره ای اساتید )بااستادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , به نظرحضرتعالی رسالت اصلی حوزه های علمیه چیست؟  ,

      

  
 

 

حوزه واقعا باید امتیاز دهی را به اساتید واگذار نماید یعنی امکانات و زمینه هایی فراهم شود که اساتید بتوانند طلاب خود را تشویق و امتیاز بدهند و این یکی از شؤون ارتباط با طلاب است. مثلا تشویق های مالی  و...می تواند از طریق اساتید صورت گیرد.

آیا ارتباط پدر و فرزندی در رابطه علمی استاد و طلبه در زمان قدیم وجود داشته است؟ و آیا در حال حاضر هم در حوزه وجود دارد؟

راجع به این سوال باید عرض کنم که این مسئله خودش یک اصل است. این مسئله سند روایی هم دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» من و علی پدر این امت هستیم. البته پدر علمی و معرفتی و اخلاقی مراد است.  با توجه به این روایت و سند معتبر در این باب، در حوزه های علمیه این می تواند یک اصل باشد. به نظر بنده، با توجه به دغدغه هایی که برخی از علما، اساتید و خود طلاب مطرح می کنند، ما می توانیم متوجه شویم که ارتباط میان استاد و شاگرد به نحو پدر و فرزندی در زمان قدیم، پر رنگ تر بوده است.البته الان هم وجود دارد اما متاسفانه برخی عوامل باعث شده که این رابطه در عصر ما کاهش یابد. اما در زمانهای گذشته چون آن عوامل و آسیب ها کمتر بوده، لذا ارتباط بیشتر بوده است. زمانی که من در مدرسه علمیه لاهیجان تحصیل می کردم، اساتیدمان را به عنوان پدران معنوی حساب می کردیم. مثلا مرحوم حضرت حجت الاسلام حاج آقا حجت سعیدی پدروار به ما درس می دادند یا حجت الأسلام ادیب لاهیجانی - که لقب ادیب را هم مرحوم شهید آیت الله  بهشتی به ایشان داده بود - با اینکه از نظر علمی در طراز بالا بود به ما صرف میر درس می داد این یعنی یک تواضع معنوی پدرانه. این برخوردها باعث می شود تا طلبه ها هم نشاط علمی پیدا کنند و هم توجه بیشتری به علم کنند ولی در عصر ما  برخی مسائل معیشتی و اقتصادی و بحران های سیاسی و توسعه حوزه های علمیه و گسترش جمعیت طلاب، باعث شده تا اساتید مجالی پیدا نکنند و یا در این زمینه ها خیلی وقت نگذارند .بایداین اصل پدر و فرزندی حفظ شود و بِالطَّبع رعایت این رابطه پدر وفرزندی بین استاد وشاگرد برکاتی را نیز به همراه خواهد داشت.

این آثار و برکاتِ این ارتباط ، چه چیزی می تواند باشد؟

وقتی که استادی در حد پدر معنوی بروز می کند احساس امنیت خاطری به طلبه دست می دهد و ارادتی که باید(به استاد) داشته باشد به وجود می آید. این ارادت رفاقت و صمیمیت ایجاد می کند.

این صمیمیت باعث ایجاد انس علمی و معنوی می شود و مثل ارتباط انسان با پدر نَسَبی در خانه است. اگر پدر به فرزندش لطف و محبت داشته باشد، فرزند هر جا که باشد، دلش با پدرش است. یکی دیگر از برکات دیگر این است که متعلم دوست دارد تا در کلاس حضور پیدا کند و پدر معنوی خودش را ببیند و از محضرش استفاده کند. علت قرار دادن حضور و غیاب در کلاسها به خاطر پر رنگ تر کردن حضور طلاب در کلاسهاست . الان (بااین حضور وغیاب هایی که انجام می گیرد) طلبه ها بر اساس ساعت (حضور وغیاب) در کلاس ها شرکت می کنند و نه بر اساس اینکه استاد را پدر معنوی تلقی بکنند، و تشنه علم باشند. این ارتباط پدر و فرزندی باید(در حوزه ها) اصل باشد و نه سیستم حضور و غیاب.

گفته می شود هر درسی پنج مرحله پیش مباحثه، پیش مطالعه، درس ، مطالعه و مباحثه دارد، آیا با این موافق هستید و آیا این در حال حاضر وجود دارد؟

در هر کاری، علمی یا غیر علمی اموری دخیل است، مثلا اراده و هدف و برنامه داشتن و تقوای انسان دخیل در موفقیت انسان است و همینطور عاقبت اندیشی، این مراحلی که فرمودید در حال حاضر در حوزه کم رنگ شده است.

البته من چهار سال نماینده طلاب بودم و در آنجا در رابطه با این موارد طرح های بسیاری بررسی کرده ایم، یکی از بحث ها ، مسئله آسیب شناسی است که باید جلوتر از این مباحث مطرح شود. باید اساتید و متولیان امر بررسی کنند که چه آسیب هایی باعث شد تا این کارها کمرنگ شود. اینها چیزهایی است که خود طلبه ها که انجامش نمی دهند هم قبولشان دارند، حتی طلبه خوش استعدادی که درس نمی خواند خودش قبول دارد که باید این امور رعایت شود ولی عملا انجام نمی دهد.

در قدیم این آسیب ها کمتر بوده است. طلبه ها خاطرشان خیلی جمع بود، این آرامش درونی خیلی نقش دارد. ما در بحث های معنوی می گوییم که«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ». دربحث های علمی هم یک آرامشی نیاز است. در قدیم آن آرامش وجود داشت و طلبه ها با خاطری جمع آن مراحل را طی می کردند و واقعا اهتمام و جدیت داشتند البته تذکرات اساتید هم در این زمینه زیاد بود.

ما خودمان در آن زمان که طلبه شدیم چون در آن زمان از خیلی از مسائلی که در این زمان وجود دارد فارغ البال بودیم خوب درس می خواندیم. امنیت روحی و ذهنی وقلبی خیلی نقش دارد شما در نظر بگیرید یک خانواده ای که پول و امکانات داشته باشد اما اضطراب هم داشته باشد، زندگی برایش شیرین نیست. این اضطراب و عدم امنیت درونی باعث می شود تا زندگی هر روز برایش تلخ باشد و حتی دچار بیماری شود. حضرت ایت الله زین العابدین قربانی چهل سال پیش کتابی با عنوان بزرگترین بیماری قرن بیستم نوشت که اضطراب باشد و ما الان بالعیان می بینیم. امنیت خاطر برای یک طلبه ، سرمایه است، اگر بتوانیم برای طلاب امنتیت خاطر ایجاد کنیم بقیه چیزها کم کم درست می شود.

به عنوان مثال در زمانهای قدیم این همه قرض و وام نبود اما الان زیاد شده است. کسی که بدهکار باشد، طلبه ای که ماهی یک میلیون باید وام پرداخت کند، درس را در حاشیه قرار می دهد.

آسیب دیگر این است که شغل ها برای طلاب توسعه پیدا کرده است و این شغل ها برای طلبه ها جذابیت دارد. حتی اگر طلبه ای مشکلات مالی هم نداشته باشد به خاطر جاذبه بعضی شغلها ممکن است درس را رها یا حداقل کمرنگتر کند. در زمان های قدیم این عنوان های اجتماعی مطرح نبود.

در قدیم چون آسیب ها کمتر بود لذا اهتمام طلاب هم بیشتر بود. من یادم است که زمانی که صمدیه می خواندم متنی که قرار بود استاد، فردا تدریس نماید را به دیوار حجره می زدم و شب تا صبح مطالعه می کردم. آنقدر آن مطالب را می خواندم  ومرور می کردم که همه را حفظ می شدم، چون فارغ البال بودم.

نکته قابل توجه دیگر که موجب یک نوع آسیب شده است وجود فاصله های طبقاتی بین طلاب است در زمان قدیم طلبه ها، عمدتاً در یک سطح بودند، زمانی که من در حوزه علمیه لاهیجان طلبه شدم استاد من در سطح خودم بود. خدا حفظ کند استاد قنبر مشفق را که واقعا زحمت می کشید. هم مدیر بود و هم استاد، ولی از طرفی کار کشاورزی هم می کرد منبر هم می رفت .وقتی می دیدم که مدیر مدرسه به سختی زحمت می کشد و از طرف دیگر اساتیدم هم از نظر مادی یک فاصله کمی با من دارند، _بین شاگرد ها که هیچ فاصله ای نبود_ این مسائل موجب می شد راحت تر درس می خواندیم. اما الان این فاصله هایی که وجود دارد خودش یک آسیب است.

