***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت پنجم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
...... ..... ...... .....
* وَ قیلَ: اَلمُرادُ بِالقَیِّمِ ، اَلمُستَقیمُ ، اَلمُعتَدِلُ الَّذِی لا أِفراطَ فِیهِ وَ لا تَفریطَ ، و َ قیلَ : اَلقَیِّمُ ، اَلمُدَبِّرُ لِسائِرِ الکُتُبِ السَّماوِیَّةِ یُصَدِّقُها وَ یَحفَظُها وَ یَنسَخُ شَرائِعَها وَ تَعقیبُ الکَلِمَةِ بِقَولِهِ : "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ..." «إِلَخ » یُؤَیِّدُ ما قَدَّمناهُ.
3-و اما تفسیر سوم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى گفته اند: مقصود از «قَیِّم» در آیه شریفه ( قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ.. )، به معنای مستقیم است و کلمه مستقیم هم به معنای معتدل می باشد که افراط و تفریط در آن وجود ندارد. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد 4- و اما تفسیر چهارم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى دیگر گفته اند: قَیِّم، به معناى آن است که قرآن کریم مدبِّرِ و تدبیر کننده سایرِ کتابهاى آسمانى است یعنى کتابهای آسمانی[ از قبیل تورات موسی (ع) و انجیلِ عیسی (ع) و زبورِ داود (ع) و صُحُفِ ابراهیم (ع) ] را از جهت اصولِ کلی و معارف الهی مثل اصل توحید و معاد و نبوت و عصمت و ... تصدیق و حفظ نموده و شرایع و منهاج ها و احکام و فروعاتِ عملی مربوط به ادیان پیشین را که مخصوص اُمّت های گذشته بود نسخ مى کند. و اینکه خداوند به دنبال کلمه (قَیِّمًا) فرمود: ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...") مؤیِّدِ آن معنایى است که جلوتر در (تفسیر سوم و چهارم) ذکر کردیم. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد و قَیِّم و مدبِر کُتُبِ آسمانی دیگر است . مؤیِّد بودن این جمله ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...") برای معنایی که قبلا تحت عنوان تفسیر سوم و چهارم برای (قَیِّمًا) ذکر کردیم چنین است که اگر قرآن کریم خودش مستقیم و معتدل و براى غیر خودش نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت را داشته باشد و این مطلب که گفته شد، واضح و روشن است.(... اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ)
* قَولُهُ تَعالَى: "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا" اَلآیةَ . أَی : لِیُنْذِرَ الکافِرینَ عَذاباََ شَدیداََ صادِراََ مِن عِندِ اللهِ کَذا قِیلَ وَ الظّاهِرُ بِقَرینَةِ تَقییدِ المُؤمِنینَ المُبَشَّرینَ بِقَولِهِ: "الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ" إِنَّ التَّقدیرَ «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» أَعَمُّ مِمَّن لا یُؤمِنُ أصلا أَو یُؤمِنُ وَ یَفسُقُ فِی عَمَلِهِ. وَ الجُملَةُ عَلى أَیِّ حالِِ بَیانُُ لِتنزیلِهِ الکِتابَ عَلى عَبدِهِ مُستَقیماََ قَیِّماََ اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ . وَ المُرادُ بِالأَجرِ الحَسَنِ : اَلجَنَّةُ بِقَرینَةِ قَولِهِ فِی الآیَةِ التّالِیَةِ: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» وَ المَعنى ظاهِرُُ.
بعضى از مفسِّرین این آیه شریفه (لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ... ) را چنین معنا کرده اند : [خداوند متعال کتاب (قرآن کریم) را قَیِّم و تأمین کننده جمیع مصالح بندگان و مردم قرار داد ] تا کافران را از عذابى سخت و شدید که از ناحیه خدا صادر مى شود ، انذار نماید و بترساند ، ولى ظاهر آیه به قرینه اینکه کلمه «اَلْمُؤْمِنِینَ+اَلمُبَشَّرینَ» به جمله «الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ. (مؤمنین بشارت داده شده کسانی هستند که عمل صالح مى کنند) مقید و تقیید شده آن است که تقدیر آیه چنین باشد : «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» یعنی تا بترساند کسانى را که عمل صالح نمى کنند اعمّ از اینکه آنهایی که عمل صالح انجام نمی دهند اصلا ایمان نیاورند و یا اگر ایمان آورند در عمل و رفتارشان آلوده به فسق و فساد و تباهی هستند . به هر حال، جمله «لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ... » بیانگر آن است که خداوند متعال کتابِ قرآن را که مستقیم و اُستوار و قَیِّم و پابرجا است بر بنده اش (حضرت محمد مصطفی «صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ») نازل فرمود زیرا که اگر قرآن کریم خودش مستقیم و مُعتدل و استوار و براى غیر خودش نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت را داشته باشد و این مطلب که گفته شد ، واضح و روشن است. و مراد از (اَجرِ حَسَن و پاداش نیکو) بهشت می باشد به قرینه قول و سخن خداوند در آیه بعدی که فرمود: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» و معناى آیه روشن است. (همان بهشت بَرین و بالا که مؤمنین بشارت داده شده جاودانه در آن خواهند ماند.)
