فروردین 96 - حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی کلمه(جَور)درخطبه 22 نهج البلاغه فیض الاسلام+آیت الله سعادت

 

نتیجه تصویری برای خطبه 22 نهج البلاغه

ترجمه و شرح خطبه 22 نهج البلاغه

 

***نسیم معرفت***


أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ذَمَرَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ وَ اللَّهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَیَّ مُنْکَراً وَ لَا جَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نِصْفاً وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ فَلَئِنْ کُنْتُ شَرِیکَهُمْ فِیهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِیبَهُمْ مِنْهُ وَ لَئِنْ کَانُوا وَلُّوهُ دُونِی فَمَا التَّبِعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَى أَنْفُسِهِمْ یَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ وَ یُحْیُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِیتَتْ یَا خَیْبَةَ الدَّاعِی مَنْ دَعَا وَ إِلَامَ أُجِیبَ وَ إِنِّی لَرَاضٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِیهِمْ فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ وَ کَفَى بِهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ وَ إِنِّی لَعَلَى یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی .

 

 از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السَّلام است (در توبیخ و سرزنش کسانى که کشتن عثمان را به آن حضرت نسبت دادند مانند طلحه و زبیر، و بطلان دعوى ایشان را ثابت میکند، پس از آن شجاعت و دلیرى خود را اظهار مى‏ فرماید:)

 (1) آگاه باشید شیطان گروه خود را بر انگیخته و سپاهش را گرد آورده تا جور و ستم به جاهاى خود باز گردد (فاسق ستم پیشه گیرد) و باطل به اصلش برگردد (جاهل نادرست گوید) (2) سوگند بخدا خوددارى نکردند از نسبت دادن بمن منکرى را (نسبت دروغ که بمن دادند کشتن عثمان و رضاى من بر قتل او مى‏باشد) و میان من و خودشان از روى عدل و انصاف سخن نگفتند (زیرا اگر بعدل و انصاف رفتار مى ‏کردند و بطلان دعوى ایشان واضح بود) (3) و (دعوى نادرست ایشان آنست که) حقّى را (از من) مى ‏طلبند که خودشان ترک کرده‏اند، (خونخواهى مى‏ نمایند از) خونى که خودشان ریخته ‏اند، پس اگر من در ریختن آن خون (کشتن عثمان) با ایشان شرکت کرده بوده‏ام آنها را هم بهره‏اى از آن بود (پس اینان نباید در صدد خونخواهى عثمان بر آیند، زیرا آنان نیز قاتل هستند، نه وارث تا بتوانند خون او را مطالبه نمایند) و اگر بدون من مباشر بوده‏اند، پس باز خواستى نیست مگر از ایشان، و بزرگترین حجّت و دلیلشان (بر نسبت دادن شرکت در قتل عثمان بمن) بر زیان خودشان است (زیرا خودشان در قتل او مباشرت داشته‏ اند، و من مى‏دانم ایشان در صدد خونخواهى عثمان نیستند، بلکه) (4) شیر مى‏خواهند از مادرى که از شیر دادن باز ایستاده و زنده مى‏خواهند بنمایند بدعتى را که مرده (توقّع دارند من هم مانند عثمان از مال فقراء و مسلمانان هر چه مى‏خواهند بایشان بدهم، و لیکن من چنان نخواهم نمود و بدعت او بر نمى‏گردد) (5) اى نومیدى که دعوت میکنى (مرا بجنگ یا به موافقت خویش میخوانى حاضر شو) دعوت کننده کیست و بچه چیز اجابت میشود (مقصود از این جمله بیان رذالت و پستى دعوت کننده آن حضرت است بجنگ که طلحه یا زبیر یا عائشه باشند) و من به حجّت خدا بر ایشان و علم او در باره اینان راضى هستم (بآنچه خداى متعال میان من و ایشان حکم کرده و حجّت بر آنها تمام ساخته رضاء مى‏دهم، و خداوند بفساد نیّت و ضلالت کارشان دانا است، و مراد از حجّت خدا فرمان او است به جنگیدن با یاغیان، چنانکه در قرآن کریم س 49 ى 9 مى ‏فرماید: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِی‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ یعنى اگر دو طایفه از مؤمنین با یکدیگر کارزار کنند میان ایشان را صلح دهید و اگر یکى از این دو طایفه تعدّى و ستم کرد و بصلح راضى نگشت کار زار کنید با کسانیکه تعدّى کنند تا بحکم خدا بر گردند و امر و فرمان او را پیروى کنند، پس اگر براه حقّ باز گردیده جنگ را ترک نمایند میان ایشان را بالسّویّه اصلاح کنید، و عدالت داشته باشید که خدا عدالت کنندگان را دوست مى ‏دارد. خلاصه منظور حضرت آنست که من به فرمان خدا راضى هستم) پس اگر ایشان سرکشى نمایند (از راه حقّ پیروى نکنند) برندگى شمشیر را بآنها حواله میکنم (آنان را بقتل مى‏ رسانم) که ایشان را براى بهبودى از باطل (بیمارى جور و ستم) کفایت میکند و حقّ را یارى مى‏ نماید، (6) و شگفت است پیغام فرستادن ایشان بسوى من که براى نیزه زدن بیرون بیایم و براى شمشیر کشیدن شکیبا و بردبار باشم مادرشان به عزایشان بنشیند، هیچ وقت من بجنگ تهدید نمى‏ شدم و از ضرب شمشیر نمى ‏ترسیدم، و من بوجود پروردگار یقین داشته در دین خویش شکّ و شبهه‏ اى ندارم (تهدید و ترسیدن سزاوار کسى است که بخداى خود یقین نداشته در دینش شبهه دارد باین جهت از مرگ و کشته شدن مى ‏ترسد).

خطبه 22 از نهج البلاغه فیض الاسلام

************************************************

 

توجه :

یکی از عزیزان در یکی از گروه های مجازی ( گروه نهج البلاغه )  کلمه  «جَور» در عبارت ( ....لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ...) را  از  «جار » به معنای همسایه گرفته و گفته است که  : 
یکی از بزرگترین اشتباهات مترجمین این است که «جور» را ستم و ظلم ترجمه می نمایند ؟!!

بنده که به درخواست خودم  موقّتا در آن گروه عضو شده بودم این معنا را قبول نکرده و متن زیر را  در آن گروه ارسال کرده بودم  . 

اینک  مطالب آن بزرگوار و بنده ذیلاََ ذکر می شود  :

 

واما مطلب آن بزرگوار :


پس شیطان تمام لشکر خود را جمع کرد.
حال برای چه؟
لیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى اءَوْطَانِهِ
یکی از بزرگترین اشتباهات مترجمین این است که «جَور» را ستم و ظلم ترجمه می نمایند.
در حالیکه جور بمعنای ستم و ظلم نیست
در شرح خُطَب پیشین عرض شد فهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ بمعنای کسی است که راهی در همسایگی راه خداوند تاسیس میکند؛ و مردم را از راه خدا منحرف میکند.
پس جائر و همچنین جَور؛ از  « جار بمعنای همسایه» مشتق شده اند.
بنابراین جَور در این جمله، یعنی تاسیس مکتب و سیستمی، در همسایگی دین الهی
بعبارتی این کلمه لطیف؛ نشان میدهد که مکتب خلفاء، اسلام نبود؛ بلکه مکتبی بوددر کنار و مجاورت اسلام.
در اینجا مشخص میشود که راه اندازان جنگ جمل( اعم از هسته مدیریت«معاویه» سواره نظام ها« طلحه، عایشه، زبیر، عبدالله بن زبیر، مروان و...) همچنین پیاده سواران آن( مردم بصره و بعض افراد فریب خورده) همگی بدنبال برگشتن حکومت عدل علوی به حکومت عثمانی بودند.
اما جمله بعد:
و یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ
این جمله هم نشان میدهد باطل برای آنکه باطل نامیده شود؛ باید به حد نصاب مشخصی برسد.
پس همانگونه که حزب، بمعنای مطابقت نعل به نعل تمام اعضای حزب نیست؛ در اینجا هم میگوییم: حکومت، یا حتی فردی برای اینکه باطل نامیده شود؛ نیاز دارد یک حد نصاب مشخصی را بگذراند.
بقول دانشگاهی ها، باید واحد های مشخصی را پاس نماید
لذا توجه داشته باشیم بمحض دیدن یک یا چند اشتباه؛ فرد خاطی را متهم به باطل بودن ننماییم.