پس تا زمانی که این علت ها مرتفع نشود آن مسائل و مشکلات همچنان وجود خواهد داشت. و راه حل هم این است که متولیان امر بیشتر توجه کنند تا آسیبها کمتر شود.

آیا قبول دارید که طلبه ها افت اخلاقی پیدا کرده اند؟ و فکر می کنید که علت این چه چیزی می تواند باشد؟

من همیشه علت یابی را یک اصل می دانم اما متاسفانه در کشور ما بیشتر معلول ها مورد توجه قرار می گیرد. مقام معظم رهبری همیشه به ریشه ها و علل توجه می نماید. درختی که زمانی باردهی زیادی داشت،  و به مرورزمان باردهی اش کمتر شده، باید به علل کم باردهی آن توجه نمود نه اینکه به سراغ میوه ها برویم و فقط به کمی میوه های  روی درخت توجه نمود. بلکه باید علت ها را پیدا کنیم. حوزه های علمیه هم درخت تنومندی است که ریشه های بسیار محکمی به عمر بیش از هزار سال دارد. منتها گاهی باردهی اش کم می شود. ما باید در مسائل مختلف به ریشه ها توجه نماییم، اگر ما به اینها توجه نداشته باشیم هیچ وقتی نتیجه نمی گیریم. در بعد اخلاقی گاهی انسان به وحشت می افتد. در بعد اخلاقی باید نگرانی های بیشتری داشته باشیم چون بعد اخلاقی هزاران برابر بالاتر از بعد علمی است. داستانی تاریخی است که در مورد دو عالم است. یکی تا صبح مطالعه می کرد و دیگری بیشتر عبادت می نمود و کمی هم مطالعه می کرد، اما موفقیت علمی عالم دوم بیشتر بود. تا الان در مورد مسائل اخلاقی دچار ضایعه هستیم. البته منحصر به این نیست و درمورد مسائل خانوادگی طلاب هم مشکلاتی وجود دارد.

چه راهکارهایی برای حل این مشکلات به ذهن حضرتعالی می رسد؟

من یک روایتی از جلد اول  اَلکافی از امام کاظم علیه السلام برای شما می خوانم که   راهکار های این مشکلات را می توان از آن استفاده کرد. حضرت می فرمایند: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا آن تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِیَةُ آن تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثَةُ آن تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعَةُ آن تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَم»  یعنی من علم مردم  را در چهار چیز دیدم، اول خداشناسی است، دوم اینکه چه گونه آفریده شدیم و سوم اینکه خدای تعالی چه اراده ای از آفرینش ما نموده است و چهارم اینکه چه چیزهایی انسان را از دین خارج می کند. مشکل امروزی ما را همین حدیث حل می کند. ما باید خداشناسی را عملا و با اخلاص در حوزه های علمیه ترویج کنیم، نه به وسیله بخشنامه.

به نظر حضرتعالی رسالت اصلی حوزه های علمیه چیست؟

رسالت حوزه های علمیه در سه بعد است که عبارتند از: تعلیم  و  تهذیب و تربیت و سومی تبلیغ به معنای اعم خودش. این رسالت ماست. یعنی ما هر برنامه ای که تنظیم می کنیم باید در این راستا باشد. استاد در هر سه محور نقش دارد. استاد اگر فقط تعلیم دهد و یا اگر فقط به امور تربیتی بپردازد و یا فقط تبلیغ کند، ناقص است. هر سه رسالت حوزه های علمیه باید متناسب با هم پیش برود. اگر امتیاز دهی فقط بر اساس علم و دانش باشد، غلط است. گاهی متولیان امر در حوزه فقط به یک بخش توجه می کنند. من  وامثال بنده که در کلاس  درس ، بحث فقهی ویا اصولی و... داریم  باید  با نکات اخلاقی  به جنبه تهذبی هم بپردازیم. نتیجه این می شود که طلبه ای که این مسائل را از اساتید یاد گرفت می برد و در جامعه پراکنده می کند و نشر می دهد. ناپلئون بناپارت می گوید مادران با یک دست گهواره و با دست دیگر دنیا را تکان می دهند، نقش اساتید هم همینگونه است. همین طلبه ها که پیش اساتید درس می خوانند به جامعه می آیند و نقش هدایت گری دارند.

لطفا به ویژگیهای استاد نمونه هم اشاره بفرمائید.

در سوره آل عمران آیه 159 آمده است که «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ آن اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» این آیه کاملا منطبق با اساتید است. اصل این آیه مربوط به جنگ احد است. یاران پیامبر ص که از دستور ایشان پیروی نکرده بودند، بعدا پشیمان شدند و از پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم عذرخواهی کردند. پیامبر آنها را بخشید. از این آیه چند مورد از چیز هایی که یک استاد باید در مقابل شاگردانش داشته باشد را می توان به دست آورد.

اول نرم خویی است « َبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ» چون نرم خویی رحمت الهی است. محبت معقول یک استاد بسیار اثر گذار است. از این آیه شریفه روش ارتباط یک عالم با افراد مختلف را می توان فهمید. دومین نکته این آیه این است که استاد و رهبر دینی نباید نسبت به افراد مختلف غلیظ القلب و سنگ دل باشد و همچنین نباید خشونت کلامی داشته باشد « وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ». گاهی اوقات در زمان طلبگی با کوچکترین اشکال توسط استاد خُرد می شدیم. استاد هم خشونت گفتاری و هم خشونت رفتاری را با متعلم داشت. هر استادی نرم خو باشد و سنگدل نباشد طلبه ها را بیشتر جذب می کند. تندخویی منجر به جدایی است. عالم  دینی و استاد باید اهل عفو باشد و تغافل و تجاهل کند و بگذرد.

سومین نکته ای که از این آیه شریفه به عنوان خصوصیت استاد و عالم دینی به دست می آید، استغفار در مقابل لغزشهای دیگران است. چون پیامبرص  هدف بالای دعوت از مردم را دعوت به توحید در نظر می گیرد، و این عالی ترین دعوت پیامبر ص بود لذا  این قبیل کارها واشتباهات آنان را می بخشد تا آنها را به سعادت واقعی برساند. اگر  کشور ما ومجامع حوزوی ودانشگاهی و... بخواهد موفق باشد ،باید به روز های اول انقلاب برگردد و برادری و عطوفت و مهربانی دوباره ظهور کند. اگر ما این اصولی که در این آیه شریفه آمده است را رعایت نکنیم، اگر هزاران جلسه درس و صدها موسسه داشته باشیم، دردی را دوا نخواهد کرد.

نکات بعدی مستخرج از این آیه به عنوان خصوصیت استاد، مشورت و توکل است.

اگر حضرتعالی مطالب و توصیه هایی برای عمیق تر کردن رابطه طلاب و اساتید دارید بفرمائید

من نکاتی را به صورت تیتروار خدمت شما عرض می کنم که اعتقاد دارم رعایت آنها می تواند رابطه استاد و شاگرد را بهبود بخشد:

استاد محور اصلی در آموزش و پرورش است

اساتید پدران معنوی و علمی طلاب هستند.

شکوفایی حوزه های علمیه در گرو توجه به اساتید است.

شاگردان منعکس کننده فضائل و رذائل اساتید هستند یعنی اساتید به این نکته توجه داشته باشند که هر مطلبی رادر کلاس نگویند.

علم و اخلاق باید با هم باشد و نباید از هم جدا شوند و تفکیک بین علم و اخلاق خسارت عظیم است. نقش هدایتی اساتید باید همیشه وجود داشته باشد.

باید توجه داشته باشیم که علم نور است و این یعنی اساتید فقط به این دروس ظاهری و تعداد طلبه ها توجه نکنند، باید نورانیت حاصل گردد. دروس حوزوی ،  علوم آل محمدند و این علوم نباید تاریک باشد. باید طوری باشد که طلبه فقط رسائل را نخواند باید در کنار آن نورانیت هم پیدا شود.

اساتید باید نکات اخلاقی را به صورت کوتاه و مفید بیان کنند، چون نکات اخلاقی ظرفیت طلبه را بالا می برد. من همیشه در کلاس هایم حدیث می خوانم، حدیث خواندن جزء درس است و  نه جدای از درس. اگر این چیز ها نباشد طلبه باید فقط ورق بزند وباسواد شود وصِرف سواد وعلم هم دردی را دوا نمی کند وچه بسا مصداق این شعر می شود که : چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا . اگر امتی با اخلاق باشند، ظرفیت شان بالامی رود.

طلاب مهذب با مسئولیت بهتری به درس و بحث می پردازند.

حوزه های علمیه باید نقش محوری اساتید را باور کنند.

