***نسیم معرفت***
به نام خداوند قادر متعال
فتنه هشتاد و هشت( 88 ) و سرانِ فتنه ، خطِّ قرمز است
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتََى جَاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کَارِهُونَ
آنها (یعنی منافقین) پیش از این در جنگ خندق و اُحُد نیز در پى فتنه انگیزى بودند و کارها را بر تو دگرگون و وارونه ساختند و به هم ریختند تا آن که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت (و شما پیروز شدید و آنها رسوا شدند) در حالى که آنها از این پیروزی شما و رسوایی شان کراهت داشتند و ناخشنود بودند.
سوره توبه آیه 48 .
فتنه هشتاد و هشت( 88 ) و سران فتنه و شخصیت های فتنه جو و فتنه گر خطِّ قرمزی است که عبور از آن تَبَعات و آثار و عوارضِ خاص خود را دارد . در دوران ائمه (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) مخصوصا در عصر مولا امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ) نیز فتنه های شومِ گوناگونی وجود داشته که سرانِ نفاق و فتنه انگیز آن زمان با نقابِ دینی و اسلامی باعثِ دشمنی و فساد و شقاق و اختلاف و حتی خونریزی در میان مسلمین شدند . در کلمات حکیمانه ائمّه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و نیز در آیات نورانی قرآن کریم در باره فتنه و اهل فتنه با بارِسیاسی و اجتماعی ای که دارد ، اخطارها و تذکرات و بیانات لازم مطرح شده و حجت بر همگان تمام است و همه افراد و اشخاص و خواص بویژه بزرگان دینی باید خطِّ خود را از راه و مسیرِ انحرافی فتنه گران و اهل فتنه جدا سازند . در عصر ما نیز نهضتِ عظیم انقلاب اسلامی توسط حضرت امام خمینی (ره) از آغاز آن تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و نیز تا کنون مواجه با مسأله فتنه و فتنه گران داخلی و خارجی بوده و هست و خواهد بود و یکی از مسائل پیچیده و بسیار مهمی که حضرت امام خمینی با تمام قامت و استقامت در برابرش ایستاد ، مسأله فتنه های داخلی و سران و اصحابِ فتنه بوده است . هدف اصلی فتنه گران داخلی با اَشکال و انواع مختلفش که مُستظهَر به طرح و نقشه و کمک های مالی و سیاسی و سلاحی استکبار جهانی بوده و هست در واقع مقابله با مسأله ولایت فقیه و تضعیف و شکستن و حریم شکنی این جایگاه است . دشمنان انقلاب اسلامی به خوبی دریافتند و می دانند که ماندگاری جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی بر محورِ مستحکم ولایت فقیه می باشد و تنها راه ضربه زدن و یا نابودی نظام اسلامی و جمهوری اسلامی ، شکستنِ رکن رکین و عظیمِ انقلاب و نظام یعنی ولایت فقیه است . ملت مسلمان و انقلابی ایران از اول انقلاب تا کنون فتنه ها و حوادث و غائله های مختلفی را پشت سر گذاشتند و با ایمان و بصیرت و بینش صحیحِ سیاسی در مقابل همه آنها با استقامت و صلابت انقلابی و عاشورایی ایستادند و پیروز شدند . فتنه های آیت الله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان و قطب زاده و بنی صدر و مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق و فتنه و باند مَخوف سیدمهدی هاشمی و شیخ معذول و اقسام کودتاها و اقدامات نظام برانداز و غائله های کردستان و تبریز و آمُل و رشت و لاهیجان تنها بخشی از آن ها می باشد .
در فتنه سال هشتاد و هشت(88) که به مثابه جنگ احزاب بود همه شیاطینِ داخلی و خارجی جمع شده بودند تا با تقابل و تضعیف و تخریبِ جایگاهِ ولایت فقیه و مخدوش ساختنِ شخصیتِ عظیم الشأنِ وَلیِّ فقیه زمان حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای ، به انقلابِ اسلامی و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی آسیب جدّی بزنند و یا به گمان باطلشان به نابودی بکشانند ولی با هوشیاری و بصیرتِ ملتِ شریفِ ایران و درایت و هدایت و تدبیر هوشمندانه مقام معظم رهبری ،همه نقشه های شومشان نقش برآب شد و دچار شکست مفتضحانه ای گردیدند و ملت شریف ایران و انقلابیون وفادار به نظام و رهبری پیروز و سربلند شدند . در فتنه سال هشتاد و هشت(88) ، سران و اصحاب فتنه و شخصیت های فتنه جو با تفکر انحطاطی لیبرالی و مانند آن که ولایت فقیه و شخصِ ولیِّ فقیه یعنی امام خامنه ای را مانع اهداف و مطامع شوم و پستِ دُنیَوی خود می دیدند به بهانه تقلُّب در انتخابات ریاست جمهوری ، فتنه بزرگی را رقم زدند و نام ننگین فتنه و فتنه گری را برای خود ثبت کردند و با شیطنتِ تمام وارد عرصه شیطانی شدند و صدمات و لَطَمات و خسارت های جبران ناپذیری به مردم و نظام و انقلاب و اسلام و رهبری وارد کردند و دشمنان انقلاب و دولت های مُعاند و کینه توز(مثل آمریکا و انگلیس) و رقّاصه ها و ارازل و اوباش و مفسدین و مستکبرین و منافقین و رژیم سفّاک و اشغالگر صهیونیستی را شاد کردند . میر حسین موسوی (بنیانگذار جنبش سبزِ نظام برانداز) در ایران و شیخ مهدی کروبی و حامیانِ جدّی آنها در سال هشتاد و هشت(88) فتنه ای بپا کردند که از طرف حضرت آیت الله امام خامنه ای به عنوان خطِّ قرمز معرفی شد و عبور از این خطِّ قرمز به معنای انحراف از اصول و مبانی اصیل انقلاب اسلامی و ارزش های متعالی انقلابی است. مقام معظم رهبری در تاریخ پنجم شهریور 1393 در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت یازدهم در باره مسأله فتنه چنین فرمودند : [ ... مسأله فتنه و فتنه گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است ... ] .
کسانی که دَم از انقلاب و امام خمینی می زنند و در شعار و سخن ، تظاهر و ادّعای پیروی از امام خمینی و چه بسا امام خامنه ای را دارند ولی در عمل با سران فتنه و اصحاب فتنه نشست و برخاست می کنند در واقع دچار انحراف از خطِّ اصیل انقلاب اسلامی و انحراف از مسیر درست و راه روشن و نورانی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران می باشند . در هر عصری فتنه های متناسب با آن ظهور و بروز می کنند لذا بر همه واجب و لازم است که با بصیرت افزایی و دشمن شناسی ، راه را بر فتنه گران و اهل فتنه مسدود نمایند و باید بدانیم که هرگونه کمک و مساعدت بر فتنه و فتنه گران عواقب سختی در دنیا و آخرت دارد . بنده به نوبه خود از نامه سرگشاده و ناصحانه و خیرخواهانه و مُشفقانه حضرت آیت الله محمد یزدی ریاست محترم جامعه مدرسین به آیت الله سید موسی شبیری زنجانی حمایت و تشکر و قدردانی می کنم و امید است که آن مرجع عزیز تذکرات دلسوزانه دلسوزان را مورد توجه و عنایت قرار داده تا خدای ناکرده دشمنان داخلی و خارجی و فتنه گران و سران و اصحاب فتنه نتوانند کوچک ترین بهره برداری از ایشان بنمایند .
وَالسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الهُدَی
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
ششم آبان هزار و سیصد و نود وهفت .