* قَولُهُ تَعالى: " وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا " وَ هُم عامَّةُ الوَثَنِیّینَ القائِلینَ بِأَنَّ المَلائِکَةَ أَبناءُُ أَو بَناتُُ لَهُ وَ رُبَما قالُوا بِذلِکَ فِی الجِنِّ وَ المُصلِحینَ مِنَ البَشَرِ وَ النَّصارَى القائِلینَ بِأَنَّ المَسیحَ ابنَ اللهِ وَ قَد نَسَبَ القُرآنُ إِلَى الیَهُودِ أَنَّهُم قالُوا : عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30) .
قول خداوندِ متعال که فرمود : (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا . ) مقصود از کسانی که گفتند «خداوند برای خود فرزندی یا فرزندانی اتخاذ کرده است» چند احتمال در رابطه با «این کسان»(الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا) وجود دارد : 1- ممکن است که مقصود از «این کسان» ، عمومِ بت پرستان و مشرکانی باشند که قائل و معتقد بودند که ملائکه پسران یا دختران خدا هستند و چه بسا که همین بت پرستان و مشرکان در باره جن و مُصلِحین از بشر نیز چنین اعتقادى داشته اند که مَعاذَالله آنها (جن و مُصلِحین از بشر) فرزندان خدا می باشند 2- و نیز ممکن است مقصود از «این کسان» ، نصارى و مسیحیان باشند که مسیح را پسر خدا مى دانستند . 3- و ممکن است مراد از «این کسان» ، یهود باشند و قرآن کریم هم به یهود نسبت داده است که آنها یعنی یهودی ها گفتند عُزَیر پسر خدا است . عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30). پس در رابطه با جمله (الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ) همه این سه احتمال محتمل است .
... .... ادامه دارد ........
***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت پنجم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
...... ..... ...... .....
* وَ قیلَ: اَلمُرادُ بِالقَیِّمِ ، اَلمُستَقیمُ ، اَلمُعتَدِلُ الَّذِی لا أِفراطَ فِیهِ وَ لا تَفریطَ ، و َ قیلَ : اَلقَیِّمُ ، اَلمُدَبِّرُ لِسائِرِ الکُتُبِ السَّماوِیَّةِ یُصَدِّقُها وَ یَحفَظُها وَ یَنسَخُ شَرائِعَها وَ تَعقیبُ الکَلِمَةِ بِقَولِهِ : "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ..." «إِلَخ » یُؤَیِّدُ ما قَدَّمناهُ.
3-و اما تفسیر سوم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى گفته اند: مقصود از «قَیِّم» در آیه شریفه ( قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ.. )، به معنای مستقیم است و کلمه مستقیم هم به معنای معتدل می باشد که افراط و تفریط در آن وجود ندارد. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد 4- و اما تفسیر چهارم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى دیگر گفته اند: قَیِّم، به معناى آن است که قرآن کریم مدبِّرِ و تدبیر کننده سایرِ کتابهاى آسمانى است یعنى کتابهای آسمانی[ از قبیل تورات موسی (ع) و انجیلِ عیسی (ع) و زبورِ داود (ع) و صُحُفِ ابراهیم (ع) ] را از جهت اصولِ کلی و معارف الهی مثل اصل توحید و معاد و نبوت و عصمت و ... تصدیق و حفظ نموده و شرایع و منهاج ها و احکام و فروعاتِ عملی مربوط به ادیان پیشین را که مخصوص اُمّت های گذشته بود نسخ مى کند. و اینکه خداوند به دنبال کلمه (قَیِّمًا) فرمود: ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...") مؤیِّدِ آن معنایى است که جلوتر در (تفسیر سوم و چهارم) ذکر کردیم. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد و قَیِّم و مدبِر کُتُبِ آسمانی دیگر است . مؤیِّد بودن این جمله ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...") برای معنایی که قبلا تحت عنوان تفسیر سوم و چهارم برای (قَیِّمًا) ذکر کردیم چنین است که اگر قرآن کریم خودش مستقیم و معتدل و براى غیر خودش نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت را داشته باشد و این مطلب که گفته شد، واضح و روشن است.(... اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ)
* قَولُهُ تَعالَى: "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا" اَلآیةَ . أَی : لِیُنْذِرَ الکافِرینَ عَذاباََ شَدیداََ صادِراََ مِن عِندِ اللهِ کَذا قِیلَ وَ الظّاهِرُ بِقَرینَةِ تَقییدِ المُؤمِنینَ المُبَشَّرینَ بِقَولِهِ: "الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ" إِنَّ التَّقدیرَ «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» أَعَمُّ مِمَّن لا یُؤمِنُ أصلا أَو یُؤمِنُ وَ یَفسُقُ فِی عَمَلِهِ. وَ الجُملَةُ عَلى أَیِّ حالِِ بَیانُُ لِتنزیلِهِ الکِتابَ عَلى عَبدِهِ مُستَقیماََ قَیِّماََ اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ . وَ المُرادُ بِالأَجرِ الحَسَنِ : اَلجَنَّةُ بِقَرینَةِ قَولِهِ فِی الآیَةِ التّالِیَةِ: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» وَ المَعنى ظاهِرُُ.