اساتید باید در مورد طلاب رفتارشناسی کنند

اساتید نباید تک بعدی باشند، شهید مطهری از تک بعدی بودن بسیار مشمئز ومتنفر بود.

رابطه استاد و شاگرد نباید رابطه صرفا علمی کلاسیک و خشک باشد، بلکه باید به صورت عاطفی و محبت آمیز باشد

اساتید حلقه و صل طلاب و متولیان هستند، متولیان باید به این حلقه توجه کنند. طلبه ها نکات خود را به اساتید می گویند و آنها  به متولیان حوزه منتقل می کنند. اساتید می توانند بخشی از بار مسئولیت را از گردن متولیان بردارند.

خوراک فکری طلاب از طریق اساتید تامین می شود.

اهداف و وظایف عالیه اساتید محترم و خود طلاب در حوزه باید به صورت یک نمودار تهیه شود و در اختیار همه اساتید و طلاب قرار گیرد.

اساتید افسران فکری حوزه های علمیه هستند، بنای فکری طلاب در دست اساتید است

بر اساس آموزه های قران کریم( ولقد کرّمنا بنی آدم ...) کرامت طلاب باید توسط اساتید و... رعایت شود.

با توجه به آیه شریفه هل یستوی اللذین یعلمون و الّلذین لایعلمون، جایگاه اساتید به خوبی روشن می شود.  همچنین ما در امتیاز دهی به طلاب در کلاس باید به درس خواندن طلاب توجه داشته باشیم و به طلبه ای که بیشتر درس خوانده است بیشتر توجه کنیم. راههای امتیازدهی به طلاب زیاد است یکی از آنها نمره است .حوزه واقعا باید امتیازدهی را به اساتید واگذار نماید یعنی امکانات و زمینه هایی فراهم شود که اساتید بتوانند طلاب خود را تشویق و امتیاز بدهند و به این آیه شریفه عمل کنند و این یکی از شوون ارتباط با طلاب است. مثلا تشویق های مالی و ...می تواند از طریق اساتید صورت گیرد.

رکن های اصلی حوزه عبارتند از رهبری، مراجع، علماء، جامعه مدرسین، شورای عالی و اساتید سطوح عالی . پس اساتید سطوح عالی در این حد از اهمیت هستند.

اساتید نباید  شغل های گوناگون داشته باشند، این بر ارتباط استاد با طلاب تاثیر منفی می گذارد.

معاونت تهذیب باید با اساتید در ارتباط باشند و اساتید می توانند هر ماه یک بسته معنوی به طلاب بدهند .اینها خیلی تاثیر گذار است.

 سنت های پسندیده بزرگان در گذشته برای طلاب در مورد علم و تهذیب و قناعت و مناعت طبع و  سلوک با خانواده و برخی موارد دیگر را برای طلاب بازگو کنیم.

پرسش و پاسخ در کلاس باید وجود داشته باشد. البته من سوال را از کل افراد حاضر در کلاس می پرسم و نه از یک طلبه خاص . این باعث افزایش تمرکز طلاب می شود.

اساتید اگر بخواهند بنیه علمی و اخلاقی را تقویت کنند، کتابهای مفید و سودمند را به طلاب وشاگردان معرفی کنند.

خوش اخلاقی و وقار و تواضع اساتید در طلاب بسیار تاثیرگذار است و اساتید باید از شوخی هایی که دون شانشان است خودداری کنند.

اساتید باید به روش های مختلف انگیزه های علمی و معنوی را در طلاب ایجاد کنند.

اساتید، طلاب را سربازان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مدافعان دین و حریم اهلبیت علیهم السلام بدانند، این خیلی می تواند تاثیر گذار باشد.

اساتید، طلاب با استعداد را به مراکز حوزوی معرفی نمایند

حضور منظم اساتید در کلاس موجب تعلیم نظم به شاگردان و همچنین به حفظ ارتباط پدر و فرزندی کمک می نماید.

اساتید بزرگوار در عین حال که باید در مسائل حیاتی و مهم نظام  جمهوری اسلامی و همچنین مسائل مهم جهانی موضعگیری و اظهار نظر نمایند، باید از ورود به مسائل حزبی خودداری نمایند، این مسئله یعنی ورود به مسئل حزبی وگروهی ارتباط اساتید با طلاب را خدشه دار می کند.

 ................................................................................................

...............................................................ادامه دارد.........................

حسن ختام سخنان من ( ختامه مسک فلیتنافس المتنافسون )  ذکر خیری از مرحوم حضرت آیت الله  شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی است. ایشان با اینکه از نظر علوم مختلف اعم از فلسفه کلام  ، ادبیات در حد بالایی بودند با این حال تواضعشان محرز بود عاطفه شان محرز و کامل بود. ایشان همیشه جلوتر از شاگردان  در کلاس حضور پیدا می کردند ومی نشستند .خصوصیت دیگر ایشان دلجویی از طلاب بود به شکلهای مختلف. گاهی ایشان برای تهیه دوا و درمان طلاب هم خودشان اقدام می کردند. همیشه مشکلات طلاب را حل می کردند .  یکی از دوستان ما می گفتند چشمان من دچار عارضه ای شده بود که زیاد پلک می زد ایشان سر درس متوجه این مشکل من شدند و بعد از درس ایشان علت امر را جویا شدند بعد دکتری در تهران معرفی کردند و هزینه های درمان را هم تقبل کردند تا به نتیجه رسید . خود من هم خاطره ای کوتاه  از ایشان دارم .اولین روزی که من به کلاس ایشان ( درمَدرَس ساحلی فیضیه) رفتم، همین که دیدند یک طلبه جدید هست فورا ایستادند و با من صحبت کردند نام و شهر تولد مرا پرسیدند و از من دلجویی کردند .همین امر،  بسیار در روحیه من مؤثر بود.

نکته دیگری هم حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی از ایشان نقل کردند که بسیار جالب است.  ایشان می فرمودند زمانی آیت الله صالحی مازندرانی مریض شدند مریضی حادی هم بود و بیهوشی و جراحی در پی داشت ایشان خودشان برای من نقل کردند وقتی که سختی های مشقت باری را طی کردم و بعد از عمل جراحی به هوش آمدم در همان ابتدای به هوش آمدن به عنوان تشکر از ذات اقدس اله با تمام وجود گفتم الحمد لله رب العالمین و در طول عمرم چنین الحمد لله ای نگفته بودم و بعد فرمودند من دوست دارم یک مریضی از همان نوع صعب العلاج دچار شوم و دوباره همان مراحل سخت درمان را طی کنم و دوباره که به هوش آمدم دوباره همان جمله را تکرار کنم که: الحمد لله رب العالمین

و آخر دعوانا أن الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین/210/52/20

 

http://neshasteasatid.com/node/1382


** مصاحبه (نشست دوره ای اساتید )بااستادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی


** رجوع شود به :(مطالب گوناگون از استادسیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)


 


** مصاحبه (نشست دوره ای اساتید )بااستادسیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت






برچسب ها : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  , رابطه استاد و شاگردی  ,

      

نتیجه تصویری برای مُنیَةُ المُرید

***نسیم معرفت***

** به « آدابُ المُتَعَلِّمین»  اهمیت بدهیم

 