شهر مقدس قم -جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***************************************************************
به نام خدا
سلام بر پیروان راه حق و حقیقت
نامه حضرت آیت الله محمد یزدی به آیت الله سیدموسی زنجانی ، نشان از درایت و هوشمندی آیت الله یزدی است که با نگاه کلان و نگاه به آینده شوم اصحاب و سران فتنه و نیات پلیدی که دارند و با عنایت به نقشه های پلید دشمنان خارجی در تخریب جایگاه ولایت فقیه نامه سرگشاده مرقوم نمودند. نامه سرگشاده آیت الله یزدی که همراه با احترام و اخطار بوده نشان می دهد که اصحاب فتنه نقشه های خطرناکی طراحی کرده اند که ممکن است حتی خود آن مرجع بزرگوار به عمق فتنه ها و نقشه های شومشان التفات و عنایت نداشته باشد . این نامه در واقع به معنای دور کردن شرّ و مفسده های متعدد و خطرناک از حریم حوزه و مرجعیت و شخص این مرجع عزیز است . سران فتنه و عوامل و عناصرشان با شگردهای فریبنده در تلاشند که جهت تحقق برنامه ها و اهداف ننگین شان ، فتنه را به درون حوزه های علمیه مخصوصا حوزه علمیه قم و به سطح مرجعیت بکشانند. برخی موضع گیری ها بر ضد نامه سرگشاده حضرت آیت الله یزدی حاکی از عدم درک درست از ماهیت فتنه و سران و اصحاب فتنه است و برخی مواضع هم ناشی از کینه توزی های سیاسی و حزبی و گروهی و جناحی می باشد . به لطف خداوند متعال و هدایت ها و رهنمود های حکیمانه حضرت آیت الله امام خامنه ای و ارشادات و تذکرات مراجع آگاه و بیدار و هوشیاری طلاب و فضلاء و روحانیت و علماء و ملت ما ، اینبار نیز فتنه گران و سران و اصحاب فتنه سرشان به سنگ خواهد خورد و به نیات شیطانی و پلید خود دست نخواهند یافت و رسوایی دیگری برای آنها رقم خواهد خورد .
هفتم آبان 1397.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
*آثاروبرکات راهپیمایی عظیم اربعین حسینی+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
ایام اربعین حسینی یادآور خاطره جانسوز کربلا و شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) و یاران و اصحاب و خاندانِ حسین بن علی (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و یادآور دوران اسیری اهل بیت و خاندان امام حسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) مخصوصا اسیری حضرت سیّدالساجدین زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) و پیام رسان کربلاء «اُختُ الحسین» حضرت زینب (سَلامُ اللهِ عَلَیها ) دختر حضرت فاطمه (سَلامُ اللهِ عَلَیها ) و علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) است . راهپیمایی عظیم اربعین حسینی که بحمدالله هر سال باشکوه تر از سال های قبل با حضور میلیون ها نفر از دلدادگان و عاشقان و محبان حسینی برگزار می شود یکی از شعائر بسیار بزرگ اسلامی و معنوی و حماسی است که آثار و برکات زیادی برای اسلام و مسلمین به ارمغان آورده و می آورد که برخی از آن ها عبارتند از :
1- وحدت و اتحاد و همدلی
2- اظهار عشق و ارادت به اهل بیت پیغمبر (عَلَیهِِمُ السَّلامُ)
3-عزت و اعتلاء و اقتدار و عظمت مسلمین بخصوص که جمعیت راهپیمایی عظیم اربعین حسینی به حسب گزارش ها از 30 میلیون زایر هم بیشتر است .
4- ایثار و انفاق که به اوج خود می رسد
5-نیکی و احسان و محبت و کمک به دیگران
6-اطعام و پذیرایی گسترده و غیر قابل وصف از زُوّار حسینی
7-انتقال و نشر فرهنگ حسینی و نهضت کربلا
8-احیاء ارزش های دینی و انسانی
9- برخوردارشدن از روح جهاد و مقاومت و شهادت
10-ارتقاء روحی و فکری و نشاط معنوی
11-دشمن شناسی و بصیرت
12-سازش ناپذیری در برابر دشمنان قسم خورده اسلام و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ)
13-آشنایی جهانیان و مردم عالَم با حرکت و قیام حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ)
14-افشاگری نسبت به جنایات مستکبرین و یزیدیانِ زمان(آمریکای جنایتکار-اسرائیل غاصب-آل سعود خون آشام- داعش و تکفیری های بی رحم و منحرف ... )
15-زیارت خالصانه حرم حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) و سائر اماکن مقدسه
16-راهپیمایی اربعین حسینی تجلّی عظمت نهضت حضرت سیدالشهدا (عَلَیهِِ السَّلامُ) است که سیل خروشانی را بر ضد ظلم و ستم و جنایت و بی عدالتی و ... بوجود می آورد .
17-راهپیمایی اربعین حسینی بیانگر اعلام آمادگی همه جانبه جهت خدمت به دین و احیاء ارزش های دینی و الهی و فداکاری با جان و مال و بیان و قلم و هنر برای ارزش هایی است که حسین بن علی (عَلَیهِِما السَّلامُ) و یاران و اصحاب باوفایش برای آن ها به شهادت رسیدند .
18- راهپیمایی اربعین حسینی بیانگر آن است که مسمانان جهان باید به هویت اصیل اسلامی و دینی خود بازگردند
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت اول
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا (1) قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا (2) مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا (3) وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا (4) مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا (5) فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا (6) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا (7) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا (8)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حمد مخصوص خدایى است که این کتاب (آسمانى) را بر بنده(برگزیده)اش نازل کرد، و هیچ گونه کژى و کجی و انحرافی در آن قرار نداد. (1)در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهاى (آسمانى) دیگراست . تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند . و مؤمنانى را که کارهاى شایسته انجام می دهند، بشارت دهد که پاداش نیکویى براى آنهاست. (2)(همان بهشت بَرین و بالا) که جاودانه در آن خواهند ماند. (3)و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندى (براى خود)انتخاب کرده است»، انذار کند. (4)نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان . سخن بزرگى از دهانشان خارج می شود . آنها فقط دروغ می گویند. (5)گویى می خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند . (6)ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها رابیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند. (7)(ولى) این زَرق و برقها پایدار نیست، و ما (سرانجام) قِشر روى زمین را خاک بى گیاهى قرار می دهیم. (8)
* اَلسُّورَةُ تَتَضَمَّنُ الدَّعوَةَ إِلَى الأِعتِقادِ الحَقِّ وَ العَمَلِ الصّالِحِ بِالأِنذارِ وَ التَّبشیرِ کَما یُلَوِّحُ إِلَیهِ مَا افتُتِحَت بِهِ مِنَ الآیَتَینِ وَ مَا اختُتِمَت بِهِ مِن قَولِه ِ تَعالى: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً». سوره کهف با انذار(تهدید) و تبشیر(بشارت) ، به اعتقاد و باور و عقیده حق و عمل صالح دعوت مى کند به گونه ای که محتوای دو آیه اول از این سوره به این مطلب مذکور (اعتقاد و باور و عقیده حق و عمل صالح) ،اشاره می کند و همچنین آخرین آیه از این سوره (آیه 110) که مى فرماید «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» به مطلبی که ذکر شده اشاره دارد .
* وَ فیها مَعَ ذلِکَ عِنایَةُُ بالِغَةُُ بِنَفیِ الوَلَدِ کَما یَدُلُّ عَلى ذلِکَ تَخصیصُ إِنذار ِ القائِلینَ بِالوَلَدِ بِالذِّکرِ ثانِیاََ بَعدَ ذِکرِ مُطلَقِ الأِنذارِ أَوَّلاََ أَعنی وُقُوعَ قَولِهِ: «وَیُنذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا» بَعدَ قَولِهِ: «لِّیُنذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِن لَّدُنْهُ». و در این سوره مسأله نفى فرزند داشتن خدا مورد عنایت و توجه زیادى واقع شده است به گونه ای که نخست همه مردم و بدکاران را به طور مطلق و به نحو عموم انذار می کند و بعد دوباره تهدید و انذار را به کسانى اختصاص مى دهد که براى خدا فرزند قائل شده اند، یعنى بعد از آنکه در آیه دوم به نحو عام مى فرماید: «لِّیُنذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِن لَّدُنْهُ» مجدّدا در آیه سوم به نحو خاص مى فرماید: «وَیُنذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا».و به عبارت دیگر خداوند با انذارِ عام و خاص در آیات دوم و سوم از سوره کهف ، نفی فرزند داشتن خدا را مورد توجه و عنایت قرار داده است .