***********************************

و اما مطلب ارسالی بنده  جهت توضیح مختصر درباره کلمه « جَور » در  متن  خطبه 22 نهج البلاغه :


سلام علیکم

به نظرم معنایی که از  کلمه ( اَلجَور  در خطبه 22) بیان نمودید  معنای مطابقی لفظ مذکور نمی باشد اگرچه به معنای لازمی شاید بلاشکال باشد. آنگونه که در چند لغتنامه معتبر به اجمال نگاه کردم از جمله لِسانُ العَرَب و تاجُ العَروس و مَقاییسُ اللُّغة و ...  کلمه جَور  را به معنای همسایه ذکر نمی کنند اگر چه کلمه جار از جیم و واو و راء می باشد. با توجه به اصطلاح تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأَضدادِها ، جَور را نقیض عدل می دانند کما اینکه ظلم را در مقابل قِسط . (اَلجَور :نَقیضُ العَدل). به نظرم معنای اصلی جَور و ظلم ، عدول و انحراف و تجاوز و میل به انحراف است لکن در جَور همین معانی  همراه با قهر و جبر و غلبه  و تسلُّط است و در واقع بین ظلم و جور  نسبت عام و خاص مطلق است به این معنا که هر جوری  ظلم است و لاعکس .
در رابطه با کلام حضرت که فرمود : 
لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ   معنایش آن است که شیطان (که در قالب معاویه با سواره نظام و پیاده نظامش تجسم و تجسد پیدا کرده ) حزب و گروه خود را برای مقابله با حق برانگیخته و سپاه و لشکر خویش را گرد آورده تا حاکمیت جَور و تجاوز و... را به جایگاه های خود برگرداند  و عبارت و جمله بعدش یعنی وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ و همچنین شیرازه و اساس این خطبه  نیز قرینه بر این معنایی است که عرض کردم . در طول تاریخ بین حق و باطل تقابل بوده و بعدا نیز خواهد بود . اهل حق خواهان عدالت و قسط ( با عنایت به تفکیک معانی این دو لفظ  ) هستند و باطل در پی ظلم و جور (با تفکیک معانی این دو) .  باید توجه داشت حضرت می خواهد بفرماید که شیطان (معاویه و...) با همه قوا ونیرویش آمده است که ظلم و ستم و اجحاف و تجاوزگری را حاکمیت ببخشد و نهادینه نماید. در طول تاریخ  ظلم بوده اما در برخی اعصار جَور نیز بوده مثل دوره فَراعنَه که هم ظلم بوده وهم جَور . در عصر حضرت امیر  (عَلَیهِ السَّلامُ )   ، شیطان ( معاویه و ... )  عزمش را جزم کرده که حاکمیت جَور را برقرار نماید . نظام و حکومتی که در همه ابعاد آن  با قهر و غلبه و تسلُّط و تحقیر  در حق مردم و جامعه و دین ، ظلم و تجاوز کند ......


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
27آذر 1395

 


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 11:6 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

منظوراز(وَالْقَواعِدُمِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا

نتیجه تصویری برای آیه 60 سوره نور

***نسیم معرفت***


بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال : منظور از (وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا ) در آیه 60 از نساء چیست ؟َ

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ‏‏ .
و زنان از کار افتاده ای  که امیدی به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین مثل چادر و روسری و مانند آن )  را بر زمین بگذارند ( واجب نیست که سر و گردن را در برابر نامحرم بپوشانند)  بشرط اینکه در برابر مردان اجنبی خود آرایی و زینت نکنند . و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است . و خداوند شنوا و داناست.

سوره نور در واقع سوره عفاف و حجاب و عفت و پاکدامنی می باشد و آیات 30 و 31 این سوره در باره لزوم و وجوب حفظِ عفت و پاکدامنیِ مردان و زنان است . اصطلاحِ حجاب اسلامی با مصالحی که در آن لحاظ شده اگرچه برای زنان بالغ  به عنوان یک واجب شرعی مقرر شده است ولی رعایت حجاب صرفا و منحصرا  برای زنان نیست بلکه مردان نیز در حدود خاصی مامور به حفظ پوشش و عفاف هستند. آیات  پوشش و سَتر و حجاب و عِفاف در سوره های نور و احزاب آمده است. باید توجه داشت که در آیات و روایات  کلمه و اصطلاح  حجاب اسلامی که درعصر ما رایج است ، نیامده است بلکه آن چیزی که در آیات و روایات و کلمات فقهاء دیده می شود اصطلاح و عنوان (سَتر یعنی پوشش) است ولی امروزه بجای کلمه ستر از کلمه حجاب استفاده می شود.

 علامه شهید مطهری در کتاب مساله حجاب در صفحه 64 می فرمایند :  [... در آیات مربوطه لُغتِ حجاب بکار نرفته است . آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب ، حدودِ پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که درآن کلمه حجاب بکار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام 
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  .  .....  آیه ای که در آن کلمه حجاب بکار رفته آیه 53 از سوره احزاب است :


...وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجاب ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ ....  یعنی اگر از آنها (زنان پیامبر ص) متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید از پشت پرده ( وَراءِ حِجاب) بخواهید...

در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هرجا نام آیه حجاب امده است ... مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر
(صَ) است  نه آیات سوره نور (آیات 31 و 32 و 60 نور)     یا  آیه سوره احزاب (آیه 55 و 59 احزاب)...


و اما در رابطه با سؤالی که در بالا  مطرح شد    :

در پاسخ به این سؤال  باید  به نکاتی ( نکات چهارگانه یا بیشتر) توجه شود :

1- کلمه قَواعِد  در این آیه به چه معنایی است ؟
2- کلمه نِکاح در آیه به چه معنی است؟
3- قیدِ (ِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا ) چه قیدی است؟
4- این آیه ، استثناء از چیست ؟!

واما در باره کلمه (قَواعِد)  :
مرحوم علامه در المیزان جلد 15 ذیل آیه شریفه 60 از سوره نساء می فرماید : 

 [ اَلقَواعِدُ جَمعُ قاعِدةِِ وَ هِیَ المَرأَةُ الَّتِی قَعَدَت عَنِ النِّکاحِ فَلا تَرجُوهُ لِعَدَمِ الرَّغبَةِ فِی مُباشَرَتِها لِکِبَرِها، فَقَولُهُ : اَللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً ،  وَصفُُ تَوضِیحِیُُّ، وَ قِیلَ : هِیَ الَّتِی یَئِسَت مِنَ الحَیضِ ، وَ الوَصفُ اِحتِرازِیُُّ . ]

قواعِد جمع قاعدة  است و آن زنی است که از نکاح و ازدواج ناتوان و  بازنشست و زمینگیر شده باشد و بواسطه پیری و مُسِنّ بودن  میل به نکاح و ازدواج  ندارد (یعنی از نظر سِنّی  و جسمی به حدی پیر و ناتوان شده که میل جنسی و تمایل به ازدواج  ندارد و دیگران هم میل جنسی به او ندارند)
به عبارت دیگر مراد از قواعد زنانی هستند که از نظر میل جنسی و  قوای جنسی و عشق و عاشقی جنسی و زایش و بچه آوردن و مانند آن ها بازنشست شده و از کار افتاده اند .
دربرخی روایات اسلامی از (اَلقَواعِد در آیه شریفه )به عنوان زنان مُسِنّه و سالخورده یاد شده است.
در برخی روایات نیز از (اَلقَواعِد در آیه شریفه ) به عنوان زنانی که قُعود از نکاح دارند یاد شده است یعنی زنانی که از ازدواج بازنشست شده اند.
جمعی از فقهاء و مفسِّرین (اَلقَواعِد در آیه مذکور) را به معنای پایان دوران قاعدگی (دوران یایسگی) می دانند که کسی رغبتِ ازدواج با آنها را ندارد.
توجه : معمولا دوران یایسگیِ زنان همراه با سالخوردگی و پیری و بی میلی جنسی و عدم تمایل به ازدواج و ... است .
 

واما معنای کلمه نِکاح :

راغب اصفهانی در کتاب مفرداتش می گوید که :  نکاح دراصل به معنای عقد است که بطور استعاره در جماع و آمیزش جنسی بکار می رود .  در مَجمَعُ البیان آمده است که نکاح لفظی است که بر عقد و جماع اطلاق می شود و به قولی اصل معنای نکاح همان جماع است که در اثر کثرت استعمال  در عقد نکاح  ، به معنای عقد نیز آمده است .
بطور خلاصه نکاح به طور مجاز یا حقیقت در معانی زیر استعمال شده است :


نکاح یعنی جماع-وطی-آمیزش- عقد -پیوند- ازدواج - التقاء -ضمیمه شدن- امتزاج - اختلاط ...

توجه : نِکاح  اگرچه  معنای اصلی آن  عقد و پیوند و ارتباط  و امتزاج است ولی معمولا و غالبا  کلمه نکاح با معنای میل جنسی همراه می باشد .
در آیه شریفه نیز نکاح به معنای ازدواج همراه با میل جنسی است که در زنان پیر و سالخورده  چنین میلی وجود ندارد.

واما در باره قید(ِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا ) :


مرحوم علامه طباطبایی در المیزان جلد 15 ذیل ایه 60 سوره نور می فرماید :
 عبارت و قید (وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا )  وصف و قید توضیحی برای (
الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ) است  و گفته شده که  این جمله قید احترازی است و در این صورت که قید احترازی باشد مراد از (اَلقَواعِد) زنانی است که از حیض یایسه شده اند .