پیش ارباب خرد،مایه ی ایمان ادب است

لاجرم پیشه ی مردان سخن دان ادب است

بی ادب را به سماوات بقا منزل نیست

در سماوات بقا منزل مردان ادب است

 دامن عقل و ادب گیر که در راه یقین

بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

آدمیزاده اگر بی ادب است انسان نیست

فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است

کردم از عقل سؤالی که بگو ایمان چیست؟

عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است

عاقبت هر چه کند خواجه پشیمان گردد

آن که از وی نشود هیچ پشیمان ادب است

چشم بگشا و ببین جمله کلام الله را

آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است

گر تو خواهی که قدم بر سر ابلیس نهی

با ادب باش ببین قاتل شیطان ادب است

 چند روزی که در این خانه ی تن مهمانی

  با ادب باش که خاصیت مهمان ادب است


ما طلبه ها در زمان های قدیم کتاب آدابُ المُتَعلِّمین ( و مُنیَةُ المُرید از شهید ثانی) می خواندیم [ آدابُ المُتَعَلِّمین رساله‌ای در تعلیم و تربیت به عربی ، نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (579-672) دانشمند و فیلسوف نامدار ایرانی است....  مُنْیَةُ المُرید فی أدَبِ المُفیدِ وَ المُسْتَفید کتابی است در حوزه اخلاق اسلامی، اثر زین الدین بن عَلیّ عامِلی، معروف به شهید ثانی (شهادت، 966ق) در موضوع آداب متقابل شاگرد و استاد و آداب تعلیم و تعلم در اسلام. ]    و در بابِ آداب بین  شاگرد و استاد (آدابُ المُتعَلِّم و المُعَلِّم)  کتاب های مختلفی از زمان های بسیار دور تا حال  نوشته شده که کتاب (مُنیَةُ المُرید ) از شهید ثانی در باب آداب مُتَعَلِّم(شاگرد) و مُعَلِّم (استاد) ، خیلی جالب است و بحمدالله در اوایل طلبگی آن را خواندم و   در مقدمه کتاب مَعالِمُ الأُصول ( تألیف شیخ جَمالُ الدّین حسن بن شیخ زین الدین شهید ثانی )   هم که از کُتُب اصولی قدیمی است  احادیث زیادی در چند فصل در باره ارزش علم و تحصیل علم و جایگاه عالم و .....  بیان شده است  و زمانی که ما کتاب معالمُ الأُصول می خواندیم از مقدمه آن که خیلی عالی است بهرمند شدیم .  متاسفانه امروزه خیلی به کتاب  آدابُ المُتَعلِّمین توجه نمی شود . جالب است بدانید که کتاب مَعالم یکی از کتاب های اصولی مختصر و متقن است  با اینکه این کتاب  یک کتاب اصولی است ولی در مقدمه اش   مطالب بسیار ارزشمندی در باره علم و عالم و نیز متعلِّم  بیان شده است و شایسته می باشد که طلاب و دانشجویان از آن  و مانند آن بهره مند گردند .

 

 

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

*********************************************


کتاب «آدابُ المُتَعَلِّمین»

کتابی درباره آداب تعلیم و تربیت اسلامی، رسم علم آموختن و دانستنی های طالب علم و مراتبِ اخلاقی آنان به زبان عربی. این اثر، نقطه تحوّل در تاریخ تربیت اسلامی شرق تا اوایل قرن 12 هجری است. نویسنده آن "برهانُ الدین زرنوجی" فقیه و عالمِ بزرگ قرن پنجم و ششم هجری قمری. در این کتاب به اقوال و آراءِ دانشمندان و شاعران استناد و از شعرا و اثر دانشمندان اهل تسنن بسیار یاد شده و اشعار و نکته هایی از آنها به مناسبت آمده، گرچه بعضی از نویسندگان، نام و سخنان آنها را یا حذف کرده و یا تغییر داده اند و بعضی تألیف آن را به خواجه نصیرالدین طوسی، نسبت داده اند. این اثر، چند بار تحریر و تلخیص شده که یکی از این تحریرها در حاشیه کتاب «اَلهدایَةُ فِی النَّحو» در کتاب جامعُ المقدمات است.


معرفی اجمالی نویسنده:
برهان الدین زرنوجی، از شهر «زرنوج» در نزدیکی شهر بخارا بود و به همین دلیل به «زرنوجی» معروف شد. او شاگرد فقیه حنفی "برهان الدین مرغنیانی" نویسنده «الهدایه» بود. اگر چه وی به عنوان یک فقیه برجسته، مشهور شد ولی معلم بزرگی بود که عمیقا به فرآیند تعلیم و تربیت رسمی علاقه مند بود. او سال 1203 میلادی، رساله «تعلیم المتعلم» (آموزش فراگیر و روش یادگیری) را نوشت. زرنوجی سال 519 هـ ق برابر 1125 میلادی در گذشت.

انگیزه نویسنده از تالیف کتاب:
از نظر نویسنده، علی رغم تلاش زیادی که بسیاری از دانش جویان در راه کسب علم دارند، ولی قادر به تحصیل آن و بهره مند از ثمرات آن نیستند، به دلیل اینست که راه و روش تحصیل علم را نمی دانند و قدم در راه صحیح نگذاشته، لذا به مقصود نمی رسند. از این جهت، مؤلف سعی کرده تا راه کسب دانش علم را بنابر آنچه که در کتابها خوانده یا از بزرگان و اساتید شنیده، نشان داده و بطور ایجاز بیان کند.

ساختار کتاب آداب المتعلمین
این تحریر که در حاشیه کتاب الهدایه، در کتاب جامع المقدمات است، شامل 12 فصل و فاقد 2 فصل از متن اصلی کتاب و اشعار کتاب است.
فصل اول: در حقیقت و ماهیت علم، تعریف و فضیلت علم، وجه امتیاز انسان از حیوان، حرمت و وجوب بعضی از علوم، حرمت علم نجوم و ضرر آن. از همین موضوع، معلوم می شود که انتساب آداب المتعلمین به خواجه نصیر طوسی که خود منجم و ریاضی دان بود، کاملا بی اساس است.
فصل دوم: هدف مطالعه علم آموزی برای بقا و احیای دین، بی توجهی به امور دنیوی.
فصل سوم: موضوعاتی چون، انتخاب رشته خاص با دلیل و ره صحیح، انتخاب استاد، انتخاب رفیق و دوست همدرس، ثبات در یادگیری، درک محضر استاد دانشمند، سفر برای پیدا کردن بهترین استاد، شرایط تحصیل، احترام به علم و کتاب، احترام به استاد.
فصل چهارم: شامل مباحثی چون: اوقات درس در شبانه روز، تکرار درس، همت و استقامت در آموختن.
فصل پنجم: اختصاص روزهایی در هفته برای تکرار، بازخوانی دروس گذشته، طی مراحل درسی به ساده دروس مشکل، حسن مباحثه برای دانش جویان.
فصل ششم تا نهم: مربوط به سن تحصیل، بی توجهی به امور دنیوی در تحصیل علم، پاکدامنی دانشجو، همه جا باید علم آموخت و آن را ضبط کرد.
فصل دهم: دانشجو باید از همنشینی با پرگویان و سخن چینان، اشرار و ظالمین دوری کند. دانشجو باید به آداب نیکو و سنت های خوب، تمسک پیدا کند.
فصل یازدهم: علل حفظ و تقویت حافظه و علل فراموشی (کم خوری، مباحثی چون نماز شب، قرآن خواندن، خوردن عسل و کندر. علل فراموشی چون: گناه، اندوه برای مسائل دنیا، خواندن سنگ مقابر، خوردن بعضی از خوراکیها).
فصل دوازدهم: علل کمی عمر و زیادی عمر، چون: خواب زیاد، اهمال در نماز، ترک دعا، جلوتر از استاد راه رفتن، بخل و اسراف، ترک مغفرت برای پدر و مادر و استاد، صله رحم، احترام به اساتید و بزرگان، رعایت بهداشت

http://tahoor.com/fa/article/view/29390

 

*** متن فارسی  کتاب آداب اسلامی (آدابُ المُتَعَلِّمین) معاونت تهذیب حوزه علمیه استانِ فارس+برای طلّاب پایه 1 .....  .....

***  اَنیسُ الطّالِبین؛ ترجمه آدابُ المُتَعَلِّمین + مرحوم استاد سید محمد جواد ذهنی تهرانی  ...

 

  ** متنِ کتابِ آدابُ المُتَعَلِّمین - تبیان

** مُعرفی فصل های کتابِ آدابُ المُتَعَلِّمین  - ویکی شیعه

 






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , به « آدابُ المُتَعَلِّمین» اهمیت بدهیم  ,

      

نتیجه تصویری برای کرم ابریشم

***نسیم معرفت***

 

** رهایی از تفکرِ نادرست+نسیم معرفت

 

 

....  تا مادامی که در پیله تفکراتِ خاصِّ خودت باشی مطلب همان است که می گویید : (...تسلیم نخواهید شد.)    شاعر دراین باره می گوید:
چو کرمی کو میان به نهان است
زمین و  آسمان او همان است

کِرمِ ابریشم و برخی کِرم های دیگر آنقدر در خود می تَنَند که گاهی  می میرند و هلاک می شوند.  البته باز صد رحمت به آن کِرم که بر دَور خود می تَنَد و خیلی اوقات  حِصار تنگ پیله اش را می دَرَد و  سوراخ می کند و به صورت پروانه زیبا در می آید و پرواز می کند و  اینگونه کِرم ها و مانند آن ها  دنیایی عجیبی دارند و چرخه زندگی شان اِعجاب آور و عبرت آموز برای همه ما می باشد ولی  گاهی برخی انسان ها چنان در پیله تفکراتِ خاص و نامعقولِ خود قرار می گیرند که ممکن است  درآن محدوده پیله  خود  منحرف و هلاک و نابود شوند و  نه تنها پرواز نداشته بلکه به دره سقوط بیفتند و راه نجاتی نداشته باشند ، اینها کسانی هستند که با دست خود  خانه های سعادت و خوشبتخی خود را ویران و خراب می کنند و در شأن آنها آیه شریفه 2 از سوره حشر صادق است که  فرمود :

 یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ ....َ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار

......... ...             ... .......
این متن در ظاهر کمی تلخ است ولی گویای یک واقعیت بود که نمی خواهم دوباره بازگو کنم .
نه من و نه شما و نه هیچکس دیگر نباید برای خود حِصارهایی که مانع رشد فکری و معنوی و... می باشد  درست کنیم ....