* فَوَجهُ الکَلامِ فیها إِلَى الوَثَنِیّینَ القائِلینَ بِبُنُوَّةِ المَلائِکَةِ وَ الجِنَّ و َ المُصلِحینَ مِنَ البَشَرِ وَ النَّصارَى القائِلینَ بِبُنُوَّةِ المَسیحَ (عَلَیهِِ السَّلامُ) وَ لَعَلَّ الیَهُودَ یُشارِکُونَهُم فِیهِ حَیثُ یَذکُرُ القُرآنُ عَنهُم أَنَّهُم قالُوا: عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30) .
پس در این آیه شریفه روى سخن با دوگانه پرستان و بت پرستان است که قائل به فرزندى ملائکه و جن و مُصلحین بشر براى خدا هستند، و همچنین خطاب به نَصارى (مسیحیان) است که قائل به فرزندى مسیح (عَلَیهِِ السَّلامُ) براى اویند و بعید نیست که یهود هم در مسئله اِتِّخاذِ وَلَد و فرزند برای خدا با آنها ( بت پرستان و نَصاری) شریک و هم عقیده باشند چون خود قرآن از یهود نقل کرده که آنها گفته اند : عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ . عزیر پسر خدا است .(سوره توبه آیه 30)
* وَ غَیرُ بَعیدِِ أَن یُقالَ إِنَّ الغَرَضَ مِن نُزُولِ السُّورَةِ ذِکرُ القِصَصِ الثَّلاثِ العَجیبَةِ الَّتی لَم تُذکَر فِی القُرآنِ الکَریمِ إِلّا فِی هذِهِ السُّورَةِ وَ هِیَ قِصَّةُ أَصحابِ الکَهفِ وَ قِصَّةُ مُوسى وَ فَتاهُ فِی مَسیرِهِما إِلَى مَجمَعِ البَحرَینِ وَ قِصَّةُ ذِی القَرنَینِ ثُمَّ استُفیدَ مِنها ما استُفرِغَ فِی السُّورَةِ مِنَ الکَلامِ فِی نَفیِ الشَّریکِ وَ الحَثِّ عَلَى تَقوَى اللهِ سُبحانَهُ.
وَ السُّورَةُ مَکِّیَّةُُ عَلى ما یُستَفادُ مِن سِیاقِ آیاتِها وَ قَدِ استُثنِیَ مِنها قَولُهُ: «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ . «اَلآیَةَ» وَ سَیَجیءُ ما فِیهِ مِنَ الکَلامِ.
و بعید نیست گفته شود که غرض و هدف از نزول این سوره بیان و ذکر سه داستان شگفت انگیز می باشد که در قرآن کریم جز در این سوره ذکر نشده است و آن ها عبارتند از 1- قصّه و ماجرای اصحاب کَهف 2- داستان موسى و آن جوانى که در مسیرشان به سمتِ مَجمَعُ البَحرَین همراهش بود(تا حضرت موسی ع در آنجا براساس نشانه هایی که از طرف خدا داشت به حضرت خضر برسد و به شاگردیش نائل آید و از محضرش بهره مند گردد) 3- حکایت و ماجرای ذِى القَرنین . و سپس از این سه داستان استفاده می شود که نهایت چیزی که کوشش شده در این سوره عبارت است از اثبات و بیان نفى شرک و شریک برای خدا و تشویق بر تقوى و ترس از خداوند است.
و این سوره به طورى که از سیاق آیاتش استفاده مى شود از سوره های مکّی محسوب می گردد اما آیه 28 سوره کهف یعنی آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ...» طبق نظر برخی از مفسرین از مکّی بودن استثناء شده است و جزء آیات مکّی نمی باشد و به زودى در باره این آیه بحث خواهیم کرد. («اَلآیَةَ» یعنی ادامه آیه را دنبال کنید)
* قَولُهُ تَعالى: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا (1) قَیِّمًا.
اَلعَِوَجُ بِفَتحِ العَینِ وَ کَسرِها : اَلأِنحِرافُ ، قالَ فِی المَجمَعِ : اَلعَوَجُ بِالفَتحِ فِیما یُرى کَالقَناةِ وَ الخَشَبَةِ وَ بِالکَسرِ فِیما لا یُرى شَخصاََ قائِماََ کَالدّینِ وَ الکَلامِ. اِنتَهى.
کلمه «اَلعَِوَجُ» - به فتح عین و به کسر آن - به معناى انحراف است. مرحوم طبرسی صاحب کتابِ مجمع البیان مى گوید : اَلعَوَجُ - به فتح عین - در مورد کجى و انحرافی است که محسوس و قابل مشاهده می باشند مانند کجی و انحراف نیزه و چوب و کلمه «اَلعِوَجُ» -به کسر عین- در مورد کجی و انحرافی است که نادیدنى است . ( انحراف در چیزی که به صورت یک شئ و یک شخص قائم و استوار دیده نمی شود در حالی که در واقع باید به صورت یک شئِ قائم و استوار دیده شود) .مانند انحراف و کجی در دین و اعتقادات و انحراف در کلام و سخن . ( دین و کلام باید از نظر عقل و منطق و قواعد ... قائم و استوار باشند و اگر چنین نباشند دچار کجی و انحراف هستند و اینگونه انحراف ها با چشم بصیرت و دقت های عقلی و فکری و ... قابل درک است ) . (اِنتَهى : یعنی اِنتَهی کَلامُهُ یعنی پایان یافت کلام و سخنِ صاحب مجمع البیان در باره معنای کلمه«اَلعَِوَج» )
* وَ لَعَلَّ المُرادُ بِما یُرى وَ ما لا یُرى ما یَسهُلُ رُؤیَتُهُ وَ ما یُشکِلُ کَما ذَکَرَهُ الرّاغِبُ فِی المُفرَداتِ بِقَولِهِ: اَلعَوَجُ - بِالفَتحِ - یُقالُ فیما یُدرَکُ بِالبَصَرِ سَهلاََ کَالخَشَبِ المُنتَصَبِ وَ نَحوِهِ . وَ العِوَجُ - بِالکَسرِ - یُقالُ فیما یُدرَکُ بِالفِکرِ وَ البَصیرَةِ کَما یَکُونُ فِی أَرضِِ بَسیط ِِ یُعرَفُ تَفاوُتُهُ بِالبَصیرَةِ وَ کَالدّینِ وَ المَعاشِ . اِنتَهى.
فَلا یَرِدُ عَلَیهِ ما فِی قَولِهِ تَعالى: « لاتَری فیها عِوَجاً - بِکَسرِ العَینِ -وَ لا أَمْتاً »: طه: 107 فَافهَمْ.
و شاید منظور ازانحرافِ مرئى و دیدنی آن است که انحرافش به سهولت و آسانی دیده مى شود و مقصود از انحرافِ نامرئى و نادیدنی آن است که کجی و انحرافش به آسانى مشاهده نمی شود کما اینکه راغب اصفهانی در مفرداتش چنین گفته است: (اَلعَوَجُ ) -به فتحِ عین- کجى ها و انحراف هایی را گویند که با چشمِ سَر به آسانى دیده مى شوند، مانند کجى چوبى که در زمین نصب شده باشد ولى (اَلعِوَجُ ) -به کسرِ عین- به کجى هائى گفته می شود که با تفکر و دقت نظر و با بصیرت و بینش تشخیص داده مى شوند، مانند انحراف و اِنحِنایى که در زمین هموار و مسطح است که تفاوت و کمی و زیادی و پستی و بلندی و کجی و انحرافش را متخصصین و کارشناسان با کارشناسی دقیق مى توانند بفهمند و تشخیص دهند، و نیز مانند انحراف در دین و زندگى ( کجی و انحراف در دین و زندگی را نیز متخصصین و کارشناسان با کارشناسی دقیق مى توانند بفهمند. برخی ها یک عمر از نظر دین و زندگی در کجراهه و کجی و انحراف بسر می برند و عقیده و روش زندگی خویش را درست می پندارند و حتی ممکن است به حسب ظاهر مقبول دیگران باشند ولی با دقت نظر می توان دریافت که از نظر عقیده و دین و روش زندگی در خطا و انحرافند!!! )
پس طبق معنایی که راغب اصفهانی در باره کلمه (اَلعِوَجُ) بیان نموده است دیگر اشکال و ایرادی به آیه شریفه « لاتَری فیها عِوَجاً - بِکَسرِ العَینِ -وَ لا أَمْتاً » وارد نمى شود - دقت بفرمائید. (در این آیه شریفه ممکن است اشکال و ایراد شود که (عِوَجاً) و (أَمْتاً) به یک معنا است و با وجود کلمه (عِوَجاً) نیازی به کلمه (أَمْتاً) نیست ؟ در پاسخ گفته می شود که با توجه به معنایی که راغب اصفهانی درباره کلمه «عِوَج» گفته است می توان دریافت که مراد از (عِوَجاً) کجی و انحرافی است که با دقت نظر فهمیده می شود (انحراف و کجی غیر ظاهری) و مراد از ( أَمْتاً) ناهمواری و پستی و بلندی و کجی و انحراف ظاهری است . پس این دو کلمه به یک معنا نیستند بلکه هر یک به یک مرتبه ای از انحراف و کجی اشاره دارد .