واما اینکه آیه 60 از سوره نور استثناء از چیست ؟


در این رابطه باید گفت که براساس آیات پیشین از سوره نور  یعنی آیه 31 از نور و نیز  آیه 59 از سوره احزاب (با لحاظ روایات وارده )، رعایت پوشش و حجاب اسلامی برای بانوان و زنان  واجب شده و زنان موظف هستند که همه بدن خود را بجز گردی صورت و مچ دست بپوشانند لذا در آیه 60 سوره نور یک مورد را استثناء کرده و فرموده است که زنان پیر و سالخورده (
الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ )  که امیدی به ازدواج ندارند می توانند نزد نامحرم سر و گردن خود را نپوشانند البته به شرطی که خویش را خودآرایی و زینت ننمایند و اگر بپوشانند برای آنها بهتر است.

بعد از بیان نکات چهارگانه  عرض می کنم که  مراد از (
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا )  عبارت است از زنان سالخورده و   پیری که یایسه شده اند و میل جنسی و .... در آنها از بین رفته است .  یعنی زنان  مُسِنّ و پیر که یایسه هم  هستند پوشش سر و گردن بر آنها واجب نیست  و  معمولا دوران یایسگی همراه با پیری و سالخوردگی هم می باشد.
  و اما زنانی که یایسه شده اند ولی میل جنسی و ازدواج در آنها از بین نرفته و جمال ظاهری دارند و دیگران به آنها میل پیدا می کنند مشمول این آیه نیست و آنها باید حجاب اسلامی را بطور کامل رعایت کنند......

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

یکشنبه

پنجم دی1395.

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 11:4 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

تفسیرآیه 56ازسوره ذاریات+نکات سیزدهگانه+آیت الله سعادت میرقدیم

نتیجه تصویری برای تصویر آیه 56 سوره ذاریات

***نسیم معرفت***

 به نام خدا


وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ

من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند ( و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند )

سوره ذاریات آیه 56 .


یکی از عزیزان (در گروه نسیم معرفت  در تلگرام)  سؤالی به شرح زیر مطرح نموده و بنده  بطور فهرست وار جهت دقتِ در مطلب  نکات سیزده گانه ای را مطرح نمودم.  امید است که سودمند باشد .

واما سؤال

عرض سلام و ادب خدمت تمامی سروران و اعزه گرام


سؤالی این کمترین مطرح میکنم که احساس میشود آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده.سؤال:خدای متعال انسان را خلق کرده تا عبادت کنند او را (
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ) آیا خدای متعال به عبادت ما نیاز دارد؟؟اگر نیاز ندارد پس چرا اینگونه در قرآن فرموده و اگر نیاز دارد پس دیگر ذات بی نیاز نیست؟؟  لِیَعْبُدُونِ بنا بر«لِیَعرِفُونَ» هم که باشد باز سوالاتی مطرح است مثلا اینکه چرا خدا ما را آفریده تا نیاز باشد ما او را بشناسیم؟؟!(فرمایشات بزرگان عزیز باعث فهم دقیقتر این آیه شریفه خواهد بود!!)
واما پاسخ

به نام خدا


وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ

من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند ( و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند )

سوره ذاریات آیه 56 .

* گر  جمله  کاینات کافر گردند
   بردامن کبریاییش ننشیندگرد


* من نکردم خلق تا سودی کنم
   بلکه تا  بر بندگان   جودی کنم


به نظر می رسد با توجه به سؤالی که مطرح کردید قبل از پرداختن به اصل تفسیر این آیه شریفه و اینکه مقصود از آن چیست ؟ باید مطالب دیگری روشن و حل شود که چند مطلب را فهرست وار ذکر می کنم:

1- آیا افعال خداوند( از جمله ایجاد هستی و آفریده ها ) دارای هدف و غرض است؟!
دراین رابطه چندین نظریه وجود دارد:
الف :نظریه اشاعره
ب-نظریه معتزله
ت-نظریه امامیه
ث-نظریه فلاسفه
ج-نظریه عرفاء

2- آیا هدف و غرض و غایت خداوند از ایجاد اشیاء به عنوان  اینکه فاعل و خالق ومانند آن است ، به خود خداوند بر می گردد  یا به  شئ و اشیاء ؟!

3- آیا اساسا  عناوینی چون فاعل و فعل و غرض(هدف) که برای ما انسان ها(یعنی در فاعل های مادی )سه چیز جدای از هم است و غیریّت دارند  ، در باره خداوند نیز چنین می باشد که غیریّت داشته باشند ؟!

نظر برخی فلاسفه وعرفاء از جمله صدرالمتالهین و علامه طباطبایی این است که : در فاعل های مجرد تام ، فعل و فاعل و غایت ، اتحاد دارند و این مطلب را تبیین فرموده اند..... تقرببا مثل اتحاد علم و عالم و معلوم....
4-  اگر بپذیریم که هدف و غرض و غایت ایجادِ اشیاء از طرف خداوند در اشیاء و پدیده ها هست نه در خود خداوند و خالق ، باید هدف و غرض را به اقسام زیر تقسیم کنیم:
الف-  هدف و غرض و غایت اصل هستی و وجود.
ب- غرض و هدف موجودات مجرد و عقول مجرّده(مجردات ....)
ت- هدف و غرض غیر مجردات ( عالم ماده و مادیات....       توجه شود که جن و انس در ردیف مادیات است  و امور مادی هم به اشکال مختلف است .  باد و هوا هم بااینکه دیده نمی شود از امور مادی است. جن هم که موجودیتش از نار خاص است  آن هم امر مادی است......)
ج- هدف و غرض در فرد فرد آفریده ها و پدیده ها  که هر پدیده ای غرض تکوینی خاص خودش را دارد.....

5- هدف و غرض و غایت به نوعی دوقسم است :
الف : غرض و غایت تکوینی
ب-غرض و غایت تشریعی

در آیه شریفه 56 از ذاریات با قراینی که از قبل و بعد و نیز در خود آیه وجود دارد  مراد  غرض و غایت تشریعی هست نه تکوینی...
در این راستا غرضِ اِرسال رُسُل و اِنزال کُتُب نیز تشریعی است و بعثت انبیاء نیز در عبودیت و توحید نقش آفرین است...

البته توجه شود که انسان ها ذاتا طالب بندگی هستند ولی غالبا و اکثراََ راهِ شرک را می پیمایند و انبیاء دعوت به عبودیت همراه با توحید  می کنند( نفی شرک با مراتبش)  .دقت شود.

6-  تعریفِ غرض و غایت تکوینی
و تعریفِ غرض و غایت تشریعی

7- بررسی واژه عبد و عبودیت و اینکه  عبودیت مراتبی دارد و در باطن عبودیت ، معرفت هم هست  لذا برخی از مفسرین با عنایت به برخی اخبار وارده (
لِیَعْبُدُونِ) را  به معنای «لِیَعرِفُونَ»  معنی می کنند.

8- یک بحث مهمی در فلسفه است که آیا اصالت با وجود است یا با ماهیت؟ مرحوم حکیم ملاصدرا که پایه گذار حکمت متعالیه است  با دلایل متقن در اَسفار ثابت کرده که اصالت با وجود است نه با ماهیت. پس ایشان و پیروان ایشان قائل به اصالة الوجود هستند و با اثبات این اصل، ده ها و صدها عویصه و مشکله در بُعد معرفتی را حل کرده است..... و عرشیاتی را مطرح نموده است....  طبق این مبنا  اصل  با وجود است که مرتبه شدیده آن واجب الوجود و حقتعالی است و مرتبه بسیار ضعیفه که قریب به عدم است همین عالم ماده می باشد که ضعیف ترین و پایین ترین مرتبه وجود ، همین مرتبه  عالم ماده است...   ربط بین خالق(خداوند) با مخلوق (آفریده ها اعم از مجردات و غیر مجردات) در همین وجود است  نه ماهیت .  طبق مبنای مرحوم ملاصدرا  همه عالم و هستی ، ظهورات و تجلیّات وجودی خداوند است و لذا بارها در اسفار فرموده است : 
بَسیطُ الحَقیقَةِ کُلُّ الأَشیاءِ وَ لَیسَ بِشَئِِ مِنها و این از جاهایی است که مخالفین فلسفه و عرفان چون منظور و مقصود او را در نمی یابند به او حمله ور می شوند و چه بسا امثال او را تکفیر می کنند. چنانکه ابن عربی را به جهت مبنای وحدت وجود که مطرح کرده است ودر جای خود تبیین شده تکفیر کردند و می کنند؟!!!!

9-  مبحث حدوث و قِدَم (به کسر قاف و فتح دال) با اقسام آن  در رابطه با مبحث آفرینش  قابل طرح است :
1-حدوث ذاتی(حادث ذاتی)
2-حدوث زمانی(حادث زمانی)
3-قِدَم ذاتی(قَدیم ذاتی)
4-قِدَم زمانی(قَدیم زمانی)

10 - موجودات تدریجی(مثل پدیده های عالم ماده)  و  موجودات بالفعل و دفعی  مثل مجردات و عقول. 
توجه شود که شیطان و اَجِنّه از مجردات نیستد بلکه از نارند(نارِخاص) و نار هم جِرم است....