* سیداصغرسعادت میرقدیم  -هفتم تیر 1395 ه.ش- روز چهارشنبه -ساعت 3 و ربع عصر


آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی






برچسب ها : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  , رهایی از تفکرِ نادرست  ,

      

نتیجه تصویری برای محسن قرائتی

***نسیم معرفت***

به نام خدا

با سلام و ادب واحترام


 حفظ حرمت انسان بخصوص انسان مسلمان شیعه  بر همه  لازم است. در روایت است که حرمت مومن از حرمت کعبه هم بالاتر است . با توجه به اینکه برخورد حضرت استاد محسن قرائتی با آقای حسین نمازی معروف به دوربینی  در میان جمع نوعی تحقیر  وی را  در پی داشته و تبعات نامطلوب اجتماعی نیز برآن مترتب است لذا  این فعل و کار استاد بزرگوار  قابل  دفاع نیست مخصوصا اینکه نگاه همه به ایشان به عنوان معلم قرآن کریم و کلاس هم  کلاس تربیتی و دینی باشد  ولی در عین حال با توجه به اینکه ایشان خدمات بزرگی جهت ترویج فرهنگ قرآنی و دینی نموده و با عنایت  به اینکه همه انسان ها به غیر از حضرات معصومین علیهم السلام  در معرض خطاها و اشتباهات هستند و مصونیت از خطا و لغزش ندارند  می توان  از این اشتباه استاد صرف نظر  نمود مخصوصا که ایشان عذرخواهی هم از آقای حسین نمازی نمودند و دامن زدن به این مساله جهت تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست و چه بسا گناه بزرگ محسوب گردد. ....  ....

(سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی) 

  بیست و ششم مهر 1396 . از جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

 


آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست  , استادقرائتی  ,

      

نتیجه تصویری برای تصویر کتاب کفایة الاصول

***نسیم معرفت***


** درس کتاب کفایةُ الأُصول (جلد اول از ابتداء) +شماره 1 + از روی متن کتابِ کفایه سه جلدی چاپ انتشارات جامعه مدرسین قم

 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَلحَمدُ لِلهِ  رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ وَ بَعدُ فَقَد رَتَّبتُهُ عَلی مُقَدَِّمَةِِ وَ مَقاصِدَ وَ خاتِمَةِِ

اَمَّا المُقَدَِّمَةُ  فَفِی بَیانِ اُمُورِِ :

اَلأَوَّلِ : [مَوضُوعِ العِلمِ وَ مَسائِلِهِ]

اِنَّ مَوضُوعَ کُلِّ عِلمِِ وَ هُوَ الَّذی یُبحَثُ فِیهِ عَن عَوارِضِهِ الذّاتِیَّةِ : اَی  بِلاواسِطَةِِ فِی العُروضِ - هُوَ نَفسُ مَوضُوعاتِ مَسائِلِهِ عَیناََ وَ ما یَتّحِدُ مَعَها خارِجاََ وَ اِن کانَ یُغایِرُها مَفهُوماََ تَغایُرَ الکُلِّیِّ وَ مَصادیقِهِ وَ الطَّبیعِیِّ وَ اَفرادِهِ

ترجمه : حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالم است  و  درود و سلام قلبی و لسانی بر  محمد و خاندان پاکش و لعنت خداوند بر همه دشمنانشان باد .

و بعد از حمد و ثنای الهی چنین می گویم که کتاب کفایةُ الأصول را به سه بخش مقدِّمه و مقاصد و خاتمه مرتب و منظم کردم .

و اما در  مقدمه کتاب  چند امر و مطلب ذکر می شود :

امر اول در رابطه با موضوع علم اصول و مسائلش می باشد .

موضوع هر علمی که در آن از عوارض ذاتیه آن موضوع بحث می شود ، در واقع و عینا نفس همان موضوعات مسائلش است که در خارج و مصداقاََ  با آن ها (به حمل شایع صناعی) اتحاد دارد اگرچه از نظر معنی و مفهوم و به حمل اوّلی  ، این دو [یعنی موضوع علم و موضوعات مسائلش] با هم مغایرت و غیریّت دارند همانند مغایرت کلی طبیعی و افرادش (که از نظر معنی و مفهوم لفظی غیر هم هستند ولی در خارج و مصداقاََ و به حمل شایع صناعی نفس و عین هم می باشند  .)

توضیح متن :

مرحوم آیت الله مُلاّمحمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی کتاب ارزشمند کفایةُ الأصول خود را بر اساس یک مقدمه (که مشتمل بر سیزده امر است) و مقاصد اصلی هشتگانه و یک خاتمه (یعنی مبحث اجتهاد وتقلید)  تنظیم و مرتب نموده است .
در مقدمه کتاب به سیزده امر پرداخته است که یکی از آن ها در باره موضوع علم اصول است و  قبل از بررسی موضوع علم اصول ، به  موضوع مطلق علم اعم از علم اصول و غیره (به عنوان یکی از عناوین رؤوس ثمانیه) اشاره نموده است . قُدَماء از منطقیین در اوائل کتابشان جهت استفاده بهتر طالبینِ علم( اعمّ از معلِّمین و متعلِّمین) هشت چیز را به عنوان رؤوس ثمانیه یا مبادی هشتگانه ذکر می کردند که عبارتند از :
1- تعریف علم
2-موضوع علم
3-فائده علم
4-مؤلِّف علم
5- ابواب و مباحث علم(عناوین یا فهرستی از ابواب و فصول علم)
6- مرتبه علم یعنی مقام و مرتبه آن علم نسبت به علوم دیگر
7-غرض و غایت علم  یعنی مقصود و هدف از تحصیل آن علم چیست؟  البته فایده علم مترتب بر غرض آن است  مثلا غرض از تحصیل علم منطق تمییز بین حق و باطل است و فایده آن مصونیت از خطا در فکر و اندیشه است ...
8-اَنحاء تعلیمیه یا  شیوه ها  و روش های تعلیم و آموزش (مِتُدُلُوژی یا روش شناسیMethodology  ) . اَنحاء تعلیمیّه عبارتند از تقسیم و تحلیل و تحدید و برهان . [علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بخش فلسفه و حکمت (طبقه سوم از فلاسفه) ص 540  می فرماید : مبتکر اَنحاء تعلیمیه معلِّم ثانی یعنی  جناب ابونصر محمدبن محمد فارابی بوده است. ]
چون این امور هشتگانه  اجمالا و  سربسته  به  اصل و  ریشه  و رأسِ مقاصد و مطالبِ اصلی کتاب و علم موردنظر اشاره دارند لذا آن ها را رؤوس ثمانیه می گویند

در کتابِ «أَلحاشِیَة عَلی تهذیبِ المَنطِق» چاپِ انتشارات جامعه مدرسین  که همراه با حواشی میرزا محمد علی تبریزی  است در ص 119  در باره وجه تسمیه «رُؤوس ثمانیه» چنین آورده است :

قَولُ المُصَنِّفِ : وَ کانَ القُدَماءُ ما یُسَمُّونَهُ الرُّؤُسَ الثَّمانِیَّةَ :  اَقُولُ : اَمّا تَسمِیَتُهُم بِالثَّمانِیَّةِ فَظاهِرُُ وَ اَمّا بِالرُّؤُسِ فَلِأَنَّها لَمّا کانَت مُشعِرَةََ بِالمَقاصِدِ المَذکُورَةِ فِی العِلمِ عَلی سَبیلِ الأِجمالِ ، کانَت کَأَنَّها رُؤُسُها وَ اُصولُها  .