* وَ قَد افتَتَحَ «تَعالى» اَلکَلامَ فِی السُّورَةِ بِالثَّناءِ عَلى نَفسِهِ بِما نَزَّلَ عَلى عَبدِهِ قُرآناََ لا اِنحِرافَ فِیهِ عَنِ الحَقِّ بِوَجهِِ وَ هُوَ قَیِّمُُ عَلى مَصالِحِ عِبادِه ِ فِی حَیاتِهِمُ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ فَلَهُ کُلُّ الحَمدِ فِیما یَتَرَتَّبُ عَلى نُزُولِهِ مِنَ الخَیراتِ وَ البَرَکاتِ مِن یَومِِ نَزَلَ إلى یَومِ القِیامَةِ فَلا یَنبَغی أَن یَرتابَ الباحِثُ النّاقِدُ أَنَّ ما فِی المُجتَمَعِ البَشَری مِنَ الصَّلاحِ وَ السَّدادِ مِن بَرَکاتِ ما بَثَّهُ الأَنبِیاءُ الکِرامُ مِنَ الدَّعوَةِ إِلَى القَولِ الحَقِّ وَ الخُلقِ الحَسَنِ وَ العَمَلِ الصّالِحِ وَ أَنَّ ما یَمتازُ بِهِ عَصرُ القُرآنِ فِی قُرُونِهِ الأَربَعَةِ عَشَرَ عَمّا تَقَدَّمَهُ مِنَ الأَعصارِ : مِن رَقِیِّ المُجتَمَعِ البَشَری وَ تَقَدُّمِهِ فِی عِلمِِ نافِعِِ أو عَمَلِِ صالِحِِ ، لِلقُرآنِ فِیهِ أَثَرُهُ الخاصُّ وَ لِلدَّعوَةِ النَّبَوِیَّةِ فِیهِ أَیادیهَا الجَمیلَةِ (اَلجَلیلَةِ) فَلِلّهِ فِی ذلِکَ الحَمدُ کُلُّهُ. وَ مِن هُنا یَظهَرُ أَنَّ قَولَ بَعضِهِم فِی تَفسیرِ الآیَةِ : یَعنِی : قُولُوا : اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ ... «إلَخ» لَیسَ عَلى ما یَنبَغِی.
خداوند مُتعال در این سوره کلامش را با ثناء و ستایش و سپاسِ خود افتتاح و آغاز فرموده است و بدین گونه خود را ستوده که: قرآنى بر بنده اش نازل کرده که هیچ انحرافى از حق در آن نیست و آن کتاب ، قَیِّم و بپادارنده مصالحِ بندگانش در زندگى دنیا و آخرت است (و از عهده این کار به خوبى برمى آید) ، همه حمدها در رابطه با خیرات و برکاتی که از نزول قرآن از روز نزول تا روز قیامت ناشی می شود و بر آن مترتب می گردد برای خداوند است . پس سزاوار نیست که هیچ پژوهشگر و اهل بحث و اهل تحقیقی تردید کند در اینکه: آنچه از صلاح و سَداد و درستی که در جوامع بشرى به چشم مى خورد مانند دعوت به قول حق (عقیده و گفتار درست) و خُلق نیکو و عمل صالح و غیره همه از برکات انبیاى کِرام است که در بین مردم منتشر کرده اند و تخمى است که آنان با دعوت خود به سوى حق و حُسن خُلق و عمل صالح افشانده اند، و اینکه قرآن کریم در چهارده قرنى که از نزولش مى گذرد یعنی (در عصر قرآن) ، امتیازش این است که تمدنى به بشر داده و ارتقاء و پیشرفتی بخشیده و علم نافع و عمل صالحى در بشر به وجود آورده است که مخصوص خود آن است و این کتاب آسمانی در عصر قرآن در طول چهارده قرن از نزولش ، اثرِ خاصّ و نقشِ ویژه ای در این امور داشته است و نیز برای دعوت نَبَوى در این امور یادشده در قالب قرآن کریم ، مِنّت های جمیل و بزرگی بر بشریت و انسان ها تا روز قیامت است، پس همه حمدها در رابطه با خیرات و برکاتی که از نزول قرآن از روز نزول تا روز قیامت ناشی می شود ، براى خدا است. و با این بیان روشن مى شود اینکه بعضى از مفسرین در تفسیرِ این آیه(آیه 1) می گویند که مراد از آیه این است که این جمله را بگویید : (اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ ... ) این گفته و قولشان ، صحیح و شایسته نمی باشد..... ادامه دارد....
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************************
*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی+کلیک کنید
به نام خدا
* مسجدامام زین العابدین ع درمنطقه چهارراه سجادیه قم+دکتر رفیعی+خاطره
.... سال های دور ، زمانی که در «چهارمردان قم -خیابان انقلاب» در منطقه چهارراه سجادیه «ع» (مسیر گلزار شهدای قم) ساکن بودیم در مسجد امام زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) ایشون (دکتر رفیعی) رو از نزدیک می دیدیم و اساسا نخستین پایگاه موفقیت ایشان از جهت منبر و بعد ورود در صدا و سیمای قم و سپس در سطح کشوری ، از همین مسجد بوده و خود ایشون هم واقف به این قضیه هستند و نه تنها ایشان بلکه شخصیت های بزرگواری که خیلی هاشون در صدا و سیما حضور پیدا می کنند مثل حجت الاسلام استاد حسین گنجی و حجت الاسلام سید محمد صادق میرشفعی و حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد و حجت الاسلام شیخ علی نظری منفرد و حجت الاسلام سید حسین حسینی طباطبایی قمی و «حجت الاسلام حسن عرفان استاد رشته معانی و بدیع و ... » و ... پایگاه شون همین مسجد یعنی مسجد امام زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) بوده و واقعا این مسجد یک مسجد محبوب و دوست داشتنی و پر خیر و برکت و فعال در عرصه های فرهنگی و انقلابی بوده و هست . .. این مسجد از نظر فعالیت های انقلابی هم قابل تحسین است و «جبهه پیروان خط امام و رهبری و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم» نیز در این مسجد فعالیت های ارزنده ای داشته و دارند و از شخصیت های بارز سیاسی و مسؤلان در سطح کشوری در این مسجد دعوت می کنند .... سخنوران بسیار خوبی از جمله افراد و شخصیت های نامبرده شده در این مسجد به حَسَب مناسبت های مختلف مذهبی و انقلابی ، سخنرانی داشته و دارند ... چهارراه سجادیه در «چهارمردان» قم برای بنده بسیار خاطره انگیز بوده و هست و این منطقه (چهارراه سجادیه قم) معطر به یاد و نام مرحوم آیت الله سید رضا بهاءالدینی است زیرا که بیت و حسینیه این عالم ربانی در این منطقه قرار داشته و دارد (یعنی در منطقه چهارراه سجادیه - تکیه زینبیه- نزدیک مسجد سفید آب) .... و بنده بارها و بارها دیوار حسینیه و بیت شریف شون رو می بوسیدم و تبرک می کردم ... و ضمنا باید عرض کنم که شاگردان و مریدان خوب و شایسته آیت الله بهاء الدینی در مسجد امام زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) از جهت ایراد سخن و منبر ، نور افشانی داشته و دارند و دکتر رفیعی یکی از آن بزرگواران می باشد ... چند باری هم در باره برخی امور با آقای دکتر رفیعی تماس تلفنی داشتم ... خداوند همه مبلِّغین و مُروِّجینِ تعالیم قرآن و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) را در هر جا که هستند در کَنَف حمایتِ خود حفظ فرماید ... خاطرات خوب و شیرینی از منطقه چهاراه سجادیه قم و مسجد امام زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) دارم ... یاد آن ایام یخیر ...( از سال هفتاد و هفت تا سال هشتاد و شش در حدود نُه سال در منطقه چهار راه سجادیه - تکیه زینبیه ، ساکن بودیم )
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
بیست و ششم تیر 1397 .