(البته  توجه شود که درجای خود مجردات  تعریف شده است. ... روح از مجردات است و فرشتگان و عقول از مجردات هستند....)

11- ملاک نیازمندی اشیاء به علت نخستین یعنی خداوند چیست؟   این بحث هم می تواند در رابطه با آیه شریفه مذکوره مفید باشد.

ملاک های نیازمندی  اشیاء به علت نخستین یعنی خداوند عبارتند از :
1- حدوث زمانی که همان مسبوق بودن به عدم زمانی است که متاسفانه متکلمین اسلامی معمولا در آثارشان چنین می گویند .....
آنها می گویند خداوند قدیم است و موجودات حادث هستند. یعنی یک زمانی نبودند و بعد «بُود» شدند.  آنها بحث قدیم زمانی را مطرح نمی کنند!!!
2- امکان ذاتی یا امکان ماهوی
(اَلماهِیَّةُ  مِن حَیثُ هِیَ هِیَ لَیست اِلاّ هِیِ....)  این قول از پیشینیان از فلاسفه  تا قبل از ملاصدرا است.
3-  فقر وجودی (
امکان فقری) که نظریه ملاصدرا است. همه موجودات در ذات وجودشان فقیر و مُحتاجِ مَحض به خداوند هستند.  
این آیه شریفه بیانگر امکان فقری و فقر وجودیِ تمام ممکنات (اعم از مجرّدات و غیر مجرّدات ) است : قوله تعالی: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ . ای مردم شما ( همگی ) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است! (سوره فاطر آیه 15)

12- بحث بسیار زیبای تجلی و ظهور و فیض حقتعالی می تواند در رابطه  با آیه شریفه مذکوره  مطرح شود...
خداوند فَیّاض عَلَی الأِطلاق است و ذات او جوشش دارد و لذا می آفریند...  بلاتشبیه  مثل خورشید که ذاتش  انتشار نور  و حرارت است و گرنه خورشید نخواهد بود ...

خداوندی که
فَیّاض عَلَی الأِطلاق است و  مُستجمِع جمیعِ صفات کمال و جمال و جلال است  از او براساس صفات ذاتش  جلوه های آفرینش   ظهور می یابد و تجلی می نماید...
13- در رابطه با  ربط مخلوق به خالق برخی بحث ظل و ذی ظل را بیان می کنند نه  نَم و یَم را ....

و نیز مطالب دیگر که مجال پرداختن به آن ها نیست.....


با توجه به موارد سیزده گانه که فهرست وار برای شما ذکر کردم  برای فهم بهتر آیه شریفه به تفسیر المیزان(ذیل آیه شریفه 56 از سوره ذاریات) هم مراجعه بفرمایید که مرحوم علامه تا حدی این آیه را به زیبایی تفسیر فرمودند....   البته نکاتی که فهرست وار عرض کردم در المیزان ذیل آیه 56 از سوره ذاریات به آن ها (مگر یکی دو مورد ) اشاره نفرموده است....

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

12 دی 1395
روز یکشنبه



**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 11:3 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم+رحلت آیت الله هاشمی

نتیجه تصویری برای عکس رهبری و هاشمی

***نسیم معرفت***

پیام تسلیت آیت الله سعادت میرقدیم+رحلت آیت الله هاشمی


انا لله و انا الیه راجعون

سلام و درود خداوند بر ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله امام خامنه ای که با پیامِ تسلیتِ هوشمندانه و شفّاف و جامع و وحدت آفرین خود نسبت به درگذشت حضرت آیت الله حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی ،  توطئه های بدخواهان و معاندین و دشمنان انقلاب و نظام اسلامی را نقش برآب نمود .  رحلت یار و همرزم و همسنگر رهبری را به «مُعظّمُُ لَه» و ملت شریف ایران و علاقه مندان و بازماندگان و منسوبین آن مرحوم  تسلیت عرض می کنم  .
همه کسانی که دوستدار انقلاب و نظام و رهبری هستند باید رهنمود ها و فرامین و ارشادات رهبر معظم انقلاب را نَصبّ العَین خود قرار دهند و نسبت به توطئه ها و نقشه های شوم عناصر ضد انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب استفاده می کنند ، بیدار و آگاه باشند  .  امید است که همه افراد  و اشخاص و گروه ها و احزاب سیاسی و انقلابی تبعیّتِ محضِ عملی نسبت به فرامین و ارشادات مقام معظم رهبری داشته باشند و با رفتار و گفتار و نوشتار خود وحدت و همدلی را در جامعه تقویت و تحکیم نمایند و از هر کاری که سبب تَکدُّر و انشقاق  و تفرقه در بین مردم و موجب ناخرسندیِ رهبریِ عزیز  است شدیدا  پرهیز کنند .

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 11:1 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

منظورازکلمه خیر در دعای نماز میت چیست؟!+آیت الله سعادت میرقدیم

نتیجه تصویری برای نماز میت رهبری برای هاشمی

***نسیم معرفت***

به نام خدا

در فرازی از ذکرها و  دعاهای نماز میت چنین آمده است :


. اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً ...

سوال :

مراد از این کلمه  خیر در عبارت بالا چیست؟

 پاسخ :

**نظر حضرت آیت الله محمد تقی بهجت فومنی :
 مراد از خیر، ایمان به خدا و پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ  است

**نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
  مراد از «خیر» در آن جمله ایمان به معنای شیعه بودن است

@@@@@@@@@

چند سوال در باره کلمه خیر در دعای نماز میت  :

آیا مراد از خیر در آن عبارت ، خیر مطلق است ؟

آیا مراد از آن ، خیر نسبی در برابر شر نسبی است ؟

آیا مراد از خیر ، وجود کامل علی الاطلاق است در برابر وجود ناقص ؟
آیا مراد از آن ، خیر به معنای مطلق عمل خیر در برابر  مطلق عمل بد( «ذنب» و «اثم»، و معصیت و «سیئه»، و « خطیئه» با معانی خاصی که دارند) است؟

آیا مراد از خیر ، عمل خیر نسبی در برابر عمل بد نسبی است؟
آیا مراد از خیر ، به معنای  اعتقاد و عقیده درست و صحیح به نحو شناخت و معرفت کامل است ؟ یا اینکه مراد از خیر ،  اعتقاد و عقیده صحیح( به نحو شناخت در حد امکان و لازم ) است ؟ مثل اعتقاد به خدا و اسلام و دین و قرآن و اعتقاد به رسالت پیامبر ص و اعتقاد به ولایت و عصمت ائمه (علیهم السلام)

آیا مراد از خیر ، شیعه بودن است ؟

آیا مراد از خیر ،  ایمان به خداوند  و پیامبر (ص)  است ؟

آیا مراد از خیر ، نیت پاک است در برابر نیت ناپاک ؟

پاسخ :

مسلما و یقینا مراد از خیر در آن عبارت ، خیر مطلق و وجود مطلق و علی الاطلاق نیست. خیر مطلق  من جمیع الجهات و وجود مطلق و کامل  خداوند تبارک و تعالی است و هر موجودی به غیر از خداوند خیر نسبی و وجود نسبی و ناقص دارد .  البته در بحث های فلسفی ثابت شده است که شر مطلق  وجود خارجی ندارد و اساسا شر مطلق ، عدم محض است و عدم محض هیچگاه  بهره ای و سهمی از وجود ندارد و آنچه از شرور در عالم است همه اش  شرور نسبی است نه شر مطلق.
شاعر نامدار جلال الدین رومی در ا ین باره چنین می گوید :
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد، این راهم بدان
زهر مار آن مار را باشد حیات
نسبتش با آدمی باشد ممات

ونیز مراد از خیر ، مطلق عمل خیر نیست به این معنا که همه اعمال و رفتارش( میت )  خیر باشد چون  مطلق عمل خیر در باره معصومین علیهم السلام بخصوص چهارده معصوم علیهم السلام  قابل تصور است. حضرات معصومین ع  همه اعمال و رفتارشان و مطلق کارهایشان  خیر بوده است  ولی غیر از معصومین ع  اینچنین نمی باشند که مطلق اعمالشان و همه کارهایشان خیر باشد.

همچنین مراد از خیر به معنای عقیده صحیح به نحو معرفت کامل نمی تواند در مورد همه افراد صادق باشد . در مورد مسایل عقیدتی و معرفتی ، حضرات معصومین ع از همه مردم گوی سبقت را ربوده اند و هیچکس به مقام معرفتی و اعتقادی آن ها نمی رسند و بقیه مردم از نظر درک معرفتی و اعتقادی در حد طاقت و توان و امکان و ظرفیت خود هستند .

به نظر بنده  در نهایت می توان گفت که مراد از خیر در دعای نماز میت  برای عموم مردم  بجز حضرات معصومین (علیهم السلام ) و برخی از کُمّلین و اوتاد  ، به معنای عمل خیر نسبی و اعتقاد و عقیده صحیح (به نحو معرفت و شناخت و ایمان در حد لزوم و توان ) و نیت پاک نسبی می باشد ....