مرحوم میرزا محمد علی تبریزی صاحب حواشی بر حاشیه ملّا عبدالله می گوید :  در باره  قول مصنِّف (یعنی  ملّا سعد تفتازانی) که در متن کتاب گفته است :وَ کانَ القُدَماءُ ما یُسَمُّونَهُ الرُّؤُسَ الثَّمانِیَّةَ : یعنی قُدماءِ از منطقیین ذکر می کنند آنچه را که نامگذاری می نمایند به رُؤوس ثمانیه ،  چنین می گویم : اما نامگذاری رُؤوس ثمانیه (اصول هشتگانه) به ثمانیه روشن و واضح است چون هشت تا است . و اما نامگذاریش به رُؤوس به این جهت است که  هنگامی که این رُؤوس (اصول هشتگانه) به نحو اجمال و سربسته به مقاصد و مقصد های علمِ موردِ نظر  ، اِشعار و اشاره دارد گویا به منزله رُؤوس و ریشه ها و اصول آن مقاصد محسوب می شود .

مرحوم آخوند خراسانی از میان رؤوس ثمانیه به دو مورد از آن ها در آغازین کتاب خود اشاره نموده است که یکی از آن ها  تعریف علم و دیگری موضوع علم است . نخست  به موضوع مطلقِ علم می پردازد و می فرماید :
موضوع هر علمی  آن چیزی است که در آن علم از حالات و اوصاف و عوارض ذاتیه آن موضوع بحث می شود .  مثلا در علم نحو از عوارض و احوالات کلمه و کلام (مثل  اَلفاعِلُ مَرفُوعُُ - اَلمُبتَدا مَرفُوعُُ - اَلخَبرُ مَرفُوعُُ - اَلمُضافُ اِلَیهِ مَجرُورُُ - اَلمَفعُولُ مَنصُوبُُ...) بحث می شود پس موضوعِ علمِ نحو  کلمه و کلام است و حالات و احوالاتی مانند مرفوعیّت و منصوبیّت و مجروریّت و .... حَولِ مِحورِ «کلمه و کلام»  مطرح می گردد. و اینها از عَوارضِ ذاتی کلمه و کلام محسوب می شوند .

سؤال : مراد از عَوارِض ذاتیه چیست ؟

پاسخ : در پاسخ به این پرسش می گوییم که در مبحث کلّیات خمس  در منطق  یک ذاتی داریم و یک عَرَضی  . در کتاب اَلمَنطِق از مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا مظفر ص 90 در باره ذاتی چنین آمده است :  هُوَ المَحمُولُ الَّذی تَتَقَوَّمُ ذاتُ المَوضُوعِ بِهِ غَیرُ خارِجِِ عَنها ... یعنی  ذاتی آن محمولی است که ذات و حقیقت موضوع مُتقوِّم به آن می باشد و داخل در ذات موضوع و جزیی از آن است و به عبارت دیگر قوام موضوع وابسته و متوقف برآن است و ماهیت و حقیقت موضوع تحقق پیدا نمی کند مگر بواسطه آن . مثل  اَلأِنسانُ حَیوانُُ - اَلأِنسانُ  ناطِقُُ که در این دو قضیه کلمه انسان که نوع است  ، موضوع واقع شده و کلمه حیوان و ناطق که جنس و فصل هستند هریک جزیی از ذاتیات انسان را تشکیل می دهند و به عنوان ذاتی بر او حمل می شوند 

و در باره عَرَضی چنین ذکر شده است : هُوَ المَحمُولُ الخارِجُ عَن ذاتِ المَوضُوعِ ...  یعنی  عَرَضی آن محمولی است که خارج از ذات و حقیقتِ موضوع می باشد و بر آن حمل می گردد  مثل اَلأنسانُ کاتِبُُ  که کلمه کاتب و کتابت خارج از ذاتِ انسان است (جزیی از ذات نیست ) و بر آن حمل شده است .  حال که مراد از ذاتی و عَرَضی در کلیات خمس را دانستیم بر می گردیم به عنوانِ «عوارض ذاتیه» که مرحوم آخوند خراسانی در متن کتابش به آن اشاره کرده است  .کلمه اَعراض جمع عَرَض و  کلمه عوارض جمع عارض است و مراد از عارِض و عَرَض در اینجا (که از آن عَرضَی اراده می شود)  در مقابل ذاتی باب کلیات خمس است . یعنی چیزی است که خارج از ذاتِ موضوع و معروض است و بر آن عارض و حمل می شود . مشهور از منطقیین(علماء منطق)  عَرَض را  9 قسم کرده اند که سه قسم آن را به اتفاق ، عرض ذاتی نام نهادند و سه قسم دیگر را به اتفاق ، عرض غریب می گویند و  یک مورد هم مورد اختلاف است که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب و دو مورد هم وضعیت روشنی ندارد و مسکوت گذاشته شده و مورد عنایت و توجه منطقیین واقع نشده و محل بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟ و می توان در ردیف عَرض غریب محسوب نمود .

[ علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب شرح مبسوط منظومه جلد دوم ص153  در باره عَرَض چنین می گوید : ... در گذشته گفتیم که کلمه عَرَض را یک وقت در باب مَقولات عَشر بکار می برند . اگر در باب مقولات بکار برند در مقابل جوهرِِ مصطلح قرار می گیرد که شامل کیف و کم و ...  یعنی آن نُه مقوله معروف می شود . قهرا وقتی جوهر بگوییم آن یک مقوله ای می شود که در مقابل اَعراض است . جوهر و عَرَض به این معنی که در مقولات عشر ذکر می گردند از امور نسبی نیستند یعنی اینطور نیست که این شئ نسبت به یک شئ  ، جوهر باشد و نسبت به شئ دیگر عَرَض . آنچه که عَرَض است ، عَرَض است و آنچه که جوهر است ، جوهر است  ولی یک وقت هست که ما می گوییم عَرَض و مقصودمان این است که چیزی با مقایسه با چیز دیگر  ذاتی آن نیست که اصطلاح بهتر این است که بگوییم عَرَضی یعنی این شئ را وقتی با شئ دیگر مقایسه بکنید ذاتی آن نیست بلکه عَرَضی است ولی ممکن است با مقایسه با شئ دیگر ذاتی آن باشد یعنی یک امر مقایسه ای و نسبی است مثلا ناطق ذاتی انسان است ولی ذاتی حیوان نیست بلکه عَزَضی حیوان است .  (ناطق) ذاتی انسان است چون جزءِ انسان است ولی ذاتی حیوان نیست چون جزءِ حیوان نیست  . و نیز علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی ص 31و32  در باره  عوارض ذاتیه چنین می گوید : ... عبارتی که از منطقیین و فلاسفه در تعریف موضوعِ علم بکار برده اند این است :مَوضُوعُ کُلِّ عِلمِِ  هُوَ ما یُبحَثُ فِیهِ عَن عَوارِضِهِ الذّاتِیَّة ... این دانشمندان بجای اینکه بگویند موضوعِ هر علمی عبارت است از آن چیزی که آن علم از احوال و خواص و آثار او بحث می کند بجای احوال و آثار ،  کلمه قلمبه «عوارض ذاتیه» را بکار برده اند . چرا ؟ بی جهت ؟!  نه  ، بی جهت نیست . آنها دیده اند که احوال و آثاری که به یک چیز نسبت داده می شود بر دوقسم است . گاهی واقعا مربوط به خود اوست (مثل اَلأِنسانُ مُتَعَجِّبُُ)  و گاهی مربوط به او نیست بلکه مربوط به چیزی است که با او یگانگی (و اتحاد) دارد  مثلا می خواهیم در احوال انسان بحث کنیم ، خواه و ناخواه از آن جهت که انسان ، حیوان هم هست و با حیوان یگانگی دارد ، خواص حیوان هم در او جمع است ( مثل اَلأِنسانُ مُتَحَرِّکُُ لِأَنَّهُ حَیوانُُ  که در این مثال تحرُّک و حرکت و مُتَحَرِّکُُ از خواص حیوان است که به انسان حمل شده است. حیوان با انسان مرتبط است زیرا که حیوان جرءِ ذاتی انسان می باشد و حرکت و تحرُّک بواسطه حیوان به انسان عارض و حمل شده است   لذا مُتحرِّک بودن عَرَض غریب برای انسان محسوب می گردد ) از این رو کلمه عَرَض ذاتی را بکار برده اند و آن کلمه را با تعریفی مخصوص مشخص کرده اند که این اشتباه از بین برود و به اصطلاح عوارض غریبه خارج شود . ]

ما در اینجا تمام اقسام 9 گانه عرض(اعم از ذاتی و غریب)  را  بر طبق گفته منطقیین با ذکر مثال بیان می کنیم و بعد نظر مرحوم آخوند خراسانی را ذکر می کنیم که آیا ایشان در تعریفی که برای موضوع علم آورده (اِنَّ مَوضُوعَ کُلِّ عِلمِِ و هو الَّذی یُبحَثُ فیه عن عَوارضِهِ الذّاتیة : ای  بلاواسطةِِ فی العُروضِ... ) موافق با نظر منطقی ها می باشد یا نه ؟