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
**********************************************
** مسجدامام زین العابدین ع درمنطقه چهارراه سجادیه قم+دکتر رفیعی+خاطرات+پایگاه اندیشوران حوزه+کلیک
** کارشناسان - رادیو معارف ( http://radiomaaref.ir/Channelexpert/ )
** کارشناسان - رادیو معارف ( http://radiomaaref.ir/Channelexpert/ )
***نسیم معرفت***
به نام خدا
تأثیر شعر و ادب فارسی در فرهنگ و اخلاق مردم
نام ایران و ایران زمین پیوسته با شعر و ادب و فرهنگ همراه و همزاد بوده و هست و خواهد بود و در طول تاریخ و اَدوار دیرین و کُهَنِ ایران ، مردم این مرز و بوم هماره با شعر و ادب همدم بودند و مرد و زن و کوچک و بزرگ و بُرنا و پیر و عالم و عامی و دانا و جاهل ، جان و دل خود را با شعر و ادب پارسی ، صفا و جلا می بخشیدند و شعر در واقع در متن زندگی مردم بوده است ... و در اَعصار گذشته در میان عرب ها معمول بوده که قبائل و طوایفِ عرب در جنگ ها جهت ترغیب و تقویت لشکر و نیز برای تحقیر و تضعیف لشکرِ خصم ، از اشعار ، استفاده می کردند... . ایران ، سرزمین خیزشِ شُعَراء نامدار و بزرگ است و از میان مِلَلِ مختلفِ جهان ، کمتر ملتی را می توان یافت که دارای چنین خصوصیتی باشد ... شاعرانی چون فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی و عطار نیشابوری و خواجه عبدالله انصاری و شهریار تبریزی و محتشم کاشانی ... در بلندای قلّه شعر و شاعری قرار دارند که در سرودن اشعار ، گوی سبقت را از دیگران ربوده اند ... آنها با بهره گیری از قرآن کریم و سخنان معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) ، عالی ترین و لطیف ترین معانی و مضامین ارزشمند و آموزنده را در قالب های گونه گون شعری به جامعه بشری ارزانی داشته اند . شاعران گرانقدر ما در ارتقاء فرهنگ و اخلاق مردم نقش بسزایی داشته و دارند . آنان با سرودن شعرهای گوناگون در بخش ها و موضوعات مختلف به مردم ، رشد فکری و فرهنگی و تربیتی و معنوی بخشیدند . اشعارِ شُعَراءِ متعهد و ربّانی ، به مردم و جامعه ، امید و نشاط و طراوت و لطافت و تحرُّک و عشق می بخشد و درس زندگی و پند و تجربه و اندیشه و حُرِّیت و آزادگی و فرهنگ می آموزد و ظرفیت وجودی و روحی مردم و جامعه و افراد را در ابعاد مختلف بالا می برد و استعداد ها را شکوفا می سازد... اشعار حماسی شُعراءِ متعهد و انقلابی در نهضت عظیم انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در برابر رژیم پلید شاهنشاهی پهلوی ، بسیار سازنده و اثرگذار بوده است.... محصول فکری و تجربیاتِ زندگی و نگاه و تفکر و بینش شاعر به جامعه و جهان و آفرینش و آفریدگار در قالبِ اشعارِ شاعر ظهور کرده است . شعر از جهت تأثیرگذاری در جامعه و در بین مردم ، نقش بسیار مهمی ایفاء می کند تا جایی که پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : «اِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکْمَهً، وَ اِنَّ مِنَ الْبَیَانِ لَسِحْراََ . یعنی برخی از شعر ها ، حکمت است و مضمون بلند و حکیمانه دارد و بعضی از بیان ها در اثرگذاری در نُفوس دیگران بسان سحر است ( اَلغدیر جلد 2 ص 9 ) و اقبال لاهوری پاکستانی نیز در اهمیت شعر و شاعری چنین می گوید :
شعر را گر حکمت و روشنگری است
شاعری هم وارث پیغمبری است
شعری از سعدی عَلیهِ الرّحمه در باب تربیت :
هر که در خُردِیَش ادب نکنند
در بزرگی فَلاح از او بر خاست
چوبتر را چنان که خواهی پیچ
نشودخشک،جز به آتش،راست
(گلستان سعدی باب هفتم در تأثیر تریت، حکایت سوم)
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*****************************************************
# حکیم ابولقاسم فردوسی
# سعدی شیرازی
# حافظ شیرازی
# مولوی
# حکیم سنایی
# عطار نیشابوری
# بیدل شیرازی
# باباطاهر
# شهریار تبریزی
# محتشم کاشانی
# اقبال لاهوری پاکستانی
# حزین لاهیجی
# حکیم فیاض لاهیجی
# صائب تبریزی( مرحوم میرزا محمد علی تبریزی)
# وصال شیرازی
# علامه طباطبایی
# حسان
به نام خدا
** آیاورودسپاه به مسائل اقتصادی وسیاسی برخلاف نظرامام خمینی نیست؟
سؤال : سلام علیکم . آیا ورود سپاه به مسائل اقتصادی و سیاسی برخلاف نظر حضرت امام خمینی نیست ؟
پاسخ :
علیکم السلام . به محضر شریف تون عارِضم که حضرت امام خمینی«ر.ه» هرگز نظامیان (ارتش و سپاه و بسیج و...) را از فعالیت ها و خدمات اقتصادی و به تعبیر صحیح تر از « فعالیت های عمرانی» که منافع آن به ملت و کشور و نظام اسلامی عائد شود ، نهی و منع نفرموده است . آری اگر نظامیان(ارتش و سپاه و...) در فعالیت های اقتصادی ، منحصرا برای منافع مالی و اقتصادی و ثروت اندوزی خود کار کنند و خدمتی از این طریق به ملت و کشور نداشته باشند در این صورت ، فعالیت ها و کارهای اقتصادی آنها برخلاف منویات و نظرات امام خواهد بود . ارتش و سپاه پاسداران از زمان حضرت امام تا کنون فعالیت های اقتصادی و ثروت اندوزی که منحصرا برای خود آنها باشد نداشته و ندارند و نمی توانند داشته باشند. قرار گاه سازندگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مورد حمایت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای است و از جانب دشمنان انقلاب و اسلام مورد هجمه و تخریب قرار داشته و دارد و مورد توجه زیاد در داخل و خارج است و فعالیت های چشمگیری در عرصه های مختلف به نفع کشور و مردم و نظام داشته و دارد ، هیچ یک از کارها و اقداماتشان برخلاف اصول و ضوابط نبوده و نیست و نخواهد بود . . سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واقع ، نهادی نظامی ، فرهنگی ، عُمرانی می باشد که در شرح وظایف خود ذاتا هیچ گونه نقش اقتصادی که منحصرا برای خودش باشد ندارد و در اساسنامه تشکیل سپاه پاسداران در «ماده 10 - چنین آمده است : [ ... مشارکت در عملیات امدادی به هنگام بروز بلایا و حوادث و انجام خدمات امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی به درخواست دولت و با رعایت کامل موازین عدل اسلامی در زمان صلح در حدی که به تشخیص شورای عالی سپاه، آمادگی رزمی لازم را برای انجام مأموریتهایخود از دست ندهد. ] در واقع اقدامات عمرانی و سازندگی و امدادی و آموزشی و ... در راستای وظایف سازمانی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی جهت خدمت به انقلاب و کشور و مردم انجام می پذیرد نه اینکه اقدامات انتفاعی برای این نهاد مقدس باشد . روی این جهت چنین اقداماتی را نمی توا ن عنوان فعالیت اقتصادی برای سپاه تلقی کرد .بعلاوه طبق اصل 147 قانون اساسی ، نظامیان ، مُجاز به ورود در عرصه های عمرانی و اقتصادی برای خدمت کردن به ملت و نظام و کشور هستند. در اصل صدو چهل و هفت قانون اساسی چنین آمده است : [ دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی، و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند در حدی که به آمادگی رزمی آسیبی وارد نیاید.] عنوان ارتش در این اصل مذکور به معنای این نیست که اقدامات مورد اشاره در این اصل فقط برای ارتش باشد و شامل سپاه و بسیج نشود .پس توجه داشته باشید که دست خیانتی در کار است که سخنان امام خمینی را تحریف کنند و نظامیان و سپاه و ارتش و بسیج را تخریب نمایند .