بعضى از مفسِّرین این آیه شریفه (لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ... ) را چنین معنا کرده اند : [خداوند متعال کتاب (قرآن کریم) را قَیِّم و تأمین کننده جمیع مصالح بندگان و مردم قرار داد ] تا کافران را از عذابى سخت و شدید که از ناحیه خدا صادر مى شود ، انذار نماید و بترساند ، ولى ظاهر آیه به قرینه اینکه کلمه «اَلْمُؤْمِنِینَ+اَلمُبَشَّرینَ» به جمله «الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ. (مؤمنین بشارت داده شده کسانی هستند که عمل صالح مى کنند) مقید و تقیید شده آن است که تقدیر آیه چنین باشد : «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» یعنی تا بترساند کسانى را که عمل صالح نمى کنند اعمّ از اینکه آنهایی که عمل صالح انجام نمی دهند اصلا ایمان نیاورند و یا اگر ایمان آورند در عمل و رفتارشان آلوده به فسق و فساد و تباهی هستند . به هر حال، جمله «لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ... » بیانگر آن است که خداوند متعال کتابِ قرآن را که مستقیم و اُستوار و قَیِّم و پابرجا است بر بنده اش (حضرت محمد مصطفی «صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ») نازل فرمود زیرا که اگر قرآن کریم خودش مستقیم و مُعتدل و استوار و براى غیر خودش نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت را داشته باشد و این مطلب که گفته شد ، واضح و روشن است. و مراد از (اَجرِ حَسَن و پاداش نیکو) بهشت می باشد به قرینه قول و سخن خداوند در آیه بعدی که فرمود: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» و معناى آیه روشن است. (همان بهشت بَرین و بالا که مؤمنین بشارت داده شده جاودانه در آن خواهند ماند.)
* قَولُهُ تَعالى: " وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا " وَ هُم عامَّةُ الوَثَنِیّینَ القائِلینَ بِأَنَّ المَلائِکَةَ أَبناءُُ أَو بَناتُُ لَهُ وَ رُبَما قالُوا بِذلِکَ فِی الجِنِّ وَ المُصلِحینَ مِنَ البَشَرِ وَ النَّصارَى القائِلینَ بِأَنَّ المَسیحَ ابنَ اللهِ وَ قَد نَسَبَ القُرآنُ إِلَى الیَهُودِ أَنَّهُم قالُوا : عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30) .
قول خداوندِ متعال که فرمود : (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا . ) مقصود از کسانی که گفتند «خداوند برای خود فرزندی یا فرزندانی اتخاذ کرده است» چند احتمال در رابطه با «این کسان»(الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا) وجود دارد : 1- ممکن است که مقصود از «این کسان» ، عمومِ بت پرستان و مشرکانی باشند که قائل و معتقد بودند که ملائکه پسران یا دختران خدا هستند و چه بسا که همین بت پرستان و مشرکان در باره جن و مُصلِحین از بشر نیز چنین اعتقادى داشته اند که مَعاذَالله آنها (جن و مُصلِحین از بشر) فرزندان خدا می باشند 2- و نیز ممکن است مقصود از «این کسان» ، نصارى و مسیحیان باشند که مسیح را پسر خدا مى دانستند . 3- و ممکن است مراد از «این کسان» ، یهود باشند و قرآن کریم هم به یهود نسبت داده است که آنها یعنی یهودی ها گفتند عُزَیر پسر خدا است . عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30). پس در رابطه با جمله (الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ) همه این سه احتمال محتمل است .
... .... ادامه دارد ........
.: Weblog Themes By Pichak :.