اقسام نُه گانه عَرَض :  این اقسام نه گانه به سه صورت قابل تصویر است :

صورت اول : چیزی(عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد بدون واسطه که سه قسم است :

1-نسبت بین عارض و معروض تساوی است مثل اَلأِنسانُ مُتَعَجِّبُُ . در کتاب مُنتَهَی الدِّرایَة ج 1 ص 16 آمده است که گفته شده  وصف تَعَجُّب( مُتَعَجِّبُُ) بدون واسطه بر انسان عارض می شود    ( این مورد طبق نظر منطقیین و مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است )

2- عارض اعمّ از معروض است  مثل  اَلنّاطِقُ حَیوانُُ - اَلأَربَعَةُ زَوجُُ . در این مثال ها کلمه حَیوانُُ اعم از اَلنّاطِقُ است و برآن عارض و حمل شده است ( حیوانیت جزء ناطق نیست بلکه جزء انسان است) و کلمه زَوجُُ اعمّ ازاَلأَربَعَةُ می باشد و بر آن حمل و عازض شده است     ( عرض غریب + این مورد مسکوت گذاشته شده و مورد توجه منطقیین واقع نشده و مورد بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟)

3- عارض اخصّ از معروض است مثل اَلحَیوانُ ناطِقُُ . در این مثال کلمه ناطِقُُ اخصّ از اَلحَیوانُ می باشد و بر آن عارض شده است ( ناطقیت جزء حیوان نیست بلکه جزء انسان است. ( عرض غریب + این مورد مسکوت گذاشته شده و مورد توجه منطقیین واقع نشده و مورد بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟)

تذکر : در مثال های بالا خودِ ذاتِ معروض(اَلأِنسانُ - اَلنّاطِقُ - اَلأَربَعَةُ - اَلحَیوانُ )  اقتضاء آن عوارض (مُتَعَجِّبُُ - حَیوانُُ - زَوجُُ - ناطِقُُ ) را دارد نه چیز دیگری . واسطه ای در این حمل ها  و اتصاف ها وجود ندارد .

صورت دوم  : چیزی (عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد با واسطه داخلیه( یعنی از اجزاء داخلی موضوع و معروض است) که دوقسم است :

1- عارض برشئ (معروض)می شود با واسطه داخلیه اعمّ که جنس باشد مثل  اَلأِنسانُ مُتَحَرِّکُُ بِالأِرادَةِ لِأَنَّهُ حَیوانُُ . در این مثال کلمه «حَیوانُُ» که جنس می باشد  واسطه داخلیه اعمّ است برای عُروض و حملِ «مُتَحَرِّکُُ بِالأِرادَةِ» بر اَلأِنسانُ . کلمه انسان از نظر منطقی ، نوع است و نوع از دوجزء داخلی تشکیل شده که عبارتند از جنس وفصل .     (مورد اختلاف است به این معنی که قُدَماء و متقدّمین آن را از اَعراض غریبه و مُتأخرین آن را از عوارض ذاتیه شمرده اند  ) + این مورد از نظر مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است

2- عارض بر شئ (معروض)می گردد با واسطه داخلیه  ای که با معروض نسبت تساوی دارد مثل اَلأِنسانُ مُتَکَلِّمُُ لِأَنَّهُ ناطِقُُ . در این مثال کلمه «ناطِقُُ» که فصل می باشد واسطه داخلیه مساوی است برای عُروض و حملِ«مُتَکَلِّمُُ» بر اَلأِنسانُ .     ( این مورد طبق نظر منطقیین و مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است )

تذکر : چیزی که جزئیت دارد و جزئی از حقیقت و ذات شئ را تشکیل می دهد یا جنس است و یا فصل (مثل انسان که از نظر منطقی  به آن نوع گفته می شود و با تحلیل ذهنی و عقلی  متشکل از دوجزء یعنی جنس و فصل می باشد )  . اگر جنس باشد  اعمّ از موضوع(معروض) خواهد بود و اگر فصل باشد ، نسبت تساوی با موضوع(معروض) خواهد داشت و فرض سومی قابل تصور نیست که که اخصّ از ذاتِ موضوع و معروض باشد زیرا که جزء مُقوِّمِ ذاتِ موضوع ، یا جنس است که اعمّ است و یا فصل است که نسبت تساوی با ذاتِ موضوع دارد و شئ ثالثی در کار نیست که اخصّ از موضوع باشد

صورت سوم : چیزی (عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد با واسطه خارجیه(یعنی خارج از ذاتِ موضوع و معروض) که چهار قسم است :  ...     ....      ....     ....     ....     ....     ....     ....     ....

... توضیحات  ادامه دارد ......  ....     + کلیک کنید

 ** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

**درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (1) + سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+ کلیک کنید


**درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (1) + سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+ کلیک کنید






برچسب ها : درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا)  , شماره 1  , آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی  , درس اصول  ,

      

***نسیم معرفت***

 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین     (عَلَیهِ السَّلامُ )

 
#سلام بر حسین بن علی
(عَلَیهِما السَّلامُ ) که حیات و دوام  و پویایی دین #محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)   به قیام و عاشورای سیدالشهداء (عَلَیهِ السَّلامُ ) گره خورده است
سلام بر حسین بن علی 
(عَلَیهِما السَّلامُ )  و پیروان راستین او و سلام بر پیروان و #پاسداران راه #حق و #حقیقت. سلام بر حافظان و نگهبانان #ارزش های مقدس ...
حسین بن علی
 (عَلَیهِما السَّلامُ ) مصباح هدایت و  سفینه نجات بشریت و سرور آزادگان عالم  است .ما درس حریت و آزادی و استقلال و عزت و سرافرازی و سعادت و ایستادگی و مقابله در برابر #طاغوتیان و #مستکبران و #استعمارگران و #غارتگران و #چپاولگران و #دفاع از حریم دین و قرآن و نبوت و ولایت را از قیام وکربلای حسین بن علی(عَلَیهِما السَّلامُ ) آموخته ایم و هیچگاه سر سازش با ستمگران و مستکبران و  سازشکاران  و خیانت پیشگان و فتنه گران و #اصحاب_خدعه و نیرنگ نداریم و نخواهیم داشت .


پیش دشمن نمی شود تسلیم
هرکه دارد به دل ولای حسین .


.

#سید_اصغر_سعادت_میر_قدیم_لاهیجی.
.

#اول_محرم_الحرام1438 ه.ق
# 31شهریور 1396 ه.ش
#ماه_محرم
#امام_حسین_  
(عَلَیهِ السَّلامُ )
#سید_الشهداء_     (عَلَیهِ السَّلامُ )
#کربلا
#قیام
#عاشوراء
#حریت
#عزت
#آزادگی
#استقلال
#دین
#قرآن
#ارزشها

#دلدادگی

#عشق
#عزاداری

 

**  آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 






برچسب ها : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  , سلام بر حسین بن علی (عَلَیهِما السَّلامُ )  ,

      

 نتیجه تصویری برای علامت سوال

***نسیم معرفت***

 

 به نام خدا


قاعده مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ

 

سؤال :

طبق قاعده  فلسفی  که می گویند : مُعطِی شئ فاقد شئ نمی باشد  و یا فاقد شئ نمی تواند مُعطِی شئ باشد (ذات نایافته از هستی بخش_ کی تواند که شود هستی بخش) پس هر علتی هرآنچه را که به معلول می دهد باید واجد آن باشد  پس  مَعاذَ الله خداوند  که جسم و ماده و مانند آن را  خلق کرده  و نواقص و شروری که در عالم است  باید دارنده آن ها باشد در حالی که خداوند سبحان از جسم و ماده  بودن و...  پاک و مُبرّا  است.