و اما راجع به ورود سپاه در عرصه های سیاسی باید عرض کنم که اگر ماهیت تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بدانیم هرگز نمی توانیم بگوییم که سپاه در سیاست دخالت نکند و هرگز نمی توانیم به امام راحل نسبت بدهیم که امام ، سپاه را از ورود به سیاست منع کرده باشد!! اصلا این تناقض آشکار است !!! مگر می شود نهادی که ماهیتش بر سیاست حسینی و انقلابی و تقابل ایدؤلوژیکی و اعتقادی صددرصدی با استکبار جهانی و دشمنان انقلاب است ، آن را از ورود در سیاست منع کنیم ؟!!ً آری حضرت امام خمینی ، نظامیان اعمّ از ارتش و سپاه و بسیج و ... را از بازی های سیاسی و ورود در احزاب و گروه های سیاسی منع فرموده است اما این چه ربطی دارد به اینکه سپاه وارد سیاست نشود!! دشمنان داخلی و خارجی چنین القاءات شیطانی و تخریبی را در بین مردم رواج داده و می دهد تا راه برای نفوذ اجانب و استکبار باز شود ... زهی خیال باطل ... سپاه براساس ماهیت تشکیلاتی خود باید در سیاست ورود کند و این ، عینِ منویات امام عزیز است و به فرمایش مرحوم آیت الله شهید مدرس سیاست عین دیانت ماست... و حضرت امام خمینی پیوسته مردم را به هوشیاری و حضور در صحنه و مراقبت نسبت به هجمه دشمنان سفارش می کرد و از سیاستی که منشعب از اسلام و قرآن و ایمان است حمایت می نمود و با عبارات گوناگون مردم را به سیاست دعوت می کرد. : [ و اللَّه اسلام تمامش سیاست است».(صحیفه امام ج1 ص 270)- « اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد».(صحیفه امام ج6 ص467) -« مسئله دخالت در سیاست در رأس تعلیمات انبیاست».(صحیفه امام ج15 ص 213) ]
اگر سپاه در سیاست ورود نکند( البته سیاستی که منطبق بر اسلام و انقلاب و عاشوراء باشدنه سیاسی کاری و سیاسی بازی و دَغَل کاری و شیطنت) در این صورت باید جای سؤال و اشکال باشد که این رویه یعنی عدم ورود سپاه به سیاست ، برخلاف راه و مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است . امام راحل از ورود نظامیان (ارتش و سپاه و...) در بازی های سیاسی و شرکت آنها در داخل احزاب و گروه های سیاسی منع می فرمود نه از سیاستی که سرچشمه در اسلام و قرآن و عاشوراء دارد و گرنه نمی فرمود که : و اللَّه اسلام تمامش سیاست است».(صحیفه امام ج1 ص 270) . امام خمینی در باره نظامیان(اعم از ارتش و سپاه و ...) چنین فرمود : [« قواى مسلح از هر قشرى که هستند، در حالى که باید داراى دید سیاسى باشند و هرگز کورکورانه عمل نکنند، نباید در امورى که سیاست بازان در آن دخالت دارند داخل شوند»..( صحیفه امام ج14 ص 71) ]
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
17 تیر 1397 ه.ش
***نسیم معرفت***
به نام خدا
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
گلستان سعدی با تصحیح حسین اُستاد ولیّ باب اول در سیرت پادشاهان حکایت 10 .
سؤال : آیا بنی آدم اعضای یکدیگرند درست است یا بنی آدم اعضای یک پیکرند؟!!
پاسخ :
بنی آدم اعضای یکدیگرند
در تمام نسخه های گلستان سعدی مگر دو یا سه مورد عبارت ( بنی آدم اعضای یکدیگرند) آمده است . این مِصرَع از شعر سعدی (علیه الرحمه) دو بخش دارد : بنی آدم + اعضای یکدیگرند یا اعضای یک پیکرند . کلمه بنی آدم به معنای فرزندان آدم می باشد . این کلمه که « کُل» است بیانگر پیکره جامعه انسانی است که هزاران و میلیاردها عضو و اعضاء دارد. پس همه انسان ها در زیر مجموعه و عنوان « بنی آدم » جمع هستند و گوهر و حقیقت بنی آدم همان انسانیت و شرافت و نوع دوستی است که نقطه وحدت همه انسان ها و بشریت است ( تو کز محنت دیگران بی غمی - نشاید که نامت نهند آدمی ) . اعضای یکدیگرند یعنی کمک کار و غمخوار یکدیگرند و معنای کنایی مراد است نه اینکه مراد اعضای ظاهری انسان مراد باشد که ظاهرا مرحوم استاد سعید نفیسی دچار این اشتباه شده و گفته است اگر « بنی آدم اعضای یکدیگرند» بخوانیم معنای مُضحکی دارد که مثلا من سر شما باشم و شما دست من پس باید بخوانیم « بنی آدم اعضای یک پیکرند» !!! اعضای یکدیگرند یعنی یار و یاور و غمخوار همند و در عُرف هم گفته می شود فلانی دست شما است . فلانی پای شما است . یعنی کمک کار و یار و یاور شما است . اعضاء باید یکدیگر را مُعاضَدَت و حمایت کنند و در غم ها و شادی ها شریک هم باشند همانگونه که اعضای یک خانواده مهربان و صمیمی ، چنین هستند . همه بشریت عضو یک خانواده به نام بنی آدم اند . اعضاء یکدیگر بودن یعنی تأثیر و تأثُّرِ مُثبت نسبت به هم داشتن . به نظر بنده با وجود کلمه « بنی آدم» که دالّ بر پیکره جامعه انسانی است دیگر نیازی نیست که بگوییم : بنی آدم اعضای یک پیکرند . چون یک پیکربودن در خود کلمه «بنی آدم» که به منزله «کُل» است وجود دارد . با توجه به مطالب ذکر شده نظر بنده این است که : بنی آدم اعضای یکدیگرند ، صحیح تر و یا مُتعیّنا همین باید صحیح باشد . اما اگر گفته شود : بنی آدم اعضای یک پیکرند ، در این صورت این عبارت آن پیام و معنای « اعضای یکدیگرند» را به طور صریح و واضح نمی رساند مگر اینکه بیت بعدی یعنی چو عضوی به درد آورد روزگار ... به آن ضمیمه شود که آن را توضیح دهد ولی اگر بگوییم : بنی آدم اعضای یکدیگرند ، معنای مُعاضَدَت و تعاوُن و کمک کار و غمخوار هم بودن را که معنای کنایی است بطور صریح و روشن می رساند و بیت بعدی هم توضیح بیشتر در این باره است .همانگونه که بدن آدمی دارای اعضاء مختلف بیرونی و درونی است که هریک نسبت به دیگری تأثیر و تأثُّر دارند و اگر در یکی دردی پدیدار گردد دیگر اعضاء بی قرار شوند ، پیکره جامعه انسانی نیز باید اعضایش چنین باشند که چو عضوی بدرد آورد روزگار - دگر اعضا را نماند قرار . پس بنی آدم اعضاء یکدیگرند و باید در ضرّاء و سَرّاء و سرد و گرم روزگار شریک و غمخوار هم باشند.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
... هدف اصلی از انقلاب اسلامی، ریشه کن کردن موانع اصلی بر سر راه دین و قرآن و تعالیم مترقی مکتب اهل بیت علیهم السلام بوده است. رژیم های طاغوتی و طغیانگر و مُفسد در طول تاریخ بشریت مانع رشد و هدایت و سعادت و کمال جوامع بشری بوده و از طریق مثلث شوم زور و زر و تزویر بر مردم حکمرانی می کردند نتیجه حاکمیت و تسلط جائرانه و شیطانی و نابحق آنها، ضلالت و گمراهی و ظلم و ستم و جهل و نادانی و قتل و غارت و فساد و فحشا و جنایت و سَفّاکی و خونریزی و بی عدالتی و تبعیض و عقب ماندگی و انحطاط و ذلت و خواری و شرک و خرافه پرستی... در بین مردم بوده است. انبیاء الهی و پیشوایان هدایتگر با سلاح ایمان و علم و توکل در برابر طاغوت ها و ستمگران ایستادگی کردند و برای هدایت انسان ها و نجات آنها از زنجیر ظلم و اسارت و حقارت و جهل و نادانی و نفیِ شرک و فساد و طغیانگری و ترویج توحید و عدالت و پاکی و طهارت و... متحمّل رنج ها و سختی های فراوان و طاقت فرسا شدند و قرآن کریم بخشی از تلاش ها و مجاهدت ها و مبارزات انبیاء الهی همانند حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام و نیز پیامبر اسلام ص را در سوره های مختلف بیان کرده است. جضرت امام خمینی( رحمة الله علیه) با تاسی از مکتب انبیاء و اهل بیت علیهم السلام و بهره مندی از تعالیم نورانی قرآن کریم و اقتدا به سیره سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، قیام و نهضت بزرگ اسلامی خود را در سال 1342رقم زد که ثمره شیرین آن یعنی نظام جمهوری اسلامی، در سال 1357محقق شد.انقلاب اسلامی ایران حسینیّ الحدوث و حسینیِ البقاء می باشد چنانکه اسلام عزیزمحمدیّ الحدوث و حسینیّ البقاء است. امام با تز و تئوری مترقی ولایت فقیه که پشتوانه عقلی و نقلی و عرفی دارد، تحولی عظیم در همه ابعاد فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به وجود آورد. حکومتی بر اساس ولایت مطلقه فقیه به جهانیان ارائه کرد که برای همگان تازگی داشت. حضرت امام نظریه ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در سال 1348هجری شمسی در نجف اشرف مطرح نمود. امام حکومتی را به وجود آورد که در آن کسی حق زور و تحقیر و ظلم و اِحجاف به دیگران را نداشته باشد. حکومتی را بنا نهاد که در آن دولت و ملت در کنار هم در جهت اعتلاء اسلام و دین و قرآن و ترقی و پیشرفت و عزت و سرافرازی و استقلال و رفع محرومیت و حُریت و آزادی و تلاش نماید. متاسفانه در طول تاریخ ِحکومت های سلاطین و حاکمان جور، رابطه حکومت ها با مردم یک رابطه «غالب و مغلوب» و «سلطان و رعیت» بود که حضرت امام (رحمة الله علیه) این بدعت و رسم باطل و طاغوتی را در هم کوبید و فرمود: «من خدمتگذار مردم هستم» (صحیفه نور، ج7، ص129) و نیز فرمود: «هر چه صاحب منصب ، ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد» ...توقعات به حق ملت ایران و جهان از روحانیت و حوزه های علمیه به ویژه حوزه علمیه قم در عرصه های مختلف و لزوم حضور فعال علما و روحانیت متعهد در مراکز مختلف فرهنگی و علمی و دانشگاهی و هنری و نهاد های تاثیر گذارِ در کشور و جامعه مانند مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و دستگاه قضایی و... انکار ناپذیر است و در زمان و عصر ما وظبقه و یا وظایف روحانیت و علما از همه زمان ها بیشتر و سنگین تر است. یکی از رسالت های علما اعلام و روحانیت متعهد، توجه به مسئله تبیین و روشنگری در عرصه های مختلف است. تبیین انقلاب اسلامی، تبیین خطوط اصلی انقلاب و نهضت امام خمینی (رحمة الله علیه)، تبیین اصول و اهداف بنیانگذار جمهوری اسلامی و تبیین ارزش های شهدا، تبیین مکتب اهل بیت علیهم السلام و اسلام راستین و تبیین اهداف و نقشه های شوم دشمنان اسلام. اگر انحرافاتی در جامعه و در حکومت اسلامی و نهادهای آن به وجود آید، وظیفه علما و روحانیت است که با منطق و استدلال و دلسوزی روشنگری نمایند. اگر انحرافاتی در بین مردم به وجود آید، مردم را از لغزش های فکری و عقیدتی دور نمایند و معارف و عقائد حقه را به جامعه تزریق کنند. دشمنان اسلام از طریق اشاعه انحرافات و مانند آن ملت ها را دچار عقب ماندگی کردند. اگر ملت ها بیدار شوند و علما و بزرگان آنها در صحنه باشند هیچگاه دشمنان موفق نخواهند شد. حیات و رشد جامعه و مردم به تعالیم و معارف قران و اهل بیت علیهم السلام است و روحانیت و حوزه های علمیه می توانند از این طریق جامعه را به حیات و رشد کامل و عزت و سعادت برسانند و حفظ نظام اسلامی به حفظ مردم و ملت است و حفظ ملت هم به حفظ فرهنگ و تعالیم قرآن و اهل بیت و ارزش های انقلابی و دینی است.
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
http://neshasteasatid.com/comment/reply/1911
********************************************************
**وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی - نشست دوره ای اساتید+کلیک
**وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی - نشست دوره ای اساتید+کلیک
**وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی - نشست دوره ای اساتید+کلیک
** هدف اصلی ازانقلاب اسلامی+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت
***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
** دعا یکی ازنیازهای واقعی وفطری بشراست
... دعا و راز ونیاز با حضرت پروردگار یکی از نیازهای واقعی و فطری بشر است . همانطوری که انسان جهت حیات و ادامه زندگی خود نیاز به آب و هوا و غذا و ... دارد ، حیات روحی و معنوی انسان نیز بواسطه دعا و نیایش به پیشگاه خداوند متعال تأمین می گردد . دعا در صفای باطن و رُشد و تکامل روحی و اخلاقی و تنویر و نورانیت اَفکار و دل آدمی تأثیر بسزایی دارد....با کمال تأسف باید اظهار داشت که بشر امروز که به زرق و برق و مَظاهر و جلوه های فریبنده دنیا سرگرم و مشغول گشته از حلاوت و شیرینی دعا و راز ونیاز یا محروم است ویا اینکه کمتر به آن می پردازد. تنها راه آرامش و سعادت بشریت بازگشت حقیقی به درگاه الهی و ارتباط دایمی با پروردگار عالم است. ...
دعا در واقع ارتباط و پیوند بین عبد ومعبود و خالق و مخلوق و نیازمند به بی نیاز مطلق است . بشر با همه داشته هایش هیچگاه به مقام بی نیازی نمی رسد و اگر ما به کسی که مال واموال و دارایی زیاد دارد به عنوان غنی وبی نیاز تعبیر می کنیم به جهت مقایسه با کسانی است که از چنین امکاناتی برخورددار نیستند و گرنه ثروتمندترین آدم ها در دنیا در واقع گداترین آدم ها است زیرا هیچ چیزی از اموال ودارایی ها را که در اختیار دارد از آن او نیست و حتی وجود خود او نیز از آن او نمی باشد بلکه وجود او و همه آنچه را که در اختیار دارد از آن خدواند است و فقط چند روزی را که خداوند دراین دنیا به وی مهلت داده اجازه داده شده که از مواهب و نعمت های الهی به درستی استفاده نماید و اگر سرپیچی کند دچار عقاب الهی خواهد شد. پس این اصل مسلم را باید بپذیریم که همه ما انسان ها (حتی اگر بی نیازترین افراد به حسب ظاهر باشیم) نیازمند محض به پروردگار عالم هستیم و لحظه ای وآنی نباید تصور کنیم که نیازی به خداوند نداریم....مخلوق و عبد هیچگاه نباید از خالق و معبودش جدا شود . این جدایی سبب سقوط وهلاکت بنده خواهد شد . یکی از راه های حفظ این پیوند و اتصال همان دعا کردن به پیشگاه الهی است . هرچه دعا به درگاه الهی بیشتر باشد پیوند بین عبد ومعبود بیشتر خواهد بود. و هر اندازه انسان خود را محتاج تر به پروردگار بداند دعایش بیشتر خواهد بود و اُنس بیشتری با خداوند برقرار می کند. دعا و راز و نیاز با خداوند متعال به آدمی قدرت و قُوّت و نیرو و توان و استقامت و نشاط و امید می دهد و تمام انبیاء اهل دعا بودند ودر روایت آمده است که امام رضا ع فرمود عَلَیْکُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: الدُّعَاء» بر شما باد به سلاح انبیاء عرض شد که سلاح انبیاء چیست ؟ فرمود: سلاح انبیاء دعا است .( کافى/ ج 2 ص 468.) اگر انبیاء علیهم السلام مداومت بر دعا نداشتند در رسالت خود موفق نمی شدند و عزت و سربلندی و موفقیت انبیاء و اولیاء مرهون دعا می باشد. تمام چهارده معصوم علیهم السلام در بدترین و بهترین حالات و شرایط(در ضراء و سراء ) اهل دعا بودند و مناجات ها و دعاهای موجود از معصومین علیهم السلام بهترین گواه این مطلب است .... ولی باید توجه داشت که همان خدایی که ما را دعوت فرمود که او را بخوانیم تا اجابت کند ما را ، شرایطی را برای دعا و دعا کننده بیان فرموده است که یکی از شرایط مهم آن این است که دعا و درخواست از عمق وجود و صمیم دل باشد و چیزی را هم که از خداوند می خواهیم امری پسندیده و مطابق با مصلحت فردی و نوعی باشد . هر انداز روح ما و بینش ما کوچک باشد درخواست ها و دعاهای ما نیز کوچک و پایین خواهد بود و هر اندازه روح ما بلند و معرفت ما بالا باشد دعاهای ما حساب شده و بلند خواهد بود . ما باید از دعاهای کودکانه پرهیز کنیم. اکثر دعاهای ما انسان ها، دعاهای کودکانه است. به این معنی که تفکر و اندیشه ما در مقام دعا پایین و نازل است و روی این جهت گاهی اعتراض می کنیم چرا دعای ما مستجاب نمی شود ؟ البته شایسته است که همانند نیت های پاک کودکان دعا کنیم ولی کودکانه دعا نکنیم . اگر در باب دعا کمی با بینش و معرفت گام برداریم متوجه می شویم که اساسا نفس دعا کردن خود یک توفیقی از طرف پرودرگار است و بهترین دعا ها هم دعاها و ادعیه ماثوره و وارده از معصومین علیهم السلام است . یکی از چیزهایی که در مقام دعا باید توجه کنیم این است که ما در پیشگاه خداوند حکیم هستیم. توجه به مساله حکمت الهی بخشی از اشکال ها و شبهه ها را برطرف می سازد .پس دعایی کنیم که با حکمت پروردگار سازگار باشد و اگر دعایی کردیم و اصرار هم نمودیم که به اجابت برسد ولی مستجاب نشد یا با حکمت الهی سازگار نبود ویا اینکه حکمت الهی اقتضاء دارد که اجابت آن دعا به تاخیر افتد(دقت بفرمایید) اگر همه شرایط دعا جمع باشد که در کتب مربوطه ذکر شده قطعا آن دعا مستجاب خواهد شد ( انشاءالله )
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*******************************************
*** پنج اصل مهم درباره دعا+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت+کلیک
*** دعا یکی ازنیازهای واقعی وفطری بشراست(آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)+کلیک
***نسیم معرفت***
به نام خدا
سوال : با توجه به چند روایتی که وارد شده مبنی بر اینکه دروغ گفتن به همسر و خانم از سوی مرد جایز است!! ، آیا مرد و شوهر می تواند به همسرش دروغ بگوید؟!!!
جواب : دروغ حرام است مگر اینکه راست گفتن موجب مفسده مُهمّه باشد که گفته اند دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز. پس هرگاه راست گفتن موجب فساد و فتنه باشد اولویت با توریه است و اگر توریه ممکن نباشد دروغ گفتن جایز است. از جمله موارد جواز دروغ گفتن اصلاح بین مردم با شرایطش می باشد و نیز در جایی که خوف قتل و خطر جانی بر شخصی در بین باشد... و اما روایاتی که در باب دروغ گفتن به همسر وارد شده از نظر سند و دلالت اشکالاتی دارند و مورد قبول نمی باشند و بر فرض قبول باید گفت که منظور این است که در برابر خواسته های همسر و خانم رُک و صریح جواب داده نشود بلکه با زبان ملاطفت و محبت باشد اگرچه ممکن است که خواسته همسر هم برآورده نشود . پس اصل آن است که دروغ گفتن مطلقا حرام است و حتی نسبت به همسر نیز نمی توان دروغ گفت مگر مواردی که ذکر شد که مصلحت دروغ بیشتر از راست گفتن باشد.
سؤال : اگر دروغ گفتن "مطلقا" حرام است، چگونه تبصره خورده و در مواقعی جایز شمرده شده است؟!!
پاسخ اجمالی :
مبحث عام و خاص و مطلق و مقید یکی از مباحث مهم و مبسوط اصولی و از مسایل عُقَلائیّه و رایج بین عقلاء و عرفِ عقلاء است . .... موارد زیادی در شرع و در قوانین بشری وجود دارد که حکمی به صورت عام ذکر می گردد و بعد با مخصصی شمول آن حکمِ عام را از مواردِ استثناء خارج می کنند تا جایی که معروف شده( ما مِن عامِِّ اِلّا وَ قَد خُصَّ) و این تخصیص ها( و تبصره ها) آسیبی به حکم عام نمی زند و تنافی و تناقضی هم بین عام قبل از تخصیص و بعد از تخصیص وجود ندارد . بحث های دقیقی در این رابطه وجود دارد که جای پرداختن به آن ها در اینجا وجود ندارد . ....
چند مثال :
در قرآن کریم خداوند می فرماید : أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ (سوره بقره آیه275) خداوند بیع و معامله و تجارت و خرید و فروش را حلال فرمود یعنی همه معاملات و خرید و فروش ها مطلقا حلال است . این یک حکم عام است که همه معاملات مطلقا حلال است و بعد از آن مواردی از این شمول عام خارج می کردد .مثل بیع ربوی و مانند آن .
دروغ گفتن مطلقا حرام است مگر مواردی که شرعا و عقلا از این حکم خارج شده باشد.
گوشت مطلقا حلال است مگر مواردی که در شرع حرام دانسته شده
اگر به مباحث دقیق عام و خاص و مطلق و مقید رجوعِ عالمانه شود در این موارد تناقضی مشاهده نمی شود.
......
اگر مفسده واقعیه عُقَلائیّه راست گفتن (نه مفسده خیالیه و تصوریه و ذهنیه) بیشتر از دروغ گفتن باشد انسان (اعم از زن و مرد) می تواند جهت جلوگیری از مفاسد مهم و ضرر ها و زیان ها و خسارت های بزرگ و جبران ناپذیر دروغ بگوید و گاهی در برخی موارد دروغ گفتن واجب می شود . از قبیل اینکه حفظ نفس محترمه ای که مورد تهدید است منوط به دروغ گفتن باشد در اینجا باید دروغ گفت تا آن فرد کشته نشود نه اینکه راست بگوییم و او را دچار قتل و سایر مفاسد نماییم و هکذا سایر موارد .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
********************************************
** آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
**آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
** در چه مواردی دروغ گفتن جایز است ؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئیست
.: Weblog Themes By Pichak :.