باتوجه به مطالب مذکوره،  کلمه خیر در دعای نماز میت ممکن است معانی و یا مرادهای مختلفی داشته باشد که طبق برخی معانی  گفتن آن حتی برای  میت فاسق مسلمان و شیعه بلااشکال است و دروغی در کار نیست تا چه رسد به کسی(مثل مرحوم آیت الله رفسنجانی ) که صدها فقیه و عالمِ مؤمن و صالح برای او گواهی به خوبی و خیر و .... داده باشند ....
و اصل در اسلام بر باریک بینی بر اعمال و رفتار میت توسط دیگران  نیست مگر موارد خاص که عقلا و شرعا  دلیل خاص خود را دارد.....   (دقت شود)
اینکه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای چرا در نماز میت مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آن عبارت مذکوره را نخواندند احتمال دارد که به مبنای فقهی ایشان برگردد و یا اینکه چون التهابات سیاسی در جامعه حاکم بوده و موافق و مخالف درباره چیزی(کلمه خیر) که معانی مختلفی دارد و تفسیرهای گوناگون شود لذا آن را نخواندند نه اینکه خواندن آن عبارت مساوی با دروغ و کذب باشد ......!!

بطور خلاصه عرض می شود که کلمه خیر در عبارت دعای نماز میت به معانی و مراد و مقصود های زیر ممکن است بکار رود :

1-خیر یعنی شیعه بودن
2-خیر یعنی معتقد و مؤمن به  خدا و اسلام و پیامبر ص و ایمه (علیهم السلام) 
3-خیر یعنی مومن به خدا و مسلمان فقط
4- خیر به معنای اعتقاد ومعرفت نسبی در حد لزوم و توان و به معنای عمل خیر نسبی و مانند آن

5-

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

21 دی 1395 ه.ش

 

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

***********************************************


فقهای شیعه درباره نماز میت و چگونگی اقامه آن می‌گویند:
1. نماز خواندن بر میّت مسلمان یا بچه‌اى که محکوم به اسلام است[1] و شش سال او تمام شده باشد واجب است.[2]
2. نماز میّت پنج تکبیر دارد که بین هر تکبیر ذکری به کیفیت زیر بیان می شود:
بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»
بعد از تکبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ»
بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ» و اگر زن است بگوید: «اللّ?هُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ» و بعد تکبیر پنجم را بگوید، که با گفتن آن نماز به پایان می رسد. 
آنچه ذکر شد در انجام نماز میت کافی است، اما بهتر است این نماز با اذکار بیشتر و به کیفیت زیر اقامه گردد:
بعد از تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ارْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نذِیراً بَیْنَ یَدَىِ السَّاعَهِ  
بعد از تکبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَافْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى ابْراهِیمَ وَ آلِ اِبراهیمَ انَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلى جَمیِع الاَنْبیاءِ وَ الْمُرسَلینَ (وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقینَ وَ جَمیِع عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ» 
بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسلِماتِ ،  اَلْاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْاَمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالخَیْراتِ انَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ».


بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ اِنَّ هَذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ ،  اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ انْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِى احسانِهِ وَ انْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فى اعْلى عِلِّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلى اهْلِهِ فِى الْغابِرِینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ» و بعد تکبیر پنجم را بگوید، ولى اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ امَتُکَ و ابْنَهُ عَبْدِکَ وَ ابْنَهُ امَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ اللّهُمَّ انَّا لا نَعْلَمُ مِنها الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهَا مِنَّا اللّهُمَّ انْ کانَتْ مُحْسِنَهً فَزِدْ فِى احسانِها و انْ کانَتْ مُسِیئهً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِى اعْلى عِلِّیِّینَ وَ اخْلُفْ عَلى اهْلِها فى الْغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ».[3]
خاطر نشان می‌شود، اگر میّت از روی عمد یا فراموشى یا به جهت عذرى، بدون نماز دفن شود و یا بعد از دفن معلوم شود، نمازى که بر او خوانده شده باطل بوده، باید نماز بر قبرش خوانده شود و این وجوب تا زمانی است که جسد او از هم نپاشیده باشد. [4]




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:58 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

باریک بینی های مضروتفرقه افکنانه و وحدت شکن+آیت الله سعادت میرقد

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی و آیت الله هاشمی رفسنجانی

نتیجه تصویری برای واعتصموا بحبل الله

***نسیم معرفت***

به نام خدا

باریک بینی های مضر و تفرقه افکنانه و وحدت شکن

برخی باریک بینی های مُغرضانه در رابطه با پیام تسلیت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در رحلت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و نیز نوع و کیفیت نماز میتِ «مُعظَّمُُ لَه» برای آن مرحوم  نه تنها سود و نفعی برای اسلام و مسلمین و مردم و نظام و انقلاب ندارد بلکه چه بسا موجب تفرقه و اختلاف و صدمه به وحدت بین مردم و ملت و سببِ ناخرسندیِ مقام معظَّم رهبری و مراجع بزرگوار و دلسوزان نظام و انقلاب باشد . آن چیزی که  عقلاََ و منطقاََ و شرعا واجب و لازم است که باریک بینی و موشکافی شود در رابطه با حفظ وحدت و مقابله با نقشه های شوم دشمنان اسلام و انقلاب و نحوه تحقق شعایر الهی و ارزش های دینی و انقلابی در جامعه و نیز خدمت به مردم بویژه محرومین و مستضعفین  می باشد. جای بسی تاسف است که عده ای مُغرضانه و یا جاهلانه و چه بسا با عنوان انقلابی گری و دفاع از رهبری عزیز و مانند آن عوض آنکه  مُروِّجِ اتحاد و همدلی باشند مدام با نوشتار و کلمات مُغرضانه  و یا جاهلانه شان بر  طبل افتراق و تفرقه  و نزاع می کوبند ؟!!. این نوع برداشت های انحرافی و جاهلانه چه دردی از اسلام و مسلمین و نظام و مردم عزیز ما را دوا می کند ؟!! چرا عده ای با مطالب بی اساس می خواهند این وحدت ملی بوجود آمده ( که تجلی آن در تشییع جنازه پیکر پاک آیت الله هاشمی رفسنجانی
و نماز میت رهبری عزیز بر آن مرحوم بود ) را از بین ببرند ؟! چرا برخی عادت کرده اند که هنجار شکنی کنند ؟! چرا برخی ها بجای آنکه براساس دین و قرآن و تعلیمات اهل بیت(علیهم السلام)  منادی وحدت و اتحاد و همدلی باشند با رفتار و گفتار و نوشتارشان به اختلافات و تنازعات زیان آور دامن می زنند ؟!! آیا آنها هیچ اندیشه کرده اند که چه آثار و تَبَعات  مفاسد شومی از کارهای اختلاف انگیزشان در جامعه بوجود می آید ؟!! آیا آنها نمی دانند که دامن زدن به اختلافات و نزاع ها جز دشمنی و خصومت و تهمت و افتراء و جدایی دلهای برادران دینی و انقلابی و سودجویی دشمنان اسلام و انقلاب هیچ ثمره ای ندارد ؟!!  حضرت امیرالمؤمنین ( علیه السلام) در خطبه 85 از نهج البلاغه فیض الاسلام در باره پرهیز از دشمنی ها چنین می فرماید : ... وَ لاَ تَبَاغَضُوا فَإِنَّهَا اَلْحَالِقَةُ یعنی با هم دشمنی نکنید که بَغضاء و عداوت و دشمنی ، تراشنده و نابود کننده اُخُوّت دینی و اتحاد و همدلی و از بین برنده  خیرات و برکات است . مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شخصیتی است که صدها فقیه و عالِم وارسته و صالح  گواهی بر خوبی و فضایل او داده اند و میلیون ها مسلمان پای تشییع جنازه اش شرکت کرده اند .  برداشت های انحرافی و تفرقه افکنانه از پیام تسلیت مقام معظم رهبری و  نیز نوع و کیفیت نماز میتِ «مُعظَّمُُ لَه» بر آن مرحوم ، چه پیام و مفهومی جز تفرقه و اختلاف و.... می تواند داشته باشد ؟!!  آیت الله هاشمی  رکن انقلاب بود و تا آخرین لحظه زندگانی خود  از نظام و ولایت فقیه و رهبری و وحدت و اتحاد در جامعه حمایت و پشتیبانی کرده است و بهترین گواه بر جایگاه و منزلت این شخصیت بزرگ و مظلوم ، پیام تسلیت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای برای رحلت جانگداز هاشمی می باشد که در بخشی از پیام تاریخی چنین آمده است : ...با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم....

آری مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی با بهرمندی از تعالیم قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در برابر همه تهمت ها و بی مهری ها صبر و شکیبایی نمود تا ارزش های اسلام و انقلاب پایدار بماند. او تهمت ها و افتراها را به جان خرید تا انقلاب و رهبری آسیب نبیند . ...  او از جهت مظلومیت ،  بهشتی دوم است که در بهشت قرین هم هستند (ان شاء الله )....
می گویند که مرحوم ملا محسن فیض کاشانی از نظر فقهی قایل  به عدم انفعال آب قلیل بواسطه متنجس بوده که این مساله باعث شد که عده ای از هم لباسی های مغرض یا جاهل همه جا مطرح کردند که فیض کاشانی (استغفرالله) خودش و لباسش و لوازم خانه اش همه اش نجس است و حتی به مردم گفتند که پشت سرش نماز هم نخوانند چرا که او قایل به عدم انفعال آب قلیل با شی متنجس است....؟!! واز این هم بالاتر اینکه به او عنوان(الشیخ المجوسی) دادند...
خدایی اگر بنده در زمان مرحوم فیض کاشانی بودم به لطف و عنایت الهی پشت سرش نماز می خوندم!!!  شما چطور ؟!!!
شبیه این قضیه برای مرحوم میرزاجواد آقای ملکی تبریزی هم رخ داد چون ایشون هم قایل به عدم انفعال آب قلیل بواسطه شی متنجس بودند و کتاب مفاتیح الشرایع مرحوم فیض کاشانی را تدریس می کرد.....

بیاییم همه با هم به این آیه شریفه از قرآن کریم پایبند باشیم که همه را از راه تمسک بحبل الله دعوت به اتحاد و وحدت و پرهیز از اختلاف و تفرقه می نماید :
 
وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا  وَاذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَکُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَکُم مِنها  کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدونَ .
و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.


سوره مبارکه آل عمران آیه 103



تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.....

 

سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

*************************************************

 

نتیجه تصویری برای نماز میت رهبری برای هاشمی

***نسیم معرفت***

به نام خدا

در فرازی از ذکرها و  دعاهای نماز میت چنین آمده است :


. اَللهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیْراً ...

سوال :

مراد از این کلمه  خیر در عبارت بالا چیست؟

 پاسخ :

**نظر حضرت آیت الله محمد تقی بهجت فومنی :
 مراد از خیر، ایمان به خدا و پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ  است

**نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
  مراد از «خیر» در آن جمله ایمان به معنای شیعه بودن است

@@@@@@@@@

چند سوال در باره کلمه خیر در دعای نماز میت  :

آیا مراد از خیر در آن عبارت ، خیر مطلق است ؟

آیا مراد از آن ، خیر نسبی در برابر شر نسبی است ؟

آیا مراد از خیر ، وجود کامل علی الاطلاق است در برابر وجود ناقص ؟
آیا مراد از آن ، خیر به معنای مطلق عمل خیر در برابر  مطلق عمل بد( «ذنب» و «اثم»، و معصیت و «سیئه»، و « خطیئه» با معانی خاصی که دارند) است؟

آیا مراد از خیر ، عمل خیر نسبی در برابر عمل بد نسبی است؟
آیا مراد از خیر ، به معنای  اعتقاد و عقیده درست و صحیح به نحو شناخت و معرفت کامل است ؟ یا اینکه مراد از خیر ،  اعتقاد و عقیده صحیح( به نحو شناخت در حد امکان و لازم ) است ؟ مثل اعتقاد به خدا و اسلام و دین و قرآن و اعتقاد به رسالت پیامبر ص و اعتقاد به ولایت و عصمت ائمه (علیهم السلام)

آیا مراد از خیر ، شیعه بودن است ؟

آیا مراد از خیر ،  ایمان به خداوند  و پیامبر (ص)  است ؟

آیا مراد از خیر ، نیت پاک است در برابر نیت ناپاک ؟

پاسخ :

مسلما و یقینا مراد از خیر در آن عبارت ، خیر مطلق و وجود مطلق و علی الاطلاق نیست. خیر مطلق  من جمیع الجهات و وجود مطلق و کامل  خداوند تبارک و تعالی است و هر موجودی به غیر از خداوند خیر نسبی و وجود نسبی و ناقص دارد .  البته در بحث های فلسفی ثابت شده است که شر مطلق  وجود خارجی ندارد و اساسا شر مطلق ، عدم محض است و عدم محض هیچگاه  بهره ای و سهمی از وجود ندارد و آنچه از شرور در عالم است همه اش  شرور نسبی است نه شر مطلق.
شاعر نامدار جلال الدین رومی در ا ین باره چنین می گوید :
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد، این راهم بدان
زهر مار آن مار را باشد حیات
نسبتش با آدمی باشد ممات

ونیز مراد از خیر ، مطلق عمل خیر نیست به این معنا که همه اعمال و رفتارش( میت )  خیر باشد چون  مطلق عمل خیر در باره معصومین علیهم السلام بخصوص چهارده معصوم علیهم السلام  قابل تصور است. حضرات معصومین ع  همه اعمال و رفتارشان و مطلق کارهایشان  خیر بوده است  ولی غیر از معصومین ع  اینچنین نمی باشند که مطلق اعمالشان و همه کارهایشان خیر باشد.

همچنین مراد از خیر به معنای عقیده صحیح به نحو معرفت کامل نمی تواند در مورد همه افراد صادق باشد . در مورد مسایل عقیدتی و معرفتی ، حضرات معصومین ع از همه مردم گوی سبقت را ربوده اند و هیچکس به مقام معرفتی و اعتقادی آن ها نمی رسند و بقیه مردم از نظر درک معرفتی و اعتقادی در حد طاقت و توان و امکان و ظرفیت خود هستند .

به نظر بنده  در نهایت می توان گفت که مراد از خیر در دعای نماز میت  برای عموم مردم  بجز حضرات معصومین (علیهم السلام ) و برخی از کُمّلین و اوتاد  ، به معنای عمل خیر نسبی و اعتقاد و عقیده صحیح (به نحو معرفت و شناخت و ایمان در حد لزوم و توان ) و نیت پاک نسبی می باشد ....

باتوجه به مطالب مذکوره،  کلمه خیر در دعای نماز میت ممکن است معانی و یا مرادهای مختلفی داشته باشد که طبق برخی معانی  گفتن آن حتی برای  میت فاسق مسلمان و شیعه بلااشکال است و دروغی در کار نیست تا چه رسد به کسی(مثل مرحوم آیت الله رفسنجانی ) که صدها فقیه و عالمِ مؤمن و صالح برای او گواهی به خوبی و خیر و .... داده باشند ....
و اصل در اسلام بر باریک بینی بر اعمال و رفتار میت توسط دیگران  نیست مگر موارد خاص که عقلا و شرعا  دلیل خاص خود را دارد.....   (دقت شود)
اینکه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای چرا در نماز میت مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آن عبارت مذکوره را نخواندند احتمال دارد که به مبنای فقهی ایشان برگردد و یا اینکه چون التهابات سیاسی در جامعه حاکم بوده و موافق و مخالف درباره چیزی(کلمه خیر) که معانی مختلفی دارد و تفسیرهای گوناگون شود لذا آن را نخواندند نه اینکه خواندن آن عبارت مساوی با دروغ و کذب باشد ......!!

بطور خلاصه عرض می شود که کلمه خیر در عبارت دعای نماز میت به معانی و مراد و مقصود های زیر ممکن است بکار رود :

1-خیر یعنی شیعه بودن
2-خیر یعنی معتقد و مؤمن به  خدا و اسلام و پیامبر ص و ایمه (علیهم السلام) 
3-خیر یعنی مومن به خدا و مسلمان فقط
4- خیر به معنای اعتقاد ومعرفت نسبی در حد لزوم و توان و به معنای عمل خیر نسبی و مانند آن

5-

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

21 دی 1395 ه.ش

***********************************************


فقهای شیعه درباره نماز میت و چگونگی اقامه آن می‌گویند:
1. نماز خواندن بر میّت مسلمان یا بچه‌اى که محکوم به اسلام است[1] و شش سال او تمام شده باشد واجب است.[2]
2. نماز میّت پنج تکبیر دارد که بین هر تکبیر ذکری به کیفیت زیر بیان می شود:
بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ»
بعد از تکبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ»
بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ» و اگر زن است بگوید: «اللّ?هُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ» و بعد تکبیر پنجم را بگوید، که با گفتن آن نماز به پایان می رسد. 
آنچه ذکر شد در انجام نماز میت کافی است، اما بهتر است این نماز با اذکار بیشتر و به کیفیت زیر اقامه گردد:
بعد از تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ارْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نذِیراً بَیْنَ یَدَىِ السَّاعَهِ  
بعد از تکبیر دوم بگوید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَافْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى ابْراهِیمَ وَ آلِ اِبراهیمَ انَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلى جَمیِع الاَنْبیاءِ وَ الْمُرسَلینَ (وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقینَ وَ جَمیِع عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ» 
بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسلِماتِ ،  اَلْاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْاَمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالخَیْراتِ انَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ».


بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللّهُمَّ اِنَّ هَذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ ،  اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ انْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِى احسانِهِ وَ انْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فى اعْلى عِلِّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلى اهْلِهِ فِى الْغابِرِینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ» و بعد تکبیر پنجم را بگوید، ولى اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ امَتُکَ و ابْنَهُ عَبْدِکَ وَ ابْنَهُ امَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ اللّهُمَّ انَّا لا نَعْلَمُ مِنها الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهَا مِنَّا اللّهُمَّ انْ کانَتْ مُحْسِنَهً فَزِدْ فِى احسانِها و انْ کانَتْ مُسِیئهً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِى اعْلى عِلِّیِّینَ وَ اخْلُفْ عَلى اهْلِها فى الْغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ».[3]
خاطر نشان می‌شود، اگر میّت از روی عمد یا فراموشى یا به جهت عذرى، بدون نماز دفن شود و یا بعد از دفن معلوم شود، نمازى که بر او خوانده شده باطل بوده، باید نماز بر قبرش خوانده شود و این وجوب تا زمانی است که جسد او از هم نپاشیده باشد. [4]

 

 

آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی در پی رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی پیام تسلیتی منتشر کرد که متن آن به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال استوانه انقلاب اسلامی، صحابی صالح و صابر و صادق امام راحل (قدس سره) و امین امت حضرت آیت آلله هاشمی رفسنجانی را به محضر مبارک بقیه الله ارواح مَن سِواهُ فِداهُ، رهبر محترم، ملت بزرگ ایران و خاندان شریف آن رحیل محبوب تسلیت عرض می نماییم. 
بهترین ابراز همدردی در این سانحه سنگین ملی و رخداد توان فرسا حفظ نظام اسلامی، تقویت ارکان و حرکت در مدار پیام رهبری است. امید آن که رنج مدبّرانه و کوشش خالصانه بیش از نیم قرن آن عزیز جهت احیای مآثر قرآن کریم و آثار دوده طه و یاسین (عَلَیهِم اَفضلُ صَلَواتُ المُصَلِّین) ره توشه خوبی برای لقای خدای سبحان باشد. رَحمَتُ اللهِ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ ماتَ وَ یَومَ یُبعَثُ حَیّا 
19دی 1395
جوادی آملی
*******************************************

حضرت آیت الله امامی کاشانی :عظمت تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی نشانگر وحدت ملی بود

تهران- ایرنا- خطیب جمعه تهران، عظمت تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی را نشان دهنده وحدت ملی دانست و گفت: تمام آحاد افرادی که در این مراسم آمده بودند، حامی انقلاب و رکن انقلاب اسلامی را تشییع و احترام کردند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، آیت‌الله محمد امامی کاشانی در خطبه دوم نماز جمعه تهران، حادثه سنگین و غمبار رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، رکن انقلاب اسلامی را به محضر امام عصر (عج)، رهبر معظم انقلاب اسلامی، مراجع معظم، حوزه های علمیه، مردم قدرشناس و وقت شناس ایران و بیت ایشان تسلیت گفت.
وی با اشاره به اینکه صحبت های خود در خطبه دوم نماز جمعه را در دو بخش "مرور جنبه های فرهنگی شخصیت آیت الله هاشمی" و "مراسم تشییع جنازه رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام" ارائه خواهد کرد، ادامه داد: این روزها پیرامون شخصیت جناب آقای هاشمی، سخن زیاد گفته شده و پیام های مراجع معظم مخصوصا پیام پرمحتوا و پرمهر و سراسر عاطفه و علاقه رهبر معظم انقلاب، موید عظمت شخصیت ایشان است.
امامی کاشانی خاطرنشان کرد: درخصوص ابعاد مختلف انقلابی و سیاسی آیت الله هاشمی، سخنان بسیاری بیان شده است و من اینجا درنظر دارم قدری درباره تفکر فرهنگی ایشان صحبت کنم.
وی به ایام تحصیل خود و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در مدرسه آیت الله حجت در سالهای 1336 و 1337 اشاره کرد و گفت: یکی از آن روزها مرحوم هاشمی به من گفت باید به فکر جوانها باشیم و این نسل را روشن کنیم و این کار با یک حرکت علمی و فرهنگی میسر می شود و در این میان از دکتر شهید باهنر هم نام برد.
امامی کاشانی یادآور شد: ما با هم قرار گذاشتیم که یک حرکت فرهنگی داشته باشیم و مجله ای به نام مکتب تشیع تاسیس کنیم و من هم دو مقاله به این مجله دادم و مرحوم هاشمی از همان روزها، که 23 یا 24 سال داشت به فکر توجه مردم و نسل جوان به اسلام واقعی و حقیقت اسلام و مخصوصا توجه به قرآن و محتوای قرآن کریم بود.
خطیب جمعه تهران ادامه داد: از همین رو، وقتی آقای هاشمی در خفقان شدید سال 1353 به زندان افتاد با توجه به اینکه روند محاکمه نشان می داد دوران زندانش طولانی خواهد بود، به فکر نوشتن تفسیر قرآن افتاد و نقل کرده که تمام دلخوشی اش در زیر شکنجه ها، اندیشیدن به نوشتن تفسیر قرآن بود.
وی به نقل از خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: آقای هاشمی می گفت پس از اینکه در زندان، قرآن و کاغذ و قلم خواستم و هیچکدام را به من ندادند، در ذهن خودم آیات و عناوین را منظم می کردم تا اینکه دوران محاکمه تمام شد و مرا به زندان اوین بردند که مرحوم آیت الله طالقانی، آیت الله مهدوی کنی و مرحوم انواری هم آنجا بودند و قرآن گرفتم و شروع کردم به نوشتن، درحالیکه دوستان می گفتند نوشته های قرآنی را از تو خواهند گرفت و به خطرات آن هم واقف بودم؛ هروقت همسرم به دیدارم می آمد نوشته هایم را به او می دادم و او زیر چادرش آنها را خارج می کرد.
امامی کاشانی افزود: این کلیدواژه ها و نوشته ها را بعد از انقلاب به برخی طلبه های جوان دادند که الان به صورت تفسیر راهنمای قران منتشر شده است و مرحوم هاشمی همواره تفکر قرآنی برای روشن کردن جامعه داشتند.
وی با قرائت بخش هایی از نامه 31 امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) گفت: حضرت علی در این نامه خطاب به فرزندش ولی در واقع خطاب به همه مسلمانان می گوید فرزندم همواره غم ها و غصه ها را با دو عامل "صبر محکم و بدون خلل" و یکی "حسن یقین و باور به خدا" از خود دور کن و این دو اصل، آن چیزی است که آقای هاشمی با تمسک به آنها توانست زندانها را تحمل کند و یاری ها به انقلاب برساند.
امامی کاشانی تصریح کرد: همین باور محکم و صبر قوی بود که هم در دوران زندان و هم در سختی های میدان سیاست به کمک آیت الله هاشمی آمد و او که به اسلام، انقلاب و کشور باور داشت و استکبار و استعمار مسلط بر کشور را می شناخت، بر این باور بود که عزت در سایه اسلام و کمک کردن به امام راحل است.
خطیب جمعه تهران در فصل دوم سخنان خود ضمن تایید سخنان "محسن رضایی" دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه امروز تهران درباره عظمت تشییع جنازه آیت الله هاشمی رفسنجانی، اظهار داشت: حضور آحاد مردم در تشییع پیکر آقای هاشمی، بدون شک تشییع حامی و رکن انقلاب و در واقع، احترام به انقلاب اسلامی بود.
وی خطاب به مردم حاضر در آیین تشییع پیکر مرحوم آیت الله هاشمی گفت: درود و آفرین برشما که اینچنین قدرشناس و وقت شناس هستید و حقیقت این است که این مراسم تشییع، احترام به اسلام، بنیانگذار انقلاب اسلامی، انبیا و اوصیا، اهل بیت پیغمبر، شهدا و انقلابی است که قرار است به دست رهبر عزیزمان به امام عصر (عج) سپرده شود.
امامی کاشانی ضمن تاکید بر ضرورت حفظ وحدت تبلور یافته در مراسم تشییع پیکر آیت الله هاشمی، گفت: باید بدون توجه به خناس ها، این وحدت را حفظ کنیم چراکه در داخل کشور، کسانی دشمن انقلاب هستند و بیرون کشور هم دشمنان زیادی دورادور ایران را گرفته اند.
....            ...         ...
خطیب جمعه تهران به فرمایش رهبر معظم انقلاب در وصف ویژگی های آیت الله هاشمی رفسنجانی مبنی بر هوش وافر آن مرحوم اشاره کرد و گفت: همین هوش وافر بود که در دوران های مختلف، نتوانست آقای هاشمی را از رهبر معظم و عزیزمان جدا کند و تا آخر هم رهبر ما ایشان را به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند و در دوران جنگ تحمیلی هم با هماهنگی رییس جمهوری از طرف امام راحل (ره) به عنوان فرمانده کل قوا منصوب شدند.
وی به توطئه های دشمنان مبنی بر تفرقه افکنی در کشور اشاره و تاکید کرد: امروز کشور به وحدتی که در تشییع جنازه آقای هاشمی بود احتیاج دارد و این مایه یاس و نابودی دشمنان و ارتقای جمهوری اسلامی است وقتی که ببینند محور جمهوری اسلامی ایران بر فردی به نام ولی فقیه است.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: به تمام کسانی که در تشییع جنازه آمدند عرض می کنم نظام، محور لازم دارد و این محور در زمان غیبت امام عصر (عج)، ولی فقیه عادل و مجتهد، پارسا، جهان بین و دشمن شناس است که مصالح کشور را می شناسد و خود را فدای مصالح کشور می کند و این محور موجب تداوم عزت و ارتقای کشور خواهد بود.
http://www.irna.ir/fa/News/82385088/
*****************************************


** انقلاب به سادگی به دست نیامد
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به در پیش بودن دهه فجر اظهار داشت: ما باید دوران ذلت پادشاهی پهلوی پدر و پسر را به یاد داشته باشیم زیرا در آن زمان کسی جرات نداشت احکام امام خمینی (ره) را نقل کند و دوران سختی بود.
وی افزود: پهلوی پدر، ایران را کشور ننگینی کرد و پهلوی پسر نیز همه آزادگان را زندان کرد.
امام جمعه موقت تهران ادامه داد: «همین بردار عزیز ما، آقای هاشمی رفسنجانی رحمت الله علیه، چقدر شکنجه شد و چه زندان رفت؛ یادم هست که از زندان بیرون آمده بود که به وی گفتم یک مقدار شرح حالت را بگو، گفت چه بگویم؛ گفتم بالاخره یک کلمه بگو؛ گفت در کلمه این است که یک شب من را از اول شب تا صبح پیوسته زدند؛ گفتم با چه می زندند، گفت با کابل؛ گفتم داد هم می زدی؟ گفت، فریاد می زدم و بی هوش می شدم و به من قطره ای می دادند به هوشم می آوردند و بازهم دوباره شلاقم می زندند.»
وی ادامه داد: انقلاب به سادگی به دست نیامده و شهدای زیادی دادیم و بسیاری زیر این شکنجه ها شهید شدند و امانتی است که به دست ما سپردند.

 

 
http://www.ghatreh.com/news/nn35781557/%D8%AE%D8%B7%DB%8C%D8%A8-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%DB%8C%D9%85
******************************************
http://www.ghatreh.com/news/nn35498264/%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AA

**********************************************

پیام تسلیت جامعه مدرسین به مناسبت درگذشت آیت‌الله هاشمی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:54 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

برخی ازجاهل ها و نادان هاهرگز بیدارنمی شوند+آیت الله سعادت میرقد

نتیجه تصویری برای دوری از جهل و نادانی

***نسیم معرفت***

 

به نام خداوند قادر متعال



اَلجاهِلُ وَ المُتَوَهِّمُ  یَدُورُ مَدارَ الجَهلِ وَ التَّوَهُّمِ  وَ قَد لا یَخرُجُ مِنهُما وَ لایَستَیقِظُ  وَ لَو اُقیمَت لَهُ البَراهِینُ السّاطِعَةِ بِأَلفِ مَرَّةِِ .

   اَلظَّریفُ  یُدرِکُ الظَّرافَةَ وَ الظَّرائِفَ

فَتَأَمَّل جَیِّداََ

اَلسَّیِّداَصغَرسَعادت میرقدیم


یعنی  آدم جاهل (نادان) و مُتوهِّم  بر مدار و محور جهل و توهُّم می چرخد و گاهی از آن ها (جهل و توهم) خازج نمی شود و بیدار نمی گردد اگر چه هزار بار دلیل و برهان تابان و درخشنده و روشن برای او اقامه شود .  اهل ظرافت ، ظرافت و ظرائف را درک می کند .  پس به خوبی و به نیکی دقت نما  تا به حاقّ مطلب برسی .

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:52 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

قبل ازمحکم کاری درکاری آن رافاش مکن+توضیح حدیث امام جواد ع

 

نتیجه تصویری برای محکم کاری

***نسیم معرفت***

به نام خدا

**  حدیث

قال الأمامُ الجَواد
(عَلَیهِ السَّلامُ ) :  إِظْهَارُ الشَّیْ‏ءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَهٌ لَهُ .

 امام جواد(علیه السلام) فرمود  :
آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن  ، مایه فساد و تباهى و ابتر ماندن  آن است .

@ تحف العقول ، ص 457 - بحارالانوار، ج 88، ص 254 .

توضیح کوتاه  : کاری که هنوز محکم کاری نشده و جوانب مختلف آن بررسی نشده و در مرحله ابتدایی  قرار دارد آن را زود آشکار نکن و در معرض عام قرار مده که ممکن است مشکلاتی برایش ایجاد شود و به مقصد و هدف نرسد. مثلا خواستگاری برای دختر آمده و هنوز مرحله ابتدایی و آشنایی و مشورت است و اصلا نیازی نیست که فعلا دیگران خبر دار شوند مگر اینکه مراحل لازم طی شده باشد و  نیز کسی که در یک اداره ای تازه مشغول به کار شد  لازم نیست همه دوستان و آشنایان را خبر دار نماید و نیز  فرضا یک امر و کار مهمی در یک محل و یا در یک شهر و... قرار است  انجام شود که قبل از محکم کاری و بررسی همه جوانب کار ، هیچ نیازی نیست که به معرض علنی گذاشته شود و ....

سیداصغرسعادت میرقدیم

 

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:50 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

اهل سیاست است بایداهل دیانت نیز باشد+آیت الله سعادت میرقدیم لاهی

نتیجه تصویری برای سیاست ما عین دیانت ماست سیدحسن مدرس

***نسیم معرفت***


* سلام و درود خدا بر مرحوم آیت الله سیدحسن مدرس که فرمود :
سیاست ما عین دیانت ماست.

پس

مسلمانی که

اهل سیاست است باید اهل دیانت نیز باشد

برخی ها  به بهانه ورود در مسایل سیاسی و اطلاعات سیاسی  ، چه بسا هر روز مرتکب  گناهان بزرگی همچون غیبت و تهمت و افتراء و دروغ و توهین و تحقیر  و .... می شوند و از حریم دیانت و تقوی و انصاف خارج می شوند . ...  سیاست و کارهای سیاسی ما  هیچگاه نباید مغایر با ارزش های دینی و انسانی باشد.  حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای که  از سیاستمدارترین انسان های عصر ما هستند  هیچگاه در عرصه سیاست  از حریم دیانت و تقوی و انصاف  و ...  خارج نشدند.

به بهانه ورود به مسایل سیاسی خود را دچار شقاوت و انحطاط  و خشم و غضب الهی .... نکنیم

قوله تعالی : ... ‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ .
شیطان گفت: ...... خدایا من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه می‌دهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند.  سوره حجر آیه 39.

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:47 صبح | نویسنده : عقیق | نظر

اعتباروارزش انسان هادرآخرت به اعمال است+توضیح حدیث امام هادی ع

نتیجه تصویری برای گل های شگفت انگیز

***نسیم معرفت***

 

قالَ الأِمامُ الهادی  (عَلَیهِ السَّلامُ )

اَلنّاسُ فِى الدُّنْیا بِالأَمْوالِ وَ فِى الآخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.

 
امام هادی (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : اعتبار و ارزش  مردم در دنیا به مال و اموال و در آخرت به اعمال است .


اَعیانُ الشّیعة : ج2، ص39 - بِحارُالأَنوار ج78 ص368 حدیث 3 -  بِحارُالأَنوار: ج17...

توضیح :متأسفانه عموم مردم با توجه به نگاه و دیدمادی که دارند ، اعتبار و ارزش انسان ها را نیز در امور مادی و مقام ها و منصب های دنیوی می دانند و برای پول دارها و صاحب منصبان ، اکرام و احترام قائل هستند . روی این جهت اکثر انسان ها در دنیا تلاش می کنند که یک اعتبار و منزلت دنیوی و مادی و ظاهری برای خود بدست آورند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند و اگر کسی از امور مادی کمتر برخوردار باشد چه بسا مورد بی توجهی و بی اعتنایی مردم قرار گیرد . اما براساس آموزه های دینی و قرآنی و تعالیم حیاتبخش قرآن و اهل بیت  (عَلَیهِمُ السَّلامُ )   معیارِ ارزش و اعتبارِ انسان ها به عقل و اندیشه درست  و قلب سلیم و معرفت و شناخت و قُربش به پروردگار عالم و  اعمال نیک است . هر کس در پرتو عقیده درست و استوار، اعمال صالح و شایسته ای داشته باشد در روز قیامت ارزش و اعتبار پیدا می کند .  امام هادی (عَلَیهِ السَّلامُ ) می فرماید : اَلنّاسُ فِى الدُّنْیا بِالأَمْوالِ وَ فِى الآخِرَةِ بِالاْ عْمالِ .اعتبار و ارزش  مردم در دنیا به مال و اموال و در آخرت به اعمال است .

شیخ اجلّ سعدی شیرازی چه زیبا گفت :

جهان ای برادر نماند به کس

دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر مُلک دنیا و پُشت

که بسیار کس چون تو پرورد و کُشت

چو آهنگ  رفتن  کُند جان  پاک

چه بر تخت مردن چه بر روی خاک


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 




تاریخ : چهارشنبه 96/1/2 | 10:45 صبح | نویسنده : عقیق | نظر


  • paper | عصر آدینه | فروش بک لینک ارزان
  • بک لینک با کیفیت | خرید Backlinks