 واما پاسخ:

هر کمالی که در عالم آفرینش است  همه  آن ها  به نحو اَتَمّ و اَکمل در خداوند مُتعال  که خالق است وجود دارد و هر نقص و شری که وجود دارد ساحت قدس خداوند از آن مبرا و پاک است
در باره اینکه آیا شرِّ مطلق ومحض وجود دارد یا نه  در جای خود (در مَباحث فلسفی و معرفتی ) ثابت شده است که در عالَمِ هستی ، شرّ مطلق ومحض وجود ندارد و گفته شده است که اساسا شرّ امر عدمی می باشد نه وجودی ، بنابرین شرّ  عقلاََ قابلیتِ وجود و تحقق در خارج را ندارد  و لباس وجود پیدا نمی کند . و اما شَرّ وشُرورِ نسبی که به اعتبار امرِ وجودی لحاظ و اعتبار می گردد در عالَم هستی به نحو مقید وجود دارد  و  وجودش هم به حَسَب مرتبه و شأن و موقعیت خودش است و به اصطلاح وُجودُ کُلِّ شَئِِ بِحَسَبِهِ . پس شرّ نسبی در عالَم وجود دارد . مثلا مریضی ( که امر عدمی است ) به اعتبار فقدان سلامتی (  سلامتی امرِ وجودی است )  یک امر شرّ تلقی می شود. نیش عقرب ومار و درندگی حیواناتِ درنده مثل گرگ وشیر و ببر ،   نسبت به ما  شرّ است ولی همین ویژگی ها و خصوصیات و صفات برای آن حیوانات خیر است و لازمه حیات و زندگی آنها می باشد. پس شرّ و شُروری که در عالَم است با سنجش و مقایسه و نسبت به امر دیگر به عنوان شرّ و بدی شناخته می گردد و گرنه هرچیزی که به طور وجودِ مستقل در نظر گرفته شود جز خیر از آن انتزاع نخواهد شد. ( دقت بفرمایید).


جناب جلال الدین مولوی رومی شاعر بلند آوازه در این رابطه چه زیبا فرموده است:


پس  بد  مطلق نباشد  در جهان
بد به نسبت باشد، این راهم بدان
زهر مار  آن مار  را  باشد  حیات
نسبتش  با  آدمی  باشد  مَمات

  شر  و شرور  و نقایص که عدم ملکه و به عبارتی عدمِ مُضاف  هستند از امور انتزاعی و  اعتباری می باشند( البته برخی از صاحب نظران قایلند که  امور انتزاعی با اعتباری فرق دارند و خود اعتباریات نیز مختلفند ... ) و به طور کلی ، هر نقص و شری به یک امر وجودی بر می گردد. مثلا ظلم  و جور و کوری و زهر مار و عقرب    که یک نقص و یا شر است  به  یک امر وجودی بر می گردد. ظلم در جایی است که عدالت نباشد( عقل ما از عدم ملکه عدالت ، ظلم را انتزاع می کند)  و عدالت یک امر وجودی است نه عدمی .  کوری در جایی است که بینایی نباشد و بینایی یک امر وجودی است ....  پس همه شرور و نقایص که در عالم می بینیم  ،  عدمِ ملکه هستند نه عدمِ  محض .
 در فلسفه بر اساس  مبنای حکمت متعالی صدرایی  اصل و اساس با وجود است که قایلین آن را اَصالةُ الوُجودی می گویند و  ماهیت و ماهیات امور طُفَیلی هستند و اصالتی ندارد  و ماهیاتِ صِرفه  (نه ماهیات موجوده)  در ردیف  عدم ملکه و عدمِ مضاف محسوب می شوند....  (دقت شود)
 و به عبارت دیگر  تا وجودی نباشد ، ماهیات  هیچگونه  اثری  نخواهد  داشت   و تنها خاصیتی  که می توان  عقلا برای ماهیت و ماهیات  در نظر گرفت  همان تَعَیُّن  و  حد  داشتن  است و حد و تعین هر چیزی نشانه نقص آن شی است و خداوند سبحان از هر حد و تعینی که دال بر نقص است مبرا می باشد.  پس آنچه که منشا اثر است  ،  وجود  است  نه ماهیت و در جای خود ذکر شده که :    اَلماهِیَّةُ مِن حَیثُ هِیَ هِیِ لَیسَت إِلّا هِیِ.
 و اما  وجود  ،  همه آثار  به آن برمی گردد  و  هر چیزی که منشا  اثر و آثار  است  به یُمن و برکت وجود  است و  حکیم  ملاصدرا  عِلم  را  نیز   از مقوله  وجود  می داند  نه کیف قایم به نفس.
وقتی دانستیم که همه آثار  و  کمالات  به وجود  بر میگردد  نه به ماهیت  پس هر کمالی که در عالم آفرینش است از خداست و خداوند همه آن ها  را به نحو اَتَمّ و اَکمل دارا می باشد و از هر چه که دال بر حد و تَعَیُّن و  نقص و شر  است  منزه و پاک و مبرا است .  اینکه گفته می شود فاقد شئ مُعطِی شئ نمی شود  یا مُعطی شئ فاقد شئ نمی شود(
مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ) به عنوان یک قاعده فلسفی در همه جا  ساری و جاری است (این قاعده در مبحث علییت و معلولیت و جاهای دیگر  مطرح شده است) و خداوند هم  هر کمالی که در عالم آفرینش است ( و هر کمال هم به وجود بر می گردد نه ماهیت)  به نحو اَکمل و اَتَمّ  همه آن ها را واجد می باشد  و  جسمیت و شجریت و بقریت  و ماده بودن و مانند آن ها  از ماهیات و امور اعتباری یا انتزاعی است  که به عدم ملکه بر می گردد و  تَعَیُّن و حدِّ موجود  را نشان می دهد  و خداوند  واجد آثار و کمالات  وجودی است نه واجد آثار ماهیت که دال بر عدم و نقص و محدود بودن و مانند آن است . به عبارت دیگر خداوند  ایجاد  وجود  و اعطاء وجود  می کند  نه ایجاد ماهیت و ماهیات ، مخلوقات الهی نیستند بلکه ماهیات  مُنتَزَعاتِ عقلی هستند و عقل این قدرت را دارد که از هر موجودی  ماهیت  انتزاع  نماید .  صَدرُالمُتألِّهین در تبیین قاعده بَسیطُ الحَقیقَةِ کُلُّ الأَشیاءِ از قاعده مُعطِی الشَّئِ لایَکُونُ فاقِداََ لَهُ استفاده کرده و نتیجه گرفته که چون مطلق یعنی خداوند ، مبدأ هرگونه فضیلت و کمالی است که در موجوداتِ مُقیّده وجود دارد پس خود مطلق یعنی خداوند به داشتن همه فضایل و کمالات وجودی سزاوارتر است .  با توجه و دقت در مطالبی که عرضه داشتم  پاسخ سؤالی که در بالا طرح شد روشن می شود

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

27 شهریور 1396 ه.ش
برابربا 27 ذیدالحجه 1438 ه.ق

 

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 






برچسب ها : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  , قاعده مُعطِی الشَّیء لا یَکُونُ فاقِداََ لَهُ  ,

      


نتیجه تصویری برای شهید محسن حججی

نتیجه تصویری برای شهید محسن حججی

***نسیم معرفت***


# شهادت مظلومانه شهید محسن حُجَجی نجف آبادی را به همه آزایخواهان و مُحبّان و عاشقان اهل بیت 
(عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و به ملت شریف و شهید پرور ایران  و به پدر ومادر و اقوام و خانواده محترم و مُکرّمش و نیز به مردمان دیارش  تسلیت  عرض می نمایم.  شهادت ،  آرزوی نیک سیرتانی است که سَیر در سیره سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ)  دارند .

#سلام بر همه شهدای راه حق
#سلام بر ملت شهید پرور ایران
#سلام بر مردم شهید پرور اصفهان
#سلام بر مردمان شریف نجف آباد اصفهان
#سلام بر شهید محسن حُجَجی
#سلام بر اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان این شهید عزیز
#سلام بر خانواده بزرگوار شهید مُحسن حُجَجی
#سلام بر پدر و مادر عزیزش
#سلام بر همسر و فرزند سرافرازش

# شهید محسن حُجَجی در دل های جوانانِ غَیور ایران زمین و آزادیخواهان جا دارد

#همه جای ایران ، محسن حُجَجی است

#ایران ، پر از محسن حُجَجی است .

#او زنده است

#او زنده تر خواهد شد

# داعشیانِ گرگ صفت و کوردل و کج اندیش با جدا کردن سر این شهید عزیز گمان کردند که او را از بین بردند ولی نفهمیدند و نمی فهمند که محسن حُجَجی زنده تر شد و شهادتش ، #کربلای حسینی را در ذهن ها و خاطره ها ترسیم و تجدید نمود
.
#از شهید محسن حُجَجی  بوی خوش کربلا  می آید .
.

#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام

 
.
. (#
آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی )






برچسب ها : آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی  , ایران پر از محسن حججی است  ,

      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




+ سلام علیکم مختصری از زندگی نامه حضرت آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم دراول اردیبهشت سال 1345 در روستای سادات محله یکی از توابع شهرستان لاهیجان در یک خانواده متدین و مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد . در سال 1362 جهت تحصیلات علوم دینی وارد مدرسه علمیه لاهیجان شد و علوم مقدماتی و ادامه در وبلاگ...



+ گل های زیبا



+ سلام علیکم جمیعا







